English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flame cultivator U دستگاه مخصوص سوزاندن علف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
incinerators U کوره مخصوص سوزاندن اشغال
incinerator U کوره مخصوص سوزاندن اشغال
laryngoscope U دستگاه مخصوص معاینه حنجره
rotometer U دستگاه مخصوص اندازه گیری جریان اب
acrometer U دستگاه سنجش وزن مخصوص روغن
public address systems U دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
public address system U دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
rougher U دستگاه مخصوص ناصاف کردن اشیا
rotameter U دستگاه مخصوص اندازه گیری جریان اب
aerocartograph U دستگاه برجسته بین مخصوص تهیه نقشه
intercept receiver U دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
jar U این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jarred U این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jars U این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
data scope U یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
access mechanism U دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
blast U سوزاندن
frying U سوزاندن
fry U سوزاندن
fries U سوزاندن
cauterizing U سوزاندن
blasts U سوزاندن
scorches U سوزاندن
burning U سوزاندن
calcine U سوزاندن
ignify U سوزاندن
to burn a hole U سوزاندن
incineration U سوزاندن
to lay in a U سوزاندن
combust U سوزاندن
conflagrate U سوزاندن
cauterizes U سوزاندن
burn U سوزاندن
incinerates U سوزاندن
seared U سوزاندن
incinerated U سوزاندن
bake U سوزاندن
sear U سوزاندن
baked U سوزاندن
bakes U سوزاندن
incinerate U سوزاندن
sears U سوزاندن
cauterized U سوزاندن
cauterize U سوزاندن
cauterising U سوزاندن
burns U سوزاندن
cauterises U سوزاندن
cauterised U سوزاندن
incinerating U سوزاندن
scorch U سوزاندن
eat one's heart out <idiom> U دل کسی را سوزاندن
ustulation U سوزاندن شراب
vitriolize U با زاج سوزاندن
to blow a fuse U فیوزی سوزاندن
take a wicket U سوزاندن توپزن کریکت
inustion U سوزاندن یا داغ کردن
incensed U سوزاندن بخور خوشبو
scalded U بااب گرم سوزاندن
stumps U سوزاندن توپزن کریکت
scalding U بااب گرم سوزاندن
incensing U سوزاندن بخور خوشبو
scalds U بااب گرم سوزاندن
scald U بااب گرم سوزاندن
dismissing U سوزاندن توپزن و اخراج او
to burn up U سوزاندن و از میان بردن
stumped U سوزاندن توپزن کریکت
dismisses U سوزاندن توپزن و اخراج او
stumping U سوزاندن توپزن کریکت
incenses U سوزاندن بخور خوشبو
incense U سوزاندن بخور خوشبو
dismiss U سوزاندن توپزن و اخراج او
stump U سوزاندن توپزن کریکت
sinter U یک تکه کردن سوزاندن
slash and burn U بریدن و سوزاندن گیاهان جنگلی
burnbag U سطل سوزاندن اسناد باطله
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
skittle U سوزاندن چند توپزن به اسانی پشت سر هم
firebombs U با بمب آتشزا سوزاندن یا از بین بردن
firebomb U با بمب آتشزا سوزاندن یا از بین بردن
chancing U فرصت سوزاندن حریف یابل گیری
throw out U سوزاندن توپزن با ضربه به میلههای کریکت
chances U فرصت سوزاندن حریف یابل گیری
chanced U فرصت سوزاندن حریف یابل گیری
chance U فرصت سوزاندن حریف یابل گیری
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
to torch something U چیزی را آتش زدن [سوزاندن] [زبانه کشیدن ]
earned run U کسب امتیاز پیش از سوزاندن سومین نفر
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
funeral home U محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
block the plate U موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
cauterization U سوزاندن زخم بوسله داغ اتش یا داغ اهن
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
scorching U سوزاندن [گاه جهت از بین بردن پشم های اضافی در پشت فرش و یکنواخت نمودن و تمیزکاری این پشم ها را با فر می سوزانند.]
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder U دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
telephone repeater U دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
laser linescan U دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant U زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism U دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
especial U مخصوص
extra special U مخصوص
favourite U مخصوص
particulars U مخصوص
favorites U مخصوص
specifics U مخصوص
franc U حق مخصوص
favourites U مخصوص
francs U حق مخصوص
specific U مخصوص
franchise U حق مخصوص
franchises U حق مخصوص
vest pocket U مخصوص
special U مخصوص
particular U مخصوص
heavy-duty U مخصوص کارسنگین
habiliments U لباس مخصوص
resistivity U مقاومت مخصوص
idiosyncrasies U حال مخصوص
low resistivity U مقاومت مخصوص کم
heavy duty U مخصوص کارسنگین
special corrections U تصحیحات مخصوص
idiosyncrasy U حال مخصوص
Afro pick شانه مخصوص فر
deffered maintenance U نگهداری مخصوص
specific search U شناسایی مخصوص
terminologies U اصطلاح مخصوص
specific gravities U وزن مخصوص
game U کامپیوتر مخصوص
marque U علامت مخصوص
marque U مدل مخصوص
exempted station U یکان مخصوص
dry gap bridge U پل مخصوص اب بریدگی
densities U جرم مخصوص
specific gravity U ورن مخصوص
specific gravity U وزن مخصوص
specific gravities U ورن مخصوص
favorite U مخصوص سوگلی
favourite or vor U ویژه مخصوص
proper U مخصوص مقتضی
density U جرم مخصوص
maid in waiting U پیشخدمت مخصوص
parts peculiar U قطعات مخصوص
special damage U خسارت مخصوص
terminology U اصطلاح مخصوص
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com