Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lubrication order
U
دستور روغنکاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mist lubrication
U
روغنکاری پاششی روغنکاری چکانشی روغنکاری چکهای
statement
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one
U
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
lubrication
U
روغنکاری
oil lubrication
U
روغنکاری
separator
U
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
skip
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skipped
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skips
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statement
U
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifiers
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
actual address
U
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
statements
U
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifier
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
oiling
U
روغنکاری کردن
oil
U
روغنکاری کردن
lubricating
U
روغنکاری کردن
centralized lubrication
U
روغنکاری متمرکز
lubricates
U
روغنکاری کردن
lubricated
U
روغنکاری کردن
lubricate
U
روغنکاری کردن
oils
U
روغنکاری کردن
one shot lubrication
U
روغنکاری گروهی
flood lubrication
U
روغنکاری سیلابی
splash lubrication
U
روغنکاری تزریقی
oil splash lubrication
U
روغنکاری تزریقی
gas lubrication
U
روغنکاری گردی
circulation oiling
U
روغنکاری گردشی
gravity lubrication
U
روغنکاری سقوطی
lubrication technology
U
تکنیک روغنکاری
drip oil lubrication
U
روغنکاری قطرهای
flood oiling
U
روغنکاری گردشی
piped
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
GOSUB
U
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
basic
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basics
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetches
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
prefix
U
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective
U
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefixes
U
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
oil circulating lubrication
U
روغنکاری نوع گردشی
oil bath lubrication
U
روغنکاری حمام روغن
mobile lubricating equipment
U
تجهیزات روغنکاری متحرک
centralized oil shot system
U
روغنکاری متمرکز فشاری
centrifugal lubrication
U
روغنکاری گریز از مرکز
forced flood lubrication
U
روغنکاری تحت فشار
high pressure lubrication
U
روغنکاری فشار قوی
pressure lubrication
U
دستگاه روغنکاری فشاری
branch
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
oil shot system
U
سیستم روغنکاری تحت فشار
force feed circulation oiling
U
روغنکاری گردشی تحت فشار
drum type lubricating pump
U
پمپ روغنکاری نوع غلطکی
discrimination instruction
U
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions
U
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
greased
U
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
greasing
U
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
grease
U
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
skid pad
U
محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت
macroinstruction
U
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction
U
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halt
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
residents
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
resident
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
vegetable oil
U
روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
one plus one address
U
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
immediate
U
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
addressing
U
در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
direction
U
دستور
say so
U
دستور
instructions
U
دستور
prescriptions
U
دستور
prescription
U
دستور
precepts
U
دستور
precept
U
دستور
rule
U
دستور
commandments
U
دستور
regulation
U
دستور
say-so
U
دستور
commandment
U
دستور
instruction
U
دستور
order
U
دستور
command
U
دستور
prescript
U
دستور
commanded
U
دستور
formula
U
دستور
commands
U
دستور
enjoinment
U
دستور
formulae
U
دستور
formulas
U
دستور
programs
U
دستور
program
U
دستور
directions
U
دستور عمل
warning order
U
دستور اگهی
sailing orders
U
دستور حرکت
prescriptions
U
دستور عمل
superior order
U
دستور مافوق
prescription
U
دستور عمل
technical manual
U
دستور فنی
to give instractions
U
دستور دادن
transformational grammar
U
دستور گشتاری
grammars
U
کتاب دستور
grammars
U
علم دستور
grammars
U
دستور زبان
grammar
U
کتاب دستور
grammar
U
علم دستور
grammar
U
دستور زبان
intuited
U
دستور دادن
permission
U
دستور پروانه
mandated
U
دستور مردم به
mandated
U
دستور مافوق
mandate
U
دستور مردم به
dictate
U
دستور دادن
mandate
U
دستور مافوق
grammatically
U
ازروی دستور
order
U
دستور سفارش
order
U
دستورالعمل دستور
order
U
دستور دادن
mandates
U
دستور مافوق
mandates
U
دستور مردم به
recipes
U
خوراک دستور
recipe
U
خوراک دستور
commandments
U
دستور خدا
commandment
U
دستور خدا
mandating
U
دستور مردم به
mandating
U
دستور مافوق
intuit
U
دستور دادن
intuiting
U
دستور دادن
enforcement order
U
دستور اجرا
cancellation order
U
دستور فسخ
macro
U
درشت دستور
cancellation order
U
دستور لغو
blanket order
U
دستور کلی
macro instruction
U
درشت دستور
behest
U
امر دستور
avaunt
U
دستور اخراج
administrative order
U
دستور اداری
macroinstruction
U
درشت دستور
standing orders
U
دستور جاری
standing order
U
دستور جاری
macro
U
شرح دستور
laying instruction
U
دستور نصب
embedded code
U
دستور چاپگر
engine order
U
دستور ماشین
execute statement
U
دستور اجرایی
field manual
U
دستور رزمی
daily order
U
دستور روز
formulary
U
دستور نامه
cramer's rule
U
دستور کرامر
generative grammar
U
دستور زایشی
collection order
U
دستور وصول
gramarey
U
دستور زبان
grammer
U
دستور زبان
job order
U
دستور کار
programmes
U
دستور نقشه
programme
U
دستور نقشه
order code
U
رمز دستور
order format
U
قالب دستور
order of the day
U
دستور جلسه
ordinace
U
دستور شرعی
dictating
U
دستور دادن
dictates
U
دستور دادن
dictated
U
دستور دادن
dictate
U
دستور دادن
intuits
U
دستور دادن
postbyte
U
در یک دستور برنامه
operating instruction
U
دستور کار
purchase order
U
دستور خرید
run
U
دستور RUN
runs
U
دستور RUN
operation order
U
دستور عملیاتی
microinstruction
U
ریز دستور
regulation
U
دستور قانون
mounting instruction
U
دستور نصب
movement order
U
دستور حرکت
night order
U
دستور شبانه
conditional statement
U
دستور شرطی
statement number
U
شماره دستور
principals
U
دستور دهنده
principal
U
دستور دهنده
operating manual
U
دستور کار
agenda
U
دستور جلسه
money order
U
دستور پرداخت
directed
U
: دستور دادن
instructions
U
دستور عمل
instruction
U
دستور کار
instruction
U
دستور عمل
program
U
دستور کار
money orders
U
دستور پرداخت
instructions
U
دستور کار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com