Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
plene administravit
U
دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
letters of administration
U
حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
international court of justice
U
دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
real representative
U
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
quando acciderint
U
وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
court of record
U
دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
distribution
U
تقسیم ترکه متوفی
distributions
U
تقسیم ترکه متوفی
the system of
U
رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
personal representative
U
امین ترکه
fiducial
U
وابسته به امین ترکه
creditor's bill
U
رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
pendent lite
U
حکم معلق امین ترکه
adminstrator of state
U
مدیر ترکه
personal representative
U
مدیر ترکه
bayed
U
دفاع کردن درمقابل
bay
U
دفاع کردن درمقابل
bays
U
دفاع کردن درمقابل
to keep at bay
U
دفاع کردن درمقابل
baying
U
دفاع کردن درمقابل
to defend oneself
[against]
U
از خود دفاع کردن
[درمقابل]
escheat
U
حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
amino
U
حاوی ریشهء امین وابسته به عامل امین
defense
U
دفاع مدعی علیه در مقابل ادعای مدعی
wattle
U
ترکه برای ساختن سبد ترکه
in personam
U
علیه شخص خاصی علیه انسان
propounded
U
مطروحه
lis pendens
U
دعوای مطروحه
under consideration
U
مطرح شده مطروحه
rogatory
U
احاله رسیدگی به قضیه مطروحه به دادگاهی غیر از محکمه مطروح فیه
samisch variation
U
واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
dead
U
متوفی
deceased
U
متوفی
deceased
U
با the متوفی
late
U
متوفی
defunct
U
متوفی
russian defence
U
دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence
U
دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
the defunct
U
شخص متوفی
decedent
U
شخص متوفی مرحوم
obsequy
U
مجلس ترحیم یا تجلیل متوفی فرمانبرداری
metempsychosis
U
حلول روح متوفی در بدن انسان یا جانوردیگری
deat benefit
U
وفیفه یا پولی که کارفرمابعیال و اولاد کارگر متوفی میدهد
legitimacy claims
U
دعاوی بر حق
special verdict
U
رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
nonagium
U
عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
counselled
U
وکیل دعاوی
trade disputes
U
دعاوی تجارتی
counsels
U
وکیل دعاوی
counselling
U
وکیل دعاوی
barrister
U
وکیل دعاوی
capital suits
U
دعاوی مهمه
attorneyship
U
وکالت دعاوی
attorney at low
U
وکیل دعاوی
preferent claims
U
دعاوی مقدم
attorney at law
U
وکیل دعاوی
rightful claims
U
دعاوی حقه
counsel
U
وکیل دعاوی
attorney
U
وکیل دعاوی
legitimate claims
U
دعاوی حقه
righful claims
U
دعاوی حقه
f.claims
U
دعاوی خیالی
attorneys
U
وکیل دعاوی
counseled
U
وکیل دعاوی
barristers
U
وکیل دعاوی
plene administrative preter
U
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
limitation of actions
U
مرور زمان دعاوی
small claims court
U
دادگاه دعاوی کوچک
QCs
U
مخفف وکیل دعاوی
QC
U
مخفف وکیل دعاوی
go to the bar
U
وکالت کردن در دعاوی
u. claims
U
دعاوی غیر مشروع یا ناحق
docketed
U
دفتر ثبت دعاوی حقوقی
docket
U
دفتر ثبت دعاوی حقوقی
docketing
U
دفتر ثبت دعاوی حقوقی
dockets
U
دفتر ثبت دعاوی حقوقی
iran u.s. claims tribunal
