English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aloft U در بالاترین نقطهء کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
acme U نقطهء کمال
apogee U نقطهء کمال
apogee U نقطهء اوج
acnode U نقطهء مزدوج
Achilles heel U نقطهء ضعف
Achilles heels U نقطهء ضعف
antipode U نقطهء مقابل یا متقاطر
Achilles heels U نقطهء جراحت پذیر
Achilles heels U نقطهء زخم پذیر
Achilles heel U نقطهء جراحت پذیر
Achilles heel U نقطهء زخم پذیر
eastermost U اقصی نقطهء شرقی
easternmost U اقصی نقطهء شرقی
metastasize U گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
be-all and end-all U بالاترین
superlative U بالاترین
upmost U بالاترین
topmost U بالاترین
superlatives U بالاترین
uppermost U بالاترین
crest U بالاترین درجه
upside U بالاترین قسمت
topsail U بالاترین بادبان
first water U بالاترین مقام
royalmast U بالاترین دکل
poop deck U بالاترین پل پاشنه
highest price U بالاترین قیمت
tip top U بالاترین درجه
tiptop U بالاترین درجه
top flight U بالاترین موفقیت
cresting U بالاترین درجه
high water mark U بالاترین داغ اب
maximum U بالاترین ماکسیمم
high-water marks U بالاترین داغ اب
crests U بالاترین درجه
high-water mark U بالاترین داغ اب
high watermark U بالاترین نشان اب
noontide U بالاترین نقطه
ne plus ultra U بالاترین درجه ذروه
quintessence U پنجمین و بالاترین عنصروجود
to the nth degree <idiom> U بالاترین وجه ممکن
zenith U بالاترین نقطه اسمان
cresting U به بالاترین درجه رسیدن
crest U به بالاترین درجه رسیدن
maximum U بالاترین مقدار ماکسیمم
crests U به بالاترین درجه رسیدن
upmost U عالی ترین بالاترین درجه
tae guk U بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
highest occupied molecular orbital U بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
roots U بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
trucked U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucking U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
top U بخش ای که در بالاترین قسمت چیزی قرار دارد
root U بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
truck U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
top billing U بالاترین قسمت اگهی سینما صدر اعلان
trucks U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
altar-steps U [بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
homo U orbital occupiesmolecular highest بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده
altar-stair U [بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
clerestory [ey] U [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
overstorey U [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
clerastory [ey] U [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
PLV U الگوریتم فشرده سای ویدیو با بالاترین کیفیت که با ترتیب ویدیو تمام متحرک DVI کار میکند
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prow U کشتی عرشه کشتی
prows U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
congress party (indian national congress U حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
aft U در پس کشتی
on shipboard U در کشتی
wrestling U کشتی
ship haven U یک کش کشتی
ship کشتی
flat U پل کشتی
flattest U پل کشتی
collier U کشتی
argo U کشتی
hulks U کشتی
puppis U کشتی دم
hulk U کشتی
vessels U کشتی
ships U کشتی
on board a ship U در کشتی
bilge U اب ته کشتی
foreship U سر کشتی
vessel U کشتی
board U کشتی
by water U با کشتی
boarded U کشتی
bottom U کشتی
catch U کشتی کج
decks U پل کشتی
deck U پل کشتی
ark U کشتی
carina U کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
carinae U کشتی
afloat U در کشتی
decked U پل کشتی
bottoms U کشتی
on the water U در کشتی
on the sea U در کشتی
sail ho! U کشتی !کشتی !
cargo U محموله کشتی
deck plan U افق پل کشتی
deck gang U ملوان پل کشتی
parent ship U کشتی مادر
war ship U کشتی جنگی
passenger liner U کشتی مسافری
deck plan U صفحه پل کشتی
To launch a ship (boat). U کشتی به آب انداختن
passenger liner U کشتی مسافربری
berthing U خوابگاه کشتی
double-deckers U کشتی دوعرشهای
pancratist U کشتی گیر
docks U تعمیرگاه کشتی
dock U تعمیرگاه کشتی
steamship U کشتی بخار
berth U خوابگاه کشتی
towboat U کشتی یدک کش
berthed U خوابگاه کشتی
cargoes U محموله کشتی
doutful category U کشتی مشکوک
training ship U کشتی اموزشی
deadman U مهاربند کشتی
dressing ship U تزیین کشتی
deck seamanship U ملوان پل کشتی
predial or prae U کشتی روستایی
double-decker U کشتی دوعرشهای
wrecked U کشتی شکسته
pleasure boat U کشتی تفرجی
propeller U پروانه کشتی
dockyards U تعمیرگاه کشتی
cuddy U اطاقک کشتی
strands U به گل نشستن کشتی
cutwater U دماغه کشتی
pilotage U راهنمایی کشتی
dockyard U تعمیرگاه کشتی
wrestling match U مسابقه کشتی
HMS U کشتی انگلیسی
troopship U کشتی سرباز بر
berths U خوابگاه کشتی
shipbuilding U کشتی سازی
strand U به گل نشستن کشتی
privateer U کشتی مسلح
wrech U کشتی شکسته
war vessel U کشتی جنگی
docked U تعمیرگاه کشتی
tramp steamer U کشتی ازاد
wrech U کشتی شکستگی
coxswain U مباشر کشتی
tramp vessel U کشتی ازاد
drillship کشتی حفاری
wresthing match U مسابقه کشتی
topsldes U بادخوربدنه کشتی
sea gauge U اب نشین کشتی
carrying vessel U کشتی باربری
steam boat U کشتی بخار
carina U کشتی حمال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com