Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gag
U
دهان بند بستن
gagged
U
دهان بند بستن
gagging
U
دهان بند بستن
gags
U
دهان بند بستن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
muffle
U
دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
muffles
U
دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
muffling
U
دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
to shut up
U
دهان بستن
To muzzle the people.
U
دهان مردم را بستن
Other Matches
slaver
U
گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver
U
اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
rictus
U
گشادی دهان چاک دهان پرندگان
To pass the news by word of mouth .
U
خبری را در دهان به دهان پخش کردن
kiss of life
U
تنفس مصنوعی دهان به دهان
stomal
U
دهان دار وابسته به دهان
expired air method
U
روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
To be out to do some thing .
U
کمر همت بستن ( کمر انجام کاری را بستن )
astomatal
U
بی دهان
slobbering
U
اب دهان
unmuffle
U
دهان
slobbers
U
اب دهان
puss
U
دهان
slobber
U
اب دهان
slobbered
U
اب دهان
astomatous
U
بی دهان
jib
U
دهان
mouth
U
دهان
chops
U
دهان
mouths
U
دهان
polystomatous
U
دهان
gobs
U
دهان
gob
U
دهان
jibbing
U
دهان
polystome
U
دهان
jibbed
U
دهان
OS
U
دهان
potato box
U
دهان
mouthed
U
دهان
saliva
U
اب دهان
spittle
U
اب دهان
mouthing
U
دهان
jibs
U
دهان
cyclostomatous
U
دهان گرد
cyclostomate
U
دهان گرد
say a mouthful
<idiom>
U
حرف دهان پر کن
peroral
U
از راه دهان
mum's the word
<idiom>
U
دهان قرص
stomatic
U
شبیه دهان
fetid
U
گند دهان
palate
U
سقف دهان
rictus
U
چاک دهان
palates
U
سقف دهان
astomatal
U
فاقد دهان
halitosis
U
گند دهان
slobber
U
دهان را اب انداختن
reeks
U
بخار دهان
gag
U
دهان باز کن
gagged
U
دهان باز کن
gagging
U
دهان باز کن
gags
U
دهان باز کن
stoma
U
شکاف دهان
stomatal
U
دهان دار
stomatal
U
وابسته به دهان
mouths
U
در دهان گذاشتن
spit
U
اب دهان خدو
spits
U
اب دهان خدو
mouthing
U
در دهان گذاشتن
mouthed
U
در دهان گذاشتن
stomatous
U
دهان دار
stomatology
U
دهان پزشکی
mouth
U
در دهان گذاشتن
reeking
U
بخار دهان
reeked
U
بخار دهان
reek
U
بخار دهان
slobbered
U
دهان را اب انداختن
slobbering
U
دهان را اب انداختن
slobbers
U
دهان را اب انداختن
mouthwashes
U
دهان شویه
mouthwash
U
دهان شویه
mouth-watering
U
دهان آب انداز
oral
U
از راه دهان
throats
U
صدا دهان
throat
U
صدا دهان
widemouthed
U
دهان باز
toho
U
دهان ببر
orals
U
از راه دهان
scold
U
ادم بد دهان
scolded
U
ادم بد دهان
scolds
U
ادم بد دهان
fomalhaut
U
دهان ماهی
stomatitis
U
ورم دهان
gymnostomous
U
برهنه دهان
insalivate
U
اب دهان زدن به
microstomous
U
کوچک دهان
mouthy
U
دهان دار
neb
U
پوزه دهان
openmouthed
U
دهان باز
spit
U
اب دهان پرتاب کردن
fetor oris
U
بدبویی دهان
[پزشکی]
throw to the wolves
<idiom>
U
به دهان گرگ انداختن
drooled
U
اب از دهان تراوش شدن
spits
U
اب دهان پرتاب کردن
aboral
U
نقطه مقابل دهان
socket
کام
[سقف دهان]
slobbering
U
اب دهان روان ساختن
ejaculate
U
از دهان بیرون پراندن
swearer
U
ادم بد دهان وفحاش
paralysis of the face
U
لغو یا کجی دهان
drooling
U
اب از دهان تراوش شدن
slobbered
U
اب دهان روان ساختن
slobber
U
اب دهان روان ساختن
to escape one's lips
U
از دهان کسی در رفتن
squiggle
U
در دهان قرقره کردن
squiggles
U
در دهان قرقره کردن
spiracular
U
شبیه سوراخ دهان
dry mouth syndrome
U
خشکی دهان
[پزشکی]
hagfish
U
مارماهی دهان گرد
fondant
U
شیرینی ای که در دهان اب میشود
fondants
U
شیرینی ای که در دهان اب میشود
clump block
U
قرقره دهان گشاد
muzzle
U
دهان بند دهنه
muzzled
U
دهان بند دهنه
muzzles
U
دهان بند دهنه
muzzling
U
دهان بند دهنه
he has a loose tongue
U
دهان لقی دارد
dry mouth
U
خشکی دهان
[پزشکی]
drool
U
اب از دهان تراوش شدن
Wellington
U
چکمه دهان گشاد
xerostomia
U
خشکی دهان
[پزشکی]
chops
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
bazoo
[American E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
fish fag
U
زن بدزبان یابد دهان
yap
