Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
curtesy
U
در CL اموالی راگویند که در صورت فوت زوجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tenant by curtesy
U
عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
apanage
U
امتیازات و اموالی که بفرزندارشد
things in possession
U
اموالی که بالفعل در تصرف شخص هستند
current fund
U
اموالی که سریعا "بتوان به پول تبدیل کرد
chose in action
U
حق مالکیت نسبت به اموالی که در تصرف فرد نیست
waifs
U
اموالی که سارق حین فراربیرون از محل سرقت به جامی گذارد
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
war crimes
U
اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
the british common wealth of nation
U
انگلستان و ایرلند و ممالک وابسته ازاد و ممالک تحت الحمایه و مستعمره ان راگویند
buffer state
U
دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
things in action
U
اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
wedlock
U
زوجه
lady
U
زوجه
family
U
زوجه
families
U
زوجه
ladies
U
زوجه
wife
U
زوجه
spouse
U
زوج زوجه
spouses
U
زوج زوجه
marquise
U
زوجه مارکیز
marchesa
U
زوجه مارکی
dowager
U
زوجه ارث بر
kaiserin
U
زوجه امپراتور
temporary wife
U
زوجه موقت
wifely
U
مثل زوجه
dower
U
میراث زوجه
czarina
U
زوجه تزار
marchioness
U
زوجه مارکی
marchionesses
U
زوجه مارکی
dowagers
U
زوجه ارث بر
widow bench
U
میراث زوجه
estate in dower
U
میراث قانونی زوجه
rebecca
U
ربکا زوجه اسحق
wifelike
U
دارای خوصیات زوجه
grand duchess
U
زوجه یا بیوه دوک
kaiserin
U
امپراتوریس زوجه قیصر
rebekah
U
ربکا زوجه اسحق
penelope
U
پنلوپ زوجه اودیسوس
polygyny
U
چند زوجه گزینی
peeresses
U
زوجه سناتور بانوی اشرافی
dickey
U
پیش بند زوج یا زوجه
dicky
U
پیش بند زوج یا زوجه
peeress
U
زوجه سناتور بانوی اشرافی
reputed owner
U
در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
dower
U
درCL این مقدار معادل ثلث کل دارایی مرد اعم از اعیان وعرصه است که به طریق عمری به زوجه اش واگذار میشود
estate by curtesy
U
در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
basic
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
facies
U
صورت
hue
U
صورت
statement
U
صورت
figure
U
صورت
figures
U
صورت
hues
U
صورت
figuring
U
صورت
faces
U
صورت
image
U
صورت
listings
U
صورت
providing
U
در صورت
statements
U
صورت
versions
U
صورت
medals
U
صورت
images
U
صورت
constellation
U
صورت
constellations
U
صورت
physiognomy
U
صورت
version
U
صورت
physiognomies
U
صورت
rosters
U
صورت
roster
U
صورت
medal
U
صورت
slip
U
صورت
face
U
صورت
visage
U
رو صورت
listing
U
صورت
circumstantially
U
در صورت
invoicing
U
صورت
rolled
U
صورت
visages
U
رو صورت
list
U
صورت
coat card
U
صورت
phase
U
صورت
file
U
صورت
conformer
U
هم صورت
filed
U
صورت
conformational isomers
U
هم صورت
kalendar
U
صورت
form
U
صورت
phases
U
صورت
effigy
U
صورت
phased
U
صورت
invoices
U
صورت
effigies
U
صورت
freckle
U
لک صورت
slips
U
صورت
slipped
U
صورت
mazard
U
صورت
formed
U
صورت
forms
U
صورت
invoice
U
صورت
shapes
U
صورت
shape
U
صورت
roll
U
صورت
invoiced
U
صورت
rolls
U
صورت
face card
U
ورق صورت
powders
U
پودر صورت
powdering
U
پودر صورت
apparitions
U
صورت وهمی
to put in to shape
U
سر و صورت دادن
veiling
U
تور صورت
matricula
U
صورت اعضا
f.artery
U
شریان صورت
plural
U
صورت جمع
list of promotiona
U
صورت ترفیعات
the brush
U
صورت گری
long robe
U
صورت کشیده
to take an inventory of
U
صورت دارایی
formation
U
صورت بندی
free list
U
صورت مجانی ها
unfigured
U
بی صورت ساده
anyhow
U
در هر صورت بهرجهت
transfiguration
U
تبدیل صورت
powder
U
پودر صورت
erythema
U
گل انداختن صورت
enumeration
U
صورت ریز
facet
U
صورت کوچک
facets
U
صورت کوچک
impanel
U
در صورت نوشتن
imbody
U
صورت خارجی
if so
U
در صورت مثبت
if possible
U
در صورت توانایی
if possible
U
در صورت امکان
if need be
U
در صورت بایست
It didnt come off. It didnt take place.
U
صورت نگرفت
on the Q.T.
<idiom>
U
به صورت سری
in memory of
<idiom>
U
به صورت رایگان
if necessary
U
در صورت لزوم
At any rate . In any case . Anyway .
U
درهر صورت
face cream
U
کرم صورت
accomplish
U
صورت گرفتن
accomplishes
U
صورت گرفتن
waveform
U
به صورت موج
accomplishing
U
صورت گرفتن
formulation
U
صورت بندی
white face
U
جانورسفید صورت
portraiture
U
نقاشی از صورت
BS
U
صورت فروش
face powder
U
پودر صورت
face powders
U
پودر صورت
faceless
U
بدون صورت
serials
U
و به صورت سری
serial
U
و به صورت سری
externallze
U
صورت فاهردادن
stop list
U
صورت متخلفین
forgery
U
صورت سازی
schedules
U
صورت فهرست
scheduled
U
صورت فهرست
formed
U
صورت دیس
certificate of expenditure
U
صورت هزینه
pictograph
U
صورت نگاره
pictography
U
صورت نگاری
bills of fare
U
صورت غذا
bill of fare
U
صورت غذا
semblance
U
صورت فاهر
primordial image
U
صورت ازلی
proces verbal
U
صورت مجلس
processionize
U
صورت مجلس
minute
U
صورت جلسه
pictogram
U
صورت نگاشت
minutes
U
صورت جلسه
forgeries
U
صورت سازی
incarnations
U
صورت خارجی
outward show
U
صورت فاهر
outside appearance
U
صورت فاهر
incarnation
U
صورت خارجی
burbling
U
جوش صورت
burbles
U
جوش صورت
burbled
U
جوش صورت
burble
U
جوش صورت
greasepaint
U
صورت گرتماشاخانه
forms
U
صورت دیس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com