English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
orthorhomobic system U دستگاه راست گوشه
rhombic system U دستگاه راست گوشه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
rectangular coordinates U دستگاه مختصات راست گوشه
Other Matches
rectangles U راست گوشه
rectangular U راست گوشه
right-angled U راست گوشه
rectangle U راست گوشه
orthogonal U راست گوشه
right angled U راست گوشه
right angled parallelogram U راست گوشه
right triangle U مثلث راست گوشه
rectangularly U بشکل راست گوشه
cross roads U همبر راست گوشه
right triangle U مثلث راست گوشه [ریاضی]
trigonometer U اسبابی که با ان سه گوشهای راست گوشه رامیسنجند
dexiotropic U واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropous U واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
corner U گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
corners U گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
cornering U گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
attention to port U احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
The main road bears to the right. U این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
bi directional U چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
eremitic U گوشه نشینانه گوشه گیر
acute angle U گوشه تیز گوشه تند
one two U ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
To lead an idle life. U راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
orthotropous U دارای تخمک راست راست اسه
plain dealing U معامله راست حسینی راست باز
off U خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
half face U نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
columnleft U فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
underhook U گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
right justify U هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
side step U فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
guide left U فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
half left U فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
ears U گوشه
quips U گوشه
polygons U بس گوشه
three cornered U سه گوشه
cantle U گوشه
nook U گوشه
quipping U گوشه
triquetrous U سه گوشه
hesagonal U شش گوشه
angles U گوشه
hexangular U شش گوشه
ear U گوشه
quipped U گوشه
quip U گوشه
angle U گوشه
pointedness U گوشه
cornerways U از گوشه
cornerwise U از گوشه
agonic U بی گوشه
lobes U گوشه
trigonic U سه گوشه
polygon U بس گوشه
corners U گوشه
recesses U گوشه
figuration U گوشه
sexangle U شش گوشه شش بر
quoin U گوشه
nonagon U 9 گوشه
coin=quoin U گوشه
hexagon U شش گوشه
hexagons U شش گوشه
coign U گوشه
recess U گوشه
in the corner U در گوشه
corner U گوشه
cornering U گوشه
lobe U گوشه
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
squared U گوشه دار
circumferentor U گوشه سنج
quinquangular U پنج گوشه
tetragon U چهار گوشه
octangle U هشت گوشه
cloisterer U گوشه نشین
squares U گوشه دار
quadrangular U چهار گوشه
angled U گوشه دار
hermitess U زن گوشه نشین
squaring U گوشه دار
cornered U گوشه دار
close packed hexagonal شش گوشه ای تنگچین
jests U طعنه گوشه
jest U طعنه گوشه
To drop a hint . to insinuate . U گوشه زدن
an acute angle U گوشه تیز
loner U گوشه گیر
cant U گوشه دار
lateen rig U بادبان 3 گوشه
leeringly U از گوشه چشم
point U گوشه دارکردن
anchoress U زن گوشه نشین
octangular U هشت گوشه
angle valve U شیر گوشه
multangular U بسیار گوشه
angulate U گوشه دار
angularity U گوشه داری
cornerstone U سنگ گوشه
cornerstones U سنگ گوشه
canthus U گوشه چشم
pentangle U پنج گوشه
heptagonal U هفت گوشه
polygonal U بسیار گوشه
polygon of forces U بس گوشه نیروها
pointy U گوشه دار
pungent U گوشه دار
square U گوشه دار
close U چهار گوشه
bird's-mouth U شکاف سه گوشه
angle-tie U مهار گوشه
triangle of forces U سه گوشه نیروها
triconered U دارای سه گوشه
ancress U زن گوشه نشین
obtuse angle U گوشه باز
angle-capital U سرستون گوشه ای
pentangular U پنج گوشه
withdrawal U گوشه گیری
corners U گوشه زمین
withdrawals U گوشه گیری
cornering U گوشه زمین
corner U گوشه زمین
snook U گوشه وکنایه
octagonal U هشت گوشه
cuspidal U گوشه دار
octagon U چیزهشت گوشه
octagon U هشت گوشه
dodecagon U دوازده گوشه
solitariness U گوشه نشینی
eremite U گوشه نشین
seclusion U گوشه نشینی
reclvsion U گوشه نشینی
piquant U گوشه دار
eremitical U گوشه گیر
eremitism U گوشه نشینی
eremitic life U گوشه نشینی
eremite U گوشه گیر
solitudinarian U گوشه نشین
octagons U چیزهشت گوشه
knee U سه گوشه سه راهی
funiculars U بس گوشه نیروها
funicular U بس گوشه نیروها
unsociable U گوشه نشین
pentagon U پنج گوشه
knees U سه گوشه سه راهی
angular U گوشه دار
octagons U هشت گوشه
cubby-holes U گوشه دنج
cubby-hole U گوشه دنج
cubby hole U گوشه دنج
protractor U گوشه سنج
protractors U گوشه سنج
sequestered life U گوشه نشینی
pentagons U پنج گوشه
goniometer U گوشه سنج
ivory towers U گوشه خلوت
loners U گوشه گیر
corner cut U بریدگی گوشه
fillet weld U جوش گوشه
goniometer U گوشه پیما
ivory tower U گوشه خلوت
corner joint U اتصال گوشه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com