Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
card deck
U
دسته کارت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
object deck
U
دسته کارت مقصود
Other Matches
cards
U
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card
U
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
post card
U
کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
calibration card
U
کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
cards
U
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
leading edge
U
اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
card
U
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
name tag
U
کارت معرفی کارت اسم
card
U
کارت تبریک کارت عضویت
cards
U
کارت تبریک کارت عضویت
adapter
U
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
qualification card
U
کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
emergency medical tag
U
کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
mounting
U
دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay
U
دسته گل یایک دسته علف
lorgnettes
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
classify
U
دسته دسته کردن
group
U
دسته دسته کردن
windrow
U
دسته دسته کردن
assort
U
دسته دسته کردن
regiment
U
دسته دسته کردن
sorts
U
دسته دسته کردن
sort
U
دسته دسته کردن
regiments
U
دسته دسته کردن
distribute
U
دسته دسته کردن
assort
U
دسته دسته شدن
sorted
U
دسته دسته کردن
groups
U
دسته دسته کردن
shoals of people
U
دسته دسته مردم
sects
U
دسته دسته مذهبی
trooping
U
دسته دسته شدن
sect
U
دسته دسته مذهبی
streams of people
U
دسته دسته مردم
troop
U
دسته دسته شدن
trooped
U
دسته دسته شدن
they came in bands
U
دسته دسته امدند
in detail
U
مفصلا دسته دسته
scores of people
U
دسته دسته مردم
to form into groups
U
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction
U
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
cards
U
کارت
card code
U
کد کارت
card
U
کارت
stub card
U
ته کارت
paste board
U
کارت
card rack
U
طاقچه کارت
card hopper
U
ناودان کارت
card guide
U
راهنمای کارت
card loader
U
کارت بارکن
card rack
U
جای کارت
card field
U
میدان کارت
paper card
U
کارت کاغذی
card image
U
تصویر کارت
card reader
U
کارت خوان
card punch
U
کارت منگنه کن
card row
U
سطر کارت
hollerith card
U
کارت هالریت
postcards
U
کارت پستال
postcard
U
کارت پستال
ibm card
U
کارت 08 ستونی
identification card
U
کارت شناسایی
magnetic card
U
کارت مغناطیسی
magnacard
U
کارت مغناطیسی
logic card
U
کارت منطقی
ledger card
U
کارت معین
input card
U
کارت ورودی
interface card
U
کارت رابط
job card
U
کارت کار
get a long with you
U
بروپی کارت
card stacker
U
کارت پشته کن
card stacker
U
مخزن کارت
card verification
U
بازبینی کارت
card verifier
U
بازبین کارت
carte
U
کارت ویزیت
cartle blanche
U
کارت بلانش
carte blanche
U
کارت سفید
circuit card
U
کارت مدار
comment card
U
کارت توضیحی
continuation card
U
کارت ادامه
control card
U
کارت کنترل
coulmn card
U
کارت 69 ستونه
debit card
U
کارت بدهی
job card
U
کارت برنامه
smart card
U
کارت هوشمند
card
U
یک کارت پانچ
card deck
U
دستینه کارت
yello card
U
کارت زرد
green card
U
کارت سبز
green cards
U
کارت سبز
card face
U
رویه کارت
cards
U
یک کارت پانچ
picture postcard
U
کارت پستال
badge
U
کارت شناسایی
ID card
U
کارت شناسایی
punched card
U
کارت منگنه
card feed
U
خورد کارت
I want to have a word with you . I want you .
