English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flustration U دست پاچه سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
foot U پاچه
trotter U پاچه
trotters U پاچه
leg U پا پاچه
legs U پا پاچه
neat'sfoot U پاچه گاو
panic-stricken U دست پاچه
pettitoes U پاچه خوک
forelegs U پاچه جلو
foreleg U پاچه جلو
legs U پاچه شلوار
leg U پاچه شلوار
sheep's feet U پاچه گوسفند
gambe U پاچه جلو
gamb U پاچه جلو
tampering U غلطک پاچه بزی
to get excited U دست پاچه شدن
to lose one's nerves U دست پاچه شدن
baffler U دست پاچه کننده
to keep one's hair on U دست پاچه نشدن
to put out of countenance U دست پاچه کردن
to keep ones he U دست پاچه نشدن
to keep cold U دست پاچه نشدن
neat'sfoot oil U روغن پاچه گاو
double hammer-beam U تیر پاچه بند
hasty U دست پاچه تند
lose one's head <idiom> U دست پاچه شدن
To lose onehead . To get into a panic. U دست پاچه شدن
confuse U دست پاچه کردن
stump U دست پاچه شدن
stumped U دست پاچه شدن
stumping U دست پاچه شدن
stumps U دست پاچه شدن
sheep foot roller U غلطک پاچه بزی
bash U دست پاچه نمودن
bashed U دست پاچه نمودن
bashes U دست پاچه نمودن
bashing U دست پاچه نمودن
to keep ones hair on U دست پاچه نشدن
incommode U دست پاچه کردن
overwhelms U دست پاچه کردن
disconcert U دست پاچه کردن
disconcerted U دست پاچه کردن
keep one's head U دست پاچه نشدن
keep one's hair on U دست پاچه نشدن
embarrass U دست پاچه کردن
keep cold U دست پاچه نشدن
embarrasses U دست پاچه کردن
confuses U دست پاچه کردن
double hammer-beam U دستک پاچه بند
disconcerts U دست پاچه کردن
overwhelm U دست پاچه کردن
overwhelmed U دست پاچه کردن
hammer beam U تیر یا دستک پاچه بند
panic struck U دست پاچه بی جهت سراسیمه
confused U سر در گم دست پاچه مات و مبهوت
haste makes waste U ادم دست پاچه که کارادوبارمیکند
panic stricken U دست پاچه بی جهت سراسیمه
have egg on one's face <idiom> U خجالت ودست پاچه شدن
abash U خجالت دادن دست پاچه نمودن
cow heel پاچه گاو پخته و دلمه شده
blunders U دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blunder U دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blundering U دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blundered U دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
to overload someone [with something] U کسی را [با چیزی بیش از ظرفیت آن شخص] دست پاچه کردن
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
flustered U دست پاچه کردن عصبانی کردن
flustering U دست پاچه کردن عصبانی کردن
flusters U دست پاچه کردن عصبانی کردن
fluster U دست پاچه کردن عصبانی کردن
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
padding U له سازی
flooring U کف سازی
idolization U بت سازی
flection U خم سازی
bridgework U پل سازی
deflexion U خم سازی
compaction U تو پر سازی
individualization U تک سازی
retortion U کج سازی
individuation U تک سازی
local anasthesia U سر سازی
repk lection U پر سازی
stylization U مد سازی
retortion U خم سازی
bridge building U پل سازی
individualize U تک سازی
individualizes U تک سازی
individualising U تک سازی
pavement U کف سازی
truncation U بی سر سازی
individualizing U تک سازی
individualises U تک سازی
individualized U تک سازی
pavements U کف سازی
individualised U تک سازی
carbonize U کربن سازی
capitalization U سرمایه سازی
capital building U سرمایه سازی
canalization U کانال سازی
canalization U ابراه سازی
canalization U مجرا سازی
calico printing U چیت سازی
carcassing U اسکلت سازی
coking chamber U اطاقک کک سازی
christianization U عیسوی سازی
channelization U تنگه سازی
channelization U مجرا سازی
channelization U ترعه سازی
ceiling construction U سقف سازی
cavitation U حفره سازی
cartwright's shop U دوچرخه سازی
carnification U گوشت سازی
neutralization U خنثی سازی
neutralization U بی اثر سازی
calcination U اهک سازی
cabinetwork U مبل سازی
road building U جاده سازی
beautification U زیبا سازی
asphalt paving U جاده سازی
arrefication U لطیف سازی
arrefication U رقیق سازی
aromatization U عطر سازی
aromatization U معطر سازی
anonymization U گمنام سازی
anabiosis U زنده سازی
afforestment U جنگل سازی
bedding U کف سازی بسترسازی
bedding U محکم سازی
bedding U ثابت سازی
road construction U جاده سازی
atomization U ریز سازی
bookbinding U کتاب سازی
cabinetwork U قفسه سازی
seduction U گمراه سازی
strangling U خفه سازی
brick works U اجر سازی
bonification U به سازی محیط
bellfounding U زنگ سازی
refreshments U تازه سازی
formulation U قاعده سازی
belittlement U کم ارزش سازی
bedevilment U شیطان سازی
beadwork U تسبیح سازی
balladry U تصنیف سازی
fitting U جفت سازی
activation barrier U سد فعال سازی
emulation U نمونه سازی
dilution U رقیق سازی
enrichment U غنی سازی
fading U محو سازی
die shop U حدیده سازی
die making U حدیده سازی
detersion U پاک سازی
derichment U رقیق سازی
deprival U بی بهره سازی
denudation U برهنه سازی
denaturation U مصنوعی سازی
exclusion U محروم سازی
discolourment U بدرنگ سازی
humanization U مردمی سازی
inversions U وارون سازی
elution U پاکیزه سازی
dwelling construction U اپارتمان سازی
dwelling construction U خانه سازی
duplexing U مضاعف سازی
industrialization U صنعتی سازی
nationalization U ملی سازی
domestication U اهلی سازی
divestment U بی بهره سازی
divestiture U برهنه سازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com