Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
recall
U
دستور تجمع قوا دادن
recalled
U
دستور تجمع قوا دادن
recalls
U
دستور تجمع قوا دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to recall the troops from Mali
U
دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
Other Matches
assembly order
U
دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
forming up
U
تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
encroaching
U
قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
to put any one up to something
U
کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
statements
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one
U
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
instructs
U
دستور دادن اموزش دادن
direct
U
دستور دادن دستورالعمل دادن
instructing
U
دستور دادن اموزش دادن
order
U
سفارش دادن دستور دادن
directed
U
دستور دادن دستورالعمل دادن
instruct
U
دستور دادن اموزش دادن
directs
U
دستور دادن دستورالعمل دادن
instructed
U
دستور دادن اموزش دادن
intuited
U
دستور دادن
dictated
U
دستور دادن
intuit
U
دستور دادن
dictates
U
دستور دادن
order
U
دستور دادن
dictating
U
دستور دادن
dictate
U
دستور دادن
dictate
U
دستور دادن
directs
U
: دستور دادن
directed
U
: دستور دادن
intuits
U
دستور دادن
direct
U
: دستور دادن
intuiting
U
دستور دادن
to give instractions
U
دستور دادن
order
U
دستور دادن سفارش
to orders dinner
U
دستور ناهار دادن
cry havoc
U
دستور غارت دادن
to put any one up to something
U
کسی را در کاری دستور دادن
to issue marching order
U
دستور پیشروی دادن
[ارتش]
comment
U
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
commented
U
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
commenting
U
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
extracts
U
دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extracted
U
دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extracting
U
دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extract
U
دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
CDs
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CD
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
separator
U
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
modifiers
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statements
U
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifier
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statement
U
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skips
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
actual address
U
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
skip
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skipped
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
pipe
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
fetched
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
GOSUB
U
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
fetches
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basic
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basics
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetch
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
effective
U
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefixes
U
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefix
U
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branch
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
discrimination instruction
U
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions
U
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
jump instruction
U
دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
macroinstruction
U
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
cls
U
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
language
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction
U
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halt
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
residents
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
resident
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branch
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branches
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address
U
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
immediate
U
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
aggregation
U
تجمع
public meeting
U
تجمع
association
U
تجمع
assembly
U
تجمع
associations
U
تجمع
congestion
U
تجمع
accumulations
U
تجمع
accumulation
U
تجمع
forming up
U
تجمع
accumulation point
U
نقطه تجمع
traffic
U
تجمع مدافعان
swarmer
U
تجمع کننده
capital agglomeration
U
تجمع سرمایه
collecting point
U
منطقه تجمع
line official
U
داور خط تجمع
turout
U
تجمع پرسنل
trafficked
U
تجمع مدافعان
trafficking
U
تجمع مدافعان
traffics
U
تجمع مدافعان
hive
U
مرکز تجمع
rendezvous area
U
منطقه تجمع
furunculosis
U
تجمع چندکورک
assembling area
U
منطقه تجمع
assembly area
U
منطقه تجمع
line backer
U
مدافع پشتیبان خط تجمع
rallying point
U
محل تجمع مجدد
rallying points
U
محل تجمع مجدد
line backing
U
دفاع پشت خط تجمع
rendezvous area
U
منطقه تجمع موقت
associations
U
تداعی معانی تجمع
association
U
تداعی معانی تجمع
loose forward
U
مهاجم تک رو پشت خط تجمع
dust laden
U
تجمع گرد وغبار
concentration camp
U
منطقه تجمع اسرا
concentration camps
U
منطقه تجمع اسرا
pipe the side
U
تجمع گارد احترام
unlawful assembly
U
تجمع غیر قانونی
pigmentation
U
تجمع رنگدانه ها در بافتها
number forward
U
مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
coagulation
U
تجمع مواد در یک ناحیه
boat rendezvous area
U
منطقه تجمع قایقها
dummies
U
گول زدن حریف در تجمع
pipe the side
U
فرمان تجمع گارد احترام
sick call
U
تجمع برای رفتن به بهداری
dummy
U
گول زدن حریف در تجمع
hiking
U
گرفتن توپ درشروع تجمع
hydrothorax
U
تجمع مایع در حفره جنب
hike
U
گرفتن توپ درشروع تجمع
hiked
U
گرفتن توپ درشروع تجمع
bomb cemetery
U
محل تجمع بمبهای فاسد
casual water
U
تجمع موقتی اب روی زمین
sacking
U
حمله به مهاجم پشت خط تجمع
broken field
U
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
hikes
U
گرفتن توپ درشروع تجمع
coil up
U
تجمع ستون در راحت باش
riot
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioted
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
snaps
U
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snapping
U
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
flares
U
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
prisoner of war cage
U
محل تجمع اولیه اسرای جنگی
snapped
U
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
riots
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioting
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
hookup
U
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
huddles
U
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddling
U
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddled
U
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع کاروان دریایی
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع ستون موتوری
snap
U
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
flare
U
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
huddle
U
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
nails
U
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nailed
U
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
spermatheca
U
کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
gabfest
U
تجمع غیر رسمی جهت گفتگوهای عمومی
nail
U
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
spermathecal
U
کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
standoff half
U
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
cosmopolis
U
شهر بین المللی مرکز تجمع نژادهای مختلف
backfield line
U
خطی که یک یارد پشت خط تجمع مهاجمان قرار دارد
wing forward
U
هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
ashless dispersant oil
U
نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
blind side
U
سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
accretion
هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
sack
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacks
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
ball back
U
ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
glaciology
U
علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
coalitions
U
در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
coalition
U
در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
square in
U
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
scrambled
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
vlsi
U
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
marshalling
U
تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
find touch
U
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
rallying points
U
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying point
U
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
medical assemblage
U
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
quick count
U
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
collective fire
U
تجمع اتش جنگ افزارها اتش جمع
rally
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallied
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
concentration area
U
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
capitalization
U
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com