U
کارت دارم
credit card
U
کارت اعتباری
red card
U
کارت قرمز
summary card
U
کارت خلاصه
tape to card
U
از نوار به کارت
account card
U
کارت حساب
visiting card
U
کارت ویزیت
binary card
U
کارت دودویی
calling card
U
کارت ویزیت
card cage
U
محفظه کارت
visting card
U
کارت ویزیت
range card
U
کارت برد
card code
U
رمز کارت
card column
U
ستون کارت
credit cards
U
کارت اعتباری
identification document
U
کارت شناسایی
card field
U
فیلد کارت
post card
U
کارت پستال
punch card
U
کارت منگنه
card format
U
قالب کارت
bundle
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
row binary card
U
کارت دودویی سطری
ammunition data card
U
کارت مشخصات مهمات
key card
U
کارت کلید کامپیوتر
end of job card
U
کارت انتهای کار
chart correction card
U
کارت تصحیح نقشه
eighty column card
U
کارت هشتاد ستونی
data card
U
کارت اطلاعات کامپیوتری
billet slip
U
کارت محلهای افراد
card hopper
U
قسمت جهنده کارت
visiting card
U
کارت اسم درفرانسه
magnetic card computer
U
کامپیوتر با کارت مغناطیسی
trailer card
U
کارت پشت بند
card aligner
U
هم تراز کننده کارت
data card
U
کارت ثبت اطلاعات
cards
U
کارت ویزیت بلیط
safety card
U
کارت تامین اتشبار
card loader
U
بار کننده کارت
index card
U
کارتشاخص - کارت Index
network interface card
U
کارت میانجی شبکه
card to disk converter
U
مبدل کارت به دیسک
punch card machine
U
ماشین کارت منگنه
card sorter
U
دستگاه کارت جورکن
punched card control
U
کنترل کارت پانچ
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
punched card
U
کارت پانچ شده
punched card
U
کارت منگنه شده
card punch
U
دستگاه کارت منگنه
card-carrying
U
دارای کارت عضویت
magnetic strip card
U
کارت نوار مغناطیسی
controller card
U
کارت کنترل کننده
card
U
کارت ویزیت بلیط
magnetic ledger card
U
کارت معین مغناطیسی
edge punched card
U
کارت لب منگنه شده
card reproducer
U
تولیدکننده دوباره کارت
card jam
U
گیر کردن کارت
y punch
U
سوراخ کارت ستونی .
PCMCIA
U
که کارت گسترده PCMCIA را می پذیرد
safety card
U
کارت تامین جنگ افزار
passes
U
گذرگاه کارت عبور گذراندن
passed
U
گذرگاه کارت عبور گذراندن
picture postcard
U
کارت پستال عکس دار
pass
U
گذرگاه کارت عبور گذراندن
bin card
U
کارت مصرف محتویات فرف
to deal
U
کارت دادن
[ورق بازی]
disk controller card
U
کارت کنترل کننده دیسک
issue
[of something]
[ID card or check]
U
صدور
[چیزی]
[کارت شناسایی]
[چک]
casrd random access memory
U
حافظه دستیابی تصادفی کارت
card sorter
U
دستگاه مرتب کننده کارت
deck
U
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
decks
U
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
decked
U
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
to deal out
[card game]
U
کارت دادن
[ورق بازی]
credit cards
U
کارت یاورقه خرید نسیه
credit card
U
کارت یاورقه خرید نسیه
pasteboard
U
کارت ویزیت ورق بازی
object
U
پانج کارت که حاوی برنامه است
indirect objects
U
پانج کارت که حاوی برنامه است
direct objects
U
پانج کارت که حاوی برنامه است
Just sign here and leave at that .
U
اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
punches
U
وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
objected
U
پانج کارت که حاوی برنامه است
objecting
U
پانج کارت که حاوی برنامه است
Here ist my Green card.
بفرمائید این کارت سبز من است.
What time should I check in?
U
چه وقت کارت سوار شدن به من میدهید؟
tag
U
نوار پشت پوتین کارت معرفی
packs
U
تعداد کارت پانچ ها یا دیسکهای مغناطیسی
tags
U
نوار پشت پوتین کارت معرفی
pack
U
تعداد کارت پانچ ها یا دیسکهای مغناطیسی
objects
U
پانج کارت که حاوی برنامه است
punched
U
وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
key card
U
کارت اصلی حروف رمز کامپیوتر
postcards
U
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
postcard
U
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
punch
U
وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
to clock in
[in the workplace]
U
مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
to punch in
[American E]
[in the workplace]
U
مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
to clock out
[in the workplace]
U
مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com