[American E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
stomatogastric
U
وابسته به دهان ومعده
fullmouthed
U
دارای دهان کامل
bad breath
U
بدبویی دهان
[پزشکی]
halitosis
U
بدبویی دهان
[پزشکی]
blurt
U
از دهان بیرون انداختن
drools
U
اب از دهان تراوش شدن
ejaculated
U
از دهان بیرون پراندن
mugs
U
ساده لوح دهان
orinasal
U
از دهان و بینی درامده
ejaculating
U
از دهان بیرون پراندن
toadfish
U
ماهی دهان گشاددریایی
mouthpart
U
زائده نزدیک دهان
trap
U
نیرنگ فریب دهان
screw up
U
غنچه کردن دهان
ejaculates
U
از دهان بیرون پراندن
slobbers
U
اب دهان روان ساختن
trap
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
pie hole
[American E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
jaws
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
maw
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
mugged
U
ساده لوح دهان
cake-hole
[British E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
mush
[British E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
gob
[British E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
mugging
U
ساده لوح دهان
mug
U
ساده لوح دهان
sound off
U
مزه دهان کسیرافهمیدن
hand to mouth reaction
U
واکنش دست به دهان بردن
he did not open his lips
U
دهان نگشود سخن نگفت
gapes
U
نگاه خیره با دهان باز
gaping
U
نگاه خیره با دهان باز
Hand, foot and mouth disease
[HFMD]
U
بیماری دست، پا و دهان
[پزشکی]
saliva test
U
ازمایش بزاق دهان اسب
gaped
U
نگاه خیره با دهان باز
gape
U
نگاه خیره با دهان باز
To sound someone out . To feel someones pulse .
U
مزه دهان کسی را فهمیدن
to gape
U
با خیره دهان باز کردن
stomatitis
U
ورم مخاط دهان ولثه
living from hand to mouth
<idiom>
U
دست به دهان زندگی کردن
aftertaste
U
اثر و طعم غذا در دهان
cyclostomate
U
وابسته به جانور دهان گرد
aftertastes
U
اثر و طعم غذا در دهان
cyclostome
U
جانور از راسته دهان گردان
a hand to mouth existence
<idiom>
U
دست به دهان زندگی کردن
cyclostomatous
U
وابسته به جانور دهان گرد
face hold
U
گرفتن غیرمجاز دهان و چشم و بینی
jump into the lion's mouth
<idiom>
U
خود را توی دهان افعی انداختن
slobbering
U
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobbered
U
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobber
U
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
To be flabbergasted (bewildered).
U
انگشت به دهان ماندن ( مبهوت شدن )
To do something the hard way . to do something in a roundabout way.
U
لقمه را از دور سر توی دهان گذاشتن
slobbers
U
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
open hearth
U
کوره فولاد سازی دهان باز
canker sore
U
زخم وقرحه کوچک مخصوصادر دهان
agape
U
مبهوت متعجب با دهان باز درشگفت
It melts in the mouth
U
در دهان آب میشود(نرم و لذیذ است )
bit
U
میله فلزی داخل دهان اسب
bits
U
میله فلزی داخل دهان اسب
vibrissa
U
سبیل وموی اطراف دهان حیوان
gaped
U
خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
Never look a gift horse in the mouth.
<proverb>
U
دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
respirator
U
دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
To be a good conversationalist .
U
دهان گرمی داشتن ( خوش صحبت بودن )
gawp
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gaping
U
خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gawped
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
respirators
U
دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
gawps
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gape
U
خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gapes
U
خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gawping
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
foul hooked
U
ماهی گرفته شده با قلاب ازبیرون دهان
granulose
U
ماده اصلی نشاسته که اب دهان انراشیرین میسازد
round vowel
U
حرف صدایی که درتلفظ ان باید دهان یا لب را گرد کرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com