Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
peripherals
U
دستگاههای جانبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
computer interface unit
U
وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
daisy chain interrupt
U
یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
eia interface
U
یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
expansion interface
U
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
i/o board
U
تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
power down
U
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
Other Matches
prodos
U
سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
aircraft cross servicing
U
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
sidelap
U
بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
bells and whistles
U
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
peripheral
U
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
side effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
wait condition
U
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state
U
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
photoelectric devices
U
دستگاههای فتوالکتریکی
cryptoequipment
U
دستگاههای رمز
selsyn devices synchro
U
دستگاههای همگرد
control transmitter
U
دستگاههای همگرد
clustered devices
U
دستگاههای گروهی
self synchronous devices
U
دستگاههای همگرد
hardware
U
دستگاههای اصلی
crushing and grinding equipment
U
دستگاههای خرد کننده
electrodiagnosis
U
تشخیص با دستگاههای برقی
fall-out
[side effect]
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
by-effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
byeffect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
spillover effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
secondary effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
adverse reaction
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
avionic
U
مربوط به دستگاههای خودکار هواپیما
storage pool
U
گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
exchange selector
U
سلکتور در دستگاههای مراکزتلفن خودکار
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
instrument flight
U
پرواز با کمک دستگاههای کنترل هواپیما
side spray
U
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
avionics
U
فن استفاده از دستگاههای الکتریکی و خودکار درهوانوردی و نجوم
homing station
U
ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
famos
U
Floating تکنولوژی ساخت دستگاههای ذخیره بار
orient
U
توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
orienting
U
توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
orients
U
توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
commutation
U
تغییر جهت پی در پی جریان در سیم پیچهای دستگاههای الکتریکی
halving adjustment
U
تنظیم نیم حبابها به منظورتراز کردن دستگاههای اندازه گیر
soft ware
U
وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
middleman
U
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
bench check
U
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
nihilism
U
اعتقاد به تباهی وفساد دستگاههای اداری ولزوم از بین رفتن انها
middlemen
U
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
sub woofer
U
هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود
hook
U
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hooks
U
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
wavetable
U
حافظه در کارت صوتی که حاوی دستگاه ضبط دستگاههای موسیقی واقعی که اجرا می شوند است
flank observation
U
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
navigation mode
U
روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
consol
U
دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
fail safe
U
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail-safe
U
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
click
U
زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
excitation
U
انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
clicked
U
زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
clicks
U
زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
utilities'man
U
متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
fog oil
U
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
electronic jamming
U
تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
thick Ethernet
U
شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
MIDI Mapper
U
برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
bus network
U
سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
robotics
U
