English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
controller U دستگاه فرمان
controllers U دستگاه فرمان
automatic controller U دستگاه فرمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
governor U دستگاه فرمان خودکار گاورنور
governors U دستگاه فرمان خودکار گاورنور
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
controlled stick steering U دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
double click U احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
full magnetic controller U دستگاه فرمان تمام مغناطیسی
semimagnetic controller U دستگاه فرمان نیم مغناطیسی
Other Matches
ctrl break U در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna carta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off U فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
stand fast U فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering U فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
forward march U فرمان قدم رو فرمان پیش
guide on me U فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
close ranks U فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
close interval U فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
guide left U فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
cancel check firing U فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
instituting U فرمان
instituted U فرمان
institutes U فرمان
bugle call U فرمان
ordinances U فرمان
ordinance U فرمان
insubordinate U نا فرمان
pipes U فرمان
indocile U نا فرمان
decreeing U فرمان
decrees U فرمان
decree U فرمان
sanctions U فرمان
sanctioning U فرمان
sanctioned U فرمان
decreed U فرمان
sanction U فرمان
MD U فرمان D
chartered U فرمان
charter U فرمان
commandment U فرمان
commandments U فرمان
mkdir U فرمان D
steering U فرمان
drive U فرمان
drives U فرمان
handlebar U فرمان
MDs U فرمان D
if U فرمان IF
precepts U فرمان
ordinace U فرمان
precept U فرمان
chartering U فرمان
institute U فرمان
by order of U فرمان
mark time U فرمان در جا
rescript U فرمان
Rd U فرمان RD
commissions U فرمان
commissioning U فرمان
commission U فرمان
chdir U فرمان CD
control U فرمان
controlling U فرمان
charters U فرمان
controls U فرمان
for U فرمان FOR
commanded U فرمان
commands U فرمان
assize U فرمان
hest U فرمان
rudder bar U فرمان
at my command U به فرمان من
handle bar U فرمان
word U فرمان
firman U فرمان
edicts U فرمان
command U فرمان
ship will adjust U فرمان
worded U فرمان
edict U فرمان
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver U دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
column grinder U دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
type U فرمان TYPE
replace U فرمان REPLACE
remote control U فرمان از دور
typed U فرمان TYPE
command language U زبان فرمان
rudder bar U فرمان هواپیما
ordains U فرمان دادن
remote control U فرمان از دور
pulpit U میز فرمان
motor vehicle tax U فرمان اتومبیل
joysticks U دسته فرمان
pulpits U میز فرمان
joystick U دسته فرمان
replaced U فرمان REPLACE
joined U فرمان OIN
joins U فرمان OIN
mandated U حکم فرمان
at call U اماده فرمان
decretal U فرمان پاپ
ordain U فرمان دادن
ordained U فرمان دادن
ordaining U فرمان دادن
path U فرمان PATH
order U فرمان نظم
del U فرمان DEL
handle bar arm U دسته فرمان
cls U فرمان CLS
join U فرمان OIN
god's ordinace U فرمان خدا
rite U فرمان اساسی
remote control unit U فرمان از دور
teleguidance U فرمان از دور
zapper [coll.] U فرمان از دور
types U فرمان TYPE
mandates U حکم فرمان
word of command U فرمان انتصاب
mandate U حکم فرمان
command key U کلید فرمان
steering lever U اهرم فرمان
xcopy U فرمان XCOPY
word of command U فرمان نظامی
replaces U فرمان REPLACE
replacing U فرمان REPLACE
cease fire U فرمان اتش بس
nerve centres U مرکز فرمان
control panel U تابلوی فرمان
control pannel U تابلوی فرمان
appends U فرمان APPEND
appending U فرمان APPEND
appended U فرمان APPEND
append U فرمان APPEND
submission U فرمان بردار
steering wheels U چرخ فرمان
postponement U فرمان بردار
steering wheel U چرخ فرمان
control ratio U نسبت فرمان
control surface U سطح فرمان
control switch U کلید فرمان
buffers U فرمان BUFFERS
control lever U اهرم فرمان
control grid U شبکه فرمان
files U فرمان FILES
find U فرمان FIND
finds U فرمان FIND
parade rest U فرمان ازاد
subsumption U فرمان بردار
subordination U فرمان بردار
control characteristic U مشخصه فرمان
control circuit U مدار فرمان
control cubicle U ایستگاه فرمان
suborder U فرمان بردار
control electrode U الکترود فرمان
servo U فرمان یار
control system U سیستم فرمان
hypotaxis U فرمان بردار
on the double U فرمان بدو رو
paddling U دسته فرمان
command signal U علامت فرمان
in the saddle <idiom> U تحت فرمان
prescription U صدور فرمان
prescriptions U صدور فرمان
sorts U فرمان SORT
sorted U فرمان SORT
sort U فرمان SORT
channel changer [rare for: remote control] U فرمان از دور
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com