Perdic | در لاک دفاعی فرورفتن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 137 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	cover up U	در لاک دفاعی فرورفتن
	cover-up U	در لاک دفاعی فرورفتن
	cover-ups U	در لاک دفاعی فرورفتن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	strong point U	پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
	founder U	فرورفتن
	stick U	فرورفتن
	foundered U	فرورفتن
	foundering U	فرورفتن
	founders U	فرورفتن
	to sinister in U	فرورفتن
	to go deep in to U	فرورفتن در
	to give way U	پس رفتن فرورفتن
	bogs U	درباتلاق فرورفتن
	immersion U	پوشیدگی فرورفتن در اب
	to stall in mud U	درگل فرورفتن
	breaking into the ground U	فرورفتن در زمین
	bog U	درباتلاق فرورفتن
	fantasize U	به خواب و خیال فرورفتن
	fantasised U	به خواب و خیال فرورفتن
	gride U	سوراخ کردن فرورفتن
	fantasises U	به خواب و خیال فرورفتن
	fantasising U	به خواب و خیال فرورفتن
	fantasized U	به خواب و خیال فرورفتن
	fantasizes U	به خواب و خیال فرورفتن
	merge U	فرورفتن مستهلک شدن
	fantasizing U	به خواب و خیال فرورفتن
	merges U	فرورفتن مستهلک شدن
	introspect U	بخود امدن درخود فرورفتن
	scuba dive U	فرورفتن غواص به زیر اب باوسایل
	submersible U	قابل فرورفتن یا فرو بردن درزیر اب
	dump U	بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
	duck and drake U	پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
	ducks and drakes U	پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
	vindicative U	دفاعی
	backfield U	خط دفاعی
	defensive U	دفاعی
	apologetic U	دفاعی
	defensive line U	خط دفاعی
	defensive war U	جنگ دفاعی
	backcourt U	نیمه دفاعی
	defense mechanism U	مکانیسم دفاعی
	preventive war U	نبرد دفاعی
	agger U	پشته ی دفاعی
	stack the defence U	ارایش دفاعی
	defence mechanisms U	مکانیزم دفاعی
	odd front U	خط دفاعی 4 نفره
	five man line U	خط دفاعی 5 نفره
	defensive league U	اتحاد دفاعی
	defensive league U	اتحادیه دفاعی
	defensive fire U	اتش دفاعی
	defense position U	موضع دفاعی
	defense information U	اطلاعات دفاعی
	defense base U	پایگاه دفاعی
	defence mechanism U	مکانیزم دفاعی
	coverings U	بازی دفاعی
	covers U	بازی دفاعی
	rejoinders U	پاسخ دفاعی
	mixer U	نوعی خط دفاعی
	mixers U	نوعی خط دفاعی
	rejoinder U	پاسخ دفاعی
	blue line U	خط دفاعی هاکی
	cover U	بازی دفاعی
	zones U	منطقه دفاعی
	defensively U	حالت دفاعی
	zone U	منطقه دفاعی
	protective cover U	جان پناه دفاعی
	rejoinder U	پاسخ دفاعی دادن
	rejoinders U	پاسخ دفاعی دادن
	guard U	حالت دفاعی شمشیرباز
	press U	تاکتیک دفاعی فشرده
	first defense gun U	جلوترین تیربار دفاعی
	defensiveness U	حالت دفاعی داشتن
	defensive wrestler U	کشتی گیر دفاعی
	switch position U	موضع رابط دفاعی
	switch position U	موضع دفاعی بینابین
	Cashel U	[استحکامات دفاعی ایرلندی]
	ante-mural [e] U	جان پناه دفاعی
	pale U	حصار دفاعی دفاع
	paler U	حصار دفاعی دفاع
	palest U	حصار دفاعی دفاع
	presses U	تاکتیک دفاعی فشرده
	guarding U	حالت دفاعی شمشیرباز
	guards U	حالت دفاعی شمشیرباز
	defensive player U	شطرنج باز دفاعی
	sandbag U	ایجاداستحکامات دفاعی کردن
	sandbags U	ایجاداستحکامات دفاعی کردن
	bump and run U	نوعی مانور دفاعی
	bump and go U	نوعی مانور دفاعی
	cross block U	سد کردن خط دفاعی از کنار
	decompensation U	فروپاشی مکانیسمهای دفاعی
	rejoining U	پاسخ دفاعی دادن
	rejoins U	پاسخ دفاعی دادن
	defense articles U	اماد و تجهیزات دفاعی
	rejoined U	پاسخ دفاعی دادن
	apologists U	نویسندهء رسالهء دفاعی
	rejoin U	پاسخ دفاعی دادن
	bangoe gei U	تکنیک دفاعی تکواندو
	back judge U	داور در محوطه دفاعی
	sandbagging U	ایجاداستحکامات دفاعی کردن
	apologist U	نویسندهء رسالهء دفاعی
	sandbagged U	ایجاداستحکامات دفاعی کردن
	parried U	حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
	defensive U	منطقه دفاعی شامل دروازه
	prevent defence U	جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
	integrated defense U	پدافند ازمناطق توام دفاعی
	broken field U	محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
	parries U	حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
	parry U	حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
	corralling U	دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
	special pleader U	متخصص تهیه لوایح دفاعی
	corralled U	دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
	parrying U	حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
	corral U	دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
	corrals U	دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
	seam U	نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
	seams U	نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
	chevaux de fries U	[ترتیب دفاعی مانع های تیز]
	formation U	برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
	redoubt U	موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
	audible U	تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
	take guard U	وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
	defenceman U	مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
	peace dividend U	ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
	declaring U	پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
	declares U	پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
	break out U	نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
	special pleading U	علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
	declare U	پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
	plene administrative preter U	دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
	defense emergency U	مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
	plea in abatement U	دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
	safety U	بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
	central treaty organization U	سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
	brucsels treaty organization U	سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
	roll back U	به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
	central treaty organization U	پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
	defense readiness condition U	وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی