English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
swinging derrick U دریک گردان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
construction batalion U گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
in an instant U دریک ان
derrick U دریک
derricks U دریک
en bloc U دریک بلوک
standing derrick U دریک ثابت
on one occasion U دریک موقع
on a par U دریک تراز
sedentary U مقیم دریک جا
in an instant U دریک لحظه
somewheres U یک جایی دریک محلی
somewhere U یک جایی دریک محلی
out of step <idiom> U دریک گام نبودن
beside U دریک طرف بعلاوه
rub elbows/shoulders <idiom> U دریک سطح بودن
run in the family/blood <idiom> U دریک سطح بودن
partly U نسبتا دریک جزء
pitcherful U انچه دریک سبوجابگیرد
aline U دریک رشته قراردادن
batch U مقدار نان دریک پخت
pent up U دریک جا نگاه داشته شده
cartful U انچه دریک گاری جا بگیرد
coincident U واقع شونده دریک وقت
colocate U دریک مکان قرار دادن
ledger bait U که دریک جا روی نگاه دارند
in a crack U دریک چشم بهم زدن
batches U مقدار نان دریک پخت
coincide U دریک زمان اتفاق افتادن
coincided U دریک زمان اتفاق افتادن
polynya U منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
textbooks U کتاب اصلی دریک موضوع
textbook U کتاب اصلی دریک موضوع
polynia U منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
fascia plate U تابلوی مقابل دریک وسیله
collinear U دریک خط مستقیم واقع شونده
capful U انچه دریک کلاه جابگیرد
coinciding U دریک زمان اتفاق افتادن
coincides U دریک زمان اتفاق افتادن
text book U کتاب اصلی دریک موضوع
have one's ass in a sling <idiom> U دریک وضع نا مساعد بودن
align U دریک ردیف قرار گرفتن
aligns U دریک ردیف قرار گرفتن
aligned U دریک ردیف قرار گرفتن
aligning U دریک ردیف قرار گرفتن
chorus girls U زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
easy does it <idiom> U دریک چشم بهم زدن
chorus girl U زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
palmful U انقدرکه دریک کف دست جای گیرد
pointsman U عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
concurrent U دریک وقت واقع شونده موافق
docking U ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
gigahertz U فرکانس یک بیلیون دفعه دریک ثانیه
gyle U مقدارابجوی که دریک وهله ساخته میشود
hinge joint U مفصلی که دریک سطح حرکت کند
broadside U توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
play footsie <idiom> U باهمکارخود لاس زدن مخصوصا دریک جو سیاسی
broadsides U توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
bicipital U تقسیم شونده بدو قسمت دریک انتها
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
coextensive U باهم دریک زمان ویک مکان بسط یافته
ice time U مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
retrospective search U جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
hauled U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
block stowage loading U بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
hauling U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
catalysis U اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
hauls U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
haul U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
versatile U گردان
battalion U گردان
ramblers U سر گردان
rambler U سر گردان
doubled edge U لب گردان
battalions U گردان
sq U گردان
swing doors U در گردان
swing door U در گردان
revolving U گردان
winching U گردان
winches U گردان
winched U گردان
winch U گردان
rotary U گردان
turnstiles U گردان در
turnstile U گردان در
levogyrous U چپ گردان
levorotatory U چپ گردان
pivoting U گردان
swing bridge U پل گردان
farrowed U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
rotate U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotated U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotates U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
happy family U دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
farrowing U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
farrows U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
role indicator U نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
coriolis acceleration U شتاب یک ذره