Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
strife
U
دعوا
dustup
U
دعوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
night brawler
U
شب دعوا کن
wrangler
U
دعوا کننده
callet
U
دعوا و غوغا
champerty
U
شرکت در دعوا
disclamation
U
ترک دعوا
he has nostomach for the fight
U
سر دعوا ندارد
imparlance
U
تعویق دعوا
To be itching fo r a fight . To be on the war path.
U
سر دعوا داشتن
bust-up
U
دعوا-مشاجره
dust-ups
U
جنگ و دعوا
dust-up
U
جنگ و دعوا
quiteclaim
U
ترک دعوا
discord
U
دعوا نزاع
squeals
U
دعوا نزاع
squeal
U
دعوا نزاع
contest
U
رقابت دعوا
contested
U
رقابت دعوا
actions
U
اقامهء دعوا
contesting
U
رقابت دعوا
contests
U
رقابت دعوا
quarrel
U
دعوا ستیزه
quarreled
U
دعوا ستیزه
action
U
اقامهء دعوا
quarreling
U
دعوا ستیزه
quarrelled
U
دعوا ستیزه
quarrelling
U
دعوا ستیزه
quarrels
U
دعوا ستیزه
cat-and-dog
<adj.>
U
پر جنگ و دعوا
squealed
U
دعوا نزاع
to instigate an argument
U
تحریک به دعوا کردن
to quarrel with somebody
<idiom>
U
با کسی دعوا کردن
to instigate an argument
U
دعوا راه انداختن
debatable ground
U
زمین یامرزمورد دعوا
rivalling
U
طرف مقابل دعوا
rivals
U
طرف مقابل دعوا
brabble
U
مشاجره کردن دعوا
rivaling
U
طرف مقابل دعوا
rivaled
U
طرف مقابل دعوا
rival
U
طرف مقابل دعوا
rivalled
U
طرف مقابل دعوا
nonjoinder
U
عدم ورود در دعوا
kick up a row
U
دعوا راه انداختن
To settle upon a price during a dispute.
<proverb>
U
میان دعوا نرخ طى کردن .
jar
U
دعوا و نزاع طنین انداختن
jarred
U
دعوا و نزاع طنین انداختن
cut both ways
<idiom>
U
به هردوطرف دعوا رسیدگی کردن
disclaims
U
ترک دعوا کردن نسبت به
disclaiming
U
ترک دعوا کردن نسبت به
disclaim
U
ترک دعوا کردن نسبت به
jars
U
دعوا و نزاع طنین انداختن
disclaimed
U
ترک دعوا کردن نسبت به
to stir
[things]
up
U
دعوا راه انداختن
[اصطلاح روزمره]
the nature of the case
U
ماهیت دعوا یا موضوع خوش خویی
They fight like cat and dog .
U
باهم مثل سگ وگربه دعوا می کنند
to live like cat and dog
U
دائما با هم جنگ و دعوا داشتن
[زن و شوهر]
have a bone to pick
U
بهانه برای دعوا یا شکایت پیداکردن
In a quarrel they do not distribute sweetmeat.
<proverb>
U
توى دعوا یلوا پخش نمى کنند.
interplead
U
پیش از اقامه دعوا بر کسی باهم دعوای حقوقی را خاتمه دادن
oppugn
U
مبارزه کردن با دعوا کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com