U
دیوان دعاوی ایران و امریکا
by the same token
<adv.>
U
درمقابل
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
درمقابل
alternatively
<adv.>
U
درمقابل
apart from that
<adv.>
U
درمقابل
in d. from
U
درمقابل
against
U
درمقابل
cut it with a knife
U
درمقابل
otherwise
<adv.>
U
درمقابل
on the other hand
<idiom>
U
درمقابل
on the other side
<adv.>
U
درمقابل
in contrast with
U
درمقابل
on the other hand
<adv.>
U
درمقابل
legitimacy claims
U
دعاوی حقه دعویهای درست یا قانونی
person in a position of trust
U
امین
fiduciary
U
امین
trusty
U
امین
trustee
U
امین
bailee
U
امین
amine
U
امین
depositary
U
امین
trustees
U
امین
thirtieth
U
سی امین
trustworthy
U
امین
amen
U
امین
single hearted
U
امین
selah
U
"امین "
single-minded
U
امین
verily
U
امین
single minded
U
امین
for
U
درمقابل برله
gainst
U
برعلیه درمقابل
against payment
U
درمقابل وجه
twig
U
ترکه
switched
U
ترکه
switch
U
ترکه
roof batten
U
ترکه
virga
U
ترکه
spraying
U
ترکه
sprays
U
ترکه
sprig
U
ترکه
sprigs
U
ترکه
estate of a deceased
U
ترکه
sprayed
U
ترکه
branchlet
U
ترکه
twigs
U
ترکه
spray
U
ترکه
switches
U
ترکه
patrimony
U
ترکه
scions
U
ترکه نو
patrimonies
U
ترکه
scion
U
ترکه نو
heirlooms
U
ترکه
affshoot
U
ترکه
legacy
U
ترکه
legacies
U
ترکه
wands
U
ترکه
bequests
U
ترکه
heirloom
U
ترکه
bequest
U
ترکه
successions
U
ترکه
rod
U
ترکه
asthin as lath
<idiom>
ترکه ای
twing
U
ترکه
succession
U
ترکه
bough
U
ترکه
boughs
U
ترکه
wand
U
ترکه
rods
U
ترکه
Justice of the Peace
U
امین صلح
secondary amine
U
امین 2 درجه
amine terminus
U
امین انتهایی
transmination
U
انتقال امین
officers
U
امین صلح
Justices of the Peace
U
امین صلح
peace officer
U
امین صلح
officer
U
امین صلح
tertiary amine
U
امین 3 درجه
faithworthy
U
امین معتبر
arylamine
U
اریل امین
alkylamine
U
الکیل امین
deamination
U
امین زدایی
primery amine
U
امین 1 درجه
brace
U
درمقابل فشارمقاومت کردن
braced
U
درمقابل فشارمقاومت کردن
little frog in a big pond
<idiom>
U
قطرهای درمقابل دریا
shield
U
حفافت کردن درمقابل
shields
U
حفافت کردن درمقابل
in security for
U
یعنوان وثیقه درمقابل
vis-a-vis
U
شخص روبرو درمقابل
vis a vis
U
شخص روبرو درمقابل
offshoots
U
ترکه فرع
viminal
U
ترکه دهنده
offshoot
U
ترکه فرع
withy
U
ترکه بید
legacy
U
ترکه موصی به
legacies
U
ترکه موصی به
administration of estate
U
اداره ترکه
one thrid of the estate
U
ثلث ترکه
one third of estate
U
ثلث ترکه
distribution of the estate
U
تقسیم ترکه
renouncing probate
U
رد سمت ترکه
residuary account
U
حساب ترکه
twiggy
U
ترکه مانند
residue of the state
U
باقیمانده ترکه
residue of the state
U
مازاد ترکه
twigged
U
ترکه مانند
to put
U
بدست امین دادن
amination
U
امین دار شدن
honeysuckle
U
پیچ امین الدوله
monoamine oxidase inhibitor
U
بازدارنده اکسیداز تک امین
amination
U
امین دار کردن
bailiff
U
امین صلح یاقاضی
mao
U
بازدارنده اکسیداز تک امین
bailiffs
U
امین صلح یاقاضی
tertiary amine
U
امین نوع سوم
JPs
U
مخفف امین صلح
JP
U
مخفف امین صلح
secondary amine
U
امین نوع دوم
primery amine
U
امین نوع اول
amino sugar
U
قند امین دار
honest
U
درست کار امین
defendant
U
مقاوم درمقابل زور و فشار
v
U
مخفف versus به معنی درمقابل
thermistor
U
الت مقاوم درمقابل برق
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com