English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
underwrite U در زیر سندی نوشتن امضاکردن
underwrites U در زیر سندی نوشتن امضاکردن
underwriting U در زیر سندی نوشتن امضاکردن
underwritten U در زیر سندی نوشتن امضاکردن
underwrote U در زیر سندی نوشتن امضاکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
indorsation U امضاکردن
To authenticate a signature. U تصدیق امضاکردن ( گواهی امضاء )
sign on U قرارداد استخدام کسی را امضاکردن
photodigital memory U سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
documentaries U سندی مدرکی
documental U سندی مدرکی
documentary U سندی مدرکی
scrawl U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
to forge a document U سندی راجعل کردن
to fabricate a document U سندی راجعل کردن
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
syngraph U سندی که به مهر و امضا کلیه
holocaust U هرنوع سندی که تماما" به خط خود ذینفع باشد
holocausts U هرنوع سندی که تماما" به خط خود ذینفع باشد
present U کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
presenting U کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
authority U مدرک یا ماخذی از کتاب معتبریا سندی نویسندهء معتبر
presents U کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
baseline document U سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
presented U کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
encipher U برمز نوشتن رمز نوشتن
proof of debt U سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
bond U سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
DVD U درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
endorser U پشت نویس فردی که پشت سندی راامضاء می نماید
general act U قرارداد عمومی سندی است که شرکت کنندگان در کنفرانس تنظیم نموده مفاد ان را مانند قسمتی ازقوانین داخلی بر خود لازم الاتباع اعلام می نمایند
erasable U قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write U نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
bill of rights U منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
letters of administration U حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
penning U نوشتن
pt down U نوشتن
inscribe U نوشتن
set down U نوشتن
pens U نوشتن
inscribed U نوشتن
put down <idiom> U نوشتن
pen U نوشتن
write head U هد نوشتن
inscribes U نوشتن
penned U نوشتن
inscribing U نوشتن
to drive a pen or quill U نوشتن
scribble U بد نوشتن
indite U نوشتن
scrawl U بد نوشتن
scrawled U بد نوشتن
scrawling U بد نوشتن
scrawls U بد نوشتن
write U نوشتن
scribbled U بد نوشتن
writes U نوشتن
superscrible U نوشتن
to set down U نوشتن
to reduce to writing U نوشتن
to put down U نوشتن
scribbling U بد نوشتن
scribbles U بد نوشتن
r/w U خواندن- نوشتن
commentates U تقریظ نوشتن
commentated U تقریظ نوشتن
write-up U به تفصیل نوشتن
tablet U بر لوح نوشتن
write up U به تفصیل نوشتن
write-ups U به تفصیل نوشتن
write-offs U زود نوشتن
tired of writing U خسته از نوشتن
commentate U تقریظ نوشتن
read/write U خواندن- نوشتن
read/write head U هدخواندن- نوشتن
write off U زود نوشتن
write-off U زود نوشتن
precis U خلاصه نوشتن
itemizes U به اقلام نوشتن
double space U یک خط درمیان نوشتن
itemized U به اقلام نوشتن
elegize U قصیده نوشتن
itemize U به اقلام نوشتن
itemising U به اقلام نوشتن
itemises U به اقلام نوشتن
engross U درشت نوشتن
inscroll U در طومار نوشتن
to dip ones pen in gall U سخت نوشتن
impanel U در صورت نوشتن
i am weary of writing U از نوشتن خسته
hyphenate U با خط پیوند نوشتن
handwrite U بادست نوشتن
graphomania U شهوت نوشتن
itemised U به اقلام نوشتن
penmanship U طرز نوشتن
itemizing U به اقلام نوشتن
editorialised U سرمقاله نوشتن
editorialises U سرمقاله نوشتن
poetize U شعر نوشتن
poeticize U شعر نوشتن
allegorize U تمثیل نوشتن
pen U خامه نوشتن
penned U خامه نوشتن
penning U خامه نوشتن
overwrite U جای نوشتن
overwrite U زیاد نوشتن
overwrite U دومرتبه نوشتن
over write U جای نوشتن
miswrite U اشتباه نوشتن
demythologize U تفسیر نوشتن
editorializing U سرمقاله نوشتن
editorializes U سرمقاله نوشتن
editorialized U سرمقاله نوشتن
editorialize U سرمقاله نوشتن
editorialising U سرمقاله نوشتن
prose U نثر نوشتن
annotates U تفسیر نوشتن
annotated U یادداشت نوشتن
annotated U حاشیه نوشتن
annotate U تفسیر نوشتن
scribbling U باشتاب نوشتن
scribbles U باشتاب نوشتن
scribbled U باشتاب نوشتن
rewrote U باز نوشتن
rewrote U دوباره نوشتن
scribble U باشتاب نوشتن
rewritten U باز نوشتن
write out U به تفصیل نوشتن
rewritten U دوباره نوشتن
note U نت موسیقی نوشتن
write head U نوک نوشتن
wirte only U تنها نوشتن
notes U نت موسیقی نوشتن
tabled U در فهرست نوشتن
annotated U تفسیر نوشتن
invoice U فاکتور نوشتن
annotating U حاشیه نوشتن
list U در فهرست نوشتن
program U برنامه نوشتن
tabling U در فهرست نوشتن
programs U برنامه نوشتن
tables U در فهرست نوشتن
annotates U یادداشت نوشتن
annotates U حاشیه نوشتن
table U در فهرست نوشتن
tablets U بر لوح نوشتن
annotating U یادداشت نوشتن
annotating U تفسیر نوشتن
scroll U کتیبه نوشتن
scrolls U کتیبه نوشتن
rewriting U باز نوشتن
noting U نت موسیقی نوشتن
annotate U یادداشت نوشتن
prefacing U دیباچه نوشتن
invoicing U فاکتور نوشتن
invoices U فاکتور نوشتن
invoiced U فاکتور نوشتن
annotate U حاشیه نوشتن
to write off U به اسانی نوشتن
circumscribing U نوشتن در دور
circumscribes U نوشتن در دور
circumscribed U نوشتن در دور
circumscribe U نوشتن در دور
graphic U وابسته به فن نوشتن
gloss U حاشیه نوشتن بر
pens U خامه نوشتن
autographs U دستخط نوشتن
autographing U دستخط نوشتن
autographed U دستخط نوشتن
autograph U دستخط نوشتن
prefaces U دیباچه نوشتن
prefaced U دیباچه نوشتن
rewriting U دوباره نوشتن
enlist U درفهرست نوشتن
enlisting U درفهرست نوشتن
rewrites U باز نوشتن
rewrites U دوباره نوشتن
rewrite U باز نوشتن
to write out U بتفضیل نوشتن
rewrite U دوباره نوشتن
enlists U درفهرست نوشتن
preface U دیباچه نوشتن
jotted U با شتاب نوشتن
jots U با شتاب نوشتن
jot U با شتاب نوشتن
preambles U مقدمه نوشتن
preamble U مقدمه نوشتن
commentating U تقریظ نوشتن
stave U روی خط حامل نوشتن
capitalised U باحروف درشت نوشتن
rewrite U نوشتن مجدد چیزی
capitalizing U باحروف درشت نوشتن
anglicization U تلفظ یا نوشتن بطرزانگلیسی
rewrites U نوشتن مجدد چیزی
protocols U مقاوله نامه نوشتن
protocol U مقاوله نامه نوشتن
capitalizes U باحروف درشت نوشتن
capitalized U باحروف درشت نوشتن
misspell U بااملای غلط نوشتن
capitalize U باحروف درشت نوشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com