English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
capitals U در مقابل حالت کوچک
caps U در مقابل حالت کوچک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
half U دیسک درایویی که مقابل آن نیمی از حالت استاندارد باشد.
flag day U هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger U بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
pannikin U لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble U برامدگی کوچک گره کوچک
anti U در مقابل
as compared to U در مقابل
as opposed to U در مقابل
at the fore <adv.> U در مقابل
fore <adv.> U در مقابل
opposites U مقابل
at front <adv.> U در مقابل
at the front <adv.> U در مقابل
in the front <adv.> U در مقابل
opposite U مقابل
in consideration of U در مقابل
opposed U مقابل
versus prep U در مقابل
in front <adv.> U در مقابل
vis a vis U مقابل
versus U در مقابل
titles U مقابل
title U مقابل
vis-a-vis U مقابل
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
counterweights U وزنه مقابل
anti thesis U وضع مقابل
dead against U درست مقابل
on payment U در مقابل وجه
counterweight U وزنه مقابل
off U مقابل عازم
opposed piston engine U موتورپیستون مقابل
contralateral muscles U عضلات مقابل
opposite the house U مقابل خانه
counter weight U وزنه مقابل
from opposite directions U از دو طرف مقابل
counterpart U نقطه مقابل
respondents U طرف مقابل
contrary U مقابل خلاف
respondent U طرف مقابل
in comparison to [compared with] U در قبال [در مقابل]
point-blank U مقابل هدف
counterpoint U نقطه مقابل
obverse U طرف مقابل
water resistance U مقاومت در مقابل اب
counterparts U نقطه مقابل
inverse U برعکس مقابل
orientated U هدف مقابل
alternative hypothesis U فرضیه مقابل
point blank U مقابل هدف
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
block U دفاع در مقابل ابشار
blocked U دفاع در مقابل ابشار
rival U طرف مقابل دعوا
flood protection U حفافت در مقابل طغیان
cash against documents U پول در مقابل اسناد
forward U حرکت به جلو یا مقابل
light resistance U مقاومت در مقابل نور
kukutsu dachi U ایستادن در مقابل حریف
forwarded U حرکت به جلو یا مقابل
laws versus tendencies U قوانین در مقابل تمایلات
rivaled U طرف مقابل دعوا
mouses U مقابل حساسیت Mouse
aboral U نقطه مقابل دهان
boring stay U قسمت ساکن مقابل
mouse U مقابل حساسیت Mouse
countering U مقابل دستگاه شمارنده
countered U مقابل دستگاه شمارنده
counter U مقابل دستگاه شمارنده
hard U سخت در مقابل نرم
drip proof enclosure U حفافت در مقابل ریزش اب
rivals U طرف مقابل دعوا
rivalling U طرف مقابل دعوا
rivalled U طرف مقابل دعوا
equity versus efficiency U برابری در مقابل کارائی
rivaling U طرف مقابل دعوا
front wall U دیوار مقابل اسکواش
blocks U دفاع در مقابل ابشار
antipode U نقطهء مقابل یا متقاطر
wear resistance U مقاومت در مقابل سایش
torsional rigidity U استحکام در مقابل پیچش
hardest U سخت در مقابل نرم
harder U سخت در مقابل نرم
release documents against U واگذاری اسناد در مقابل
windproof U مقاوم در مقابل باد
driveway U راه مقابل خانه
shell proof U مقاوم در مقابل گلوله
passing on the oath to the other party U رد قسم به طرف مقابل
opposit stroke pistons U پیستون مقابل گرد
sonnal deung U مقابل تیغه دست
documents against payment U اسناد در مقابل پرداخت
actinautographic U دارای حساسیت در مقابل نور
flame safety U ایمنی در مقابل شعله اتش
denial operations U عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
notche sensitivity index U ضریب حساسیت در مقابل شیار
than <conj.> U از [در مقابل] [پس از صفت عالی افضل]
fascia plate U تابلوی مقابل دریک وسیله
rebellions U یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
thermostability U قابلیت استحکام در مقابل حرارت
rebellion U یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
coefficient of drag U ضریب مقاومت در مقابل حرکت
d/p U تحویل اسناددر مقابل پرداخت
payment against a draft U پیش پرداخت در مقابل برات
insolation U در مقابل اشعه افتاب قراردادن
impluse response U رفتار در مقابل فشار ضربهای
stenothermy U کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
exorable U قابل تحریک در مقابل التماس
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
stance U طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
stances U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
bullet U در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
ballooner U بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
fin de non recevoir U رد کردن شکایت یا اعتراض طرف مقابل
stance U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
relicta verificatione U تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
stances U طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
to resist an attack U در مقابل حملهای مقاومت یاایستادگی کردن
bullets U در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
sheet down U ثابت کردن بادبان در مقابل باد
abneural U واقع در مقابل دستگاه مرکزی عصب
soccage U سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
balloon jib U بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
socage U سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
thermosetting U قابل سفت شدن در مقابل حرارت
adjacent U آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
jump height curve U منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
to row back <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
to backtrack <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
to row back <idiom> <verb> U عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
to backtrack <idiom> <verb> U عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
would just as soon <idiom> U توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری
documents aganist acceptance U تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
to make a goal U توپ راازدروازه طرف مقابل بیرون کردن
streamlines U دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
streamlining U دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
speed U نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
vertical angles U گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
midcourt U منطقه میانی بین دیوار مقابل و عقب
speeding U نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speeds U نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
soil shear strength U قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
forecourts U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
forecourt U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
fastness of bleaching U ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
streamline U دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
audible U تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
thermoplasticity U قابلت ارتجاع یا نرمش پذیری در مقابل حرارت
survivability U قابلیت مقاومت در مقابل دشمن توان زندگی
troop safety U حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
service line U حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
projection of a point U خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
cold wet clothing U لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
bomb proof U پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
slides U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
slide U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
scanned U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
color fastness U درجه و میزان ثبات رنگ در مقابل نور و شستشو
EDAC U سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
royalties U پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
scans U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
royalty U پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com