علم دستگاههای خودکار قسمتی از هوش مصنوعی درارتباط با روبوت علم طراحی و استفاده از روبوت
spillover effect
U
اثر جانبی
contour line
U
خط جانبی
laterad
U
جانبی
accessory
U
جانبی
by-effect
U
اثر جانبی
byeffect
U
اثر جانبی
fall-out
[side effect]
U
اثر جانبی
secondary effect
U
اثر جانبی
sidelong
U
جانبی
lateral
U
جانبی
adverse reaction
U
اثر جانبی
bilateral
U
دو جانبی
byeffects
U
آثار جانبی
cross wind
U
باد جانبی
by-effects
U
آثار جانبی
device
U
وسیله جانبی
side effect
U
اثر جانبی
adverse reactions
U
آثار جانبی
side effect
U
نتیجه جانبی
side-effect
U
اثر جانبی
devices
U
وسیله جانبی
ventrolateral
U
بطنی و جانبی
ancillary equipment
U
وسیله جانبی
ancillary equipment
U
تجهیزات جانبی
auxiliary equipment
U
تجهیزات جانبی
sideband
U
باندهای جانبی
side-effects
U
نتیجه جانبی
side effects
U
آثار جانبی
secondary effects
U
آثار جانبی
side-effects
U
اثر جانبی
side-effect
U
نتیجه جانبی
spillover effects
U
اثرهای جانبی
side chain
U
زنجیر جانبی
spillover effects
U
آثار جانبی
oblique fire
U
اتش جانبی
marginal bund
U
خاکریز جانبی
lateral yield
U
له شدگی جانبی
lateral surface
U
سطح جانبی
lateral shifts
U
حرکت جانبی
lateral shifts
U
تغییرات جانبی
lateral pressure
U
فشار جانبی
side circuit
U
مدار جانبی
side friction
U
اصطکاک جانبی
wing wall
U
دیواره جانبی
byeffect
U
عوارض جانبی
trilaterality
U
حالت سه جانبی
sideways sum
U
مجموع جانبی
sidelooking airborne radar
U
رادار جانبی
side view
U
نمای جانبی
side reaction
U
واکنش جانبی
side group
U
گروه جانبی
adverse reaction
U
نتیجه جانبی
lateral inversion
U
معکوس جانبی
fall-out
[side effect]
U
نتیجه جانبی
end gable
U
نمای جانبی
secondary effect
U
نتیجه جانبی
spillover effect
U
نتیجه جانبی
adverse reactions
U
اثرهای جانبی
by-effects
U
اثرهای جانبی
byeffects
U
اثرهای جانبی
dorsolateral
U
پشتی و جانبی
secondary effects
U
اثرهای جانبی
byeffect
U
نتیجه جانبی
lateral load
U
بار جانبی
lateral fissure
U
شیار جانبی
laterality
U
برتری جانبی
lateral dominance
U
برتری جانبی
lateral dispersion
U
پراکندگی جانبی
lateral control
U
کنترل جانبی
lateral buckling
U
کمانکش جانبی
input/output
U
وسیله جانبی
by-effect
U
نتیجه جانبی
i/o
U
وسیله جانبی
flank speed
U
سرعت جانبی
side effects
U
اثرهای جانبی
aisle
U
جانبی صحن
aisles
U
جانبی صحن
unit
U
وسیله جانبی
accessory
U
وسیله جانبی
peripheral
U
دستگاه جانبی
units
U
وسیله جانبی
sides way
U
تغییر مکان جانبی
ventrolateral
U
درقسمت جانبی شکم
sidelooking airborne radar
U
رادار با دید جانبی
processor
U
پردازنده جانبی مخصوص
side-effects
U
اثرجانبی نتیجه جانبی
side-effect
U
اثرجانبی نتیجه جانبی
lateral-adjustment lever
سطح تنظیم جانبی
side effect
U
اثرجانبی نتیجه جانبی
crabs
U
حرکت جانبی ناو
sidelobe
U
بیم جانبی رادار
side tone
U
صدای جانبی گوشی
lateral and sway bracing
U
حرکات جانبی و نوسانی
lateral magnifying power
U
درشت نمایی جانبی
lateral support
U
تکیه گاه جانبی
angle of sideslip
U
زاویه لغزش جانبی
angle of sideslip
U
زاویه انحراف جانبی
miniperipheral
U
دستگاه جانبی کوچک
notch piers
U
پایههای جانبی سرریز
peripheral controller
U
کنترل کننده جانبی
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
side chain substitution
U
استخلاف در زنجیر جانبی
crab
U
حرکت جانبی ناو
girthed area
U
سطح جانبی
[ریاضی]
diaschisis
U
کارکرد پریشی جانبی
profile
U
برش عمودی تصویر جانبی
asymmetrical sideband transmission
U
پخش باند جانبی مانده
lateral strain
U
تغییر شکل نسبی جانبی
vestigial sideband transmission
U
پخش باند جانبی مانده
sculpture in the round
U
پیکره سازی همه جانبی
profiles
U
برش عمودی تصویر جانبی
profiling
U
برش عمودی تصویر جانبی
profiled
U
برش عمودی تصویر جانبی
transverse process
U
زائده جانبی ستون فقرات
sidepiece
U
قطعه کناری بخش جانبی
side overlap
U
پوشش جانبی عکس هوایی
B:
U
بیان کننده دیسک درایو جانبی
polls
U
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
sbc
U
RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
processor
U
پردازندهای که از حافظه جانبی استفاده میکند
interrupting
U
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
shorter
U
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
sub-
U
کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن
short
U
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
interrupt
U
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
lateral deflection of beam
U
تغییر شکل فرعی یا جانبی تیر
bells and whistles
U
صدا ودستگاههای جانبی بیشتراست نواوری
lateral gain
U
پوشش جانبی زمین درعکاسی هوایی
poll
U
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
polled
U
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
shortest
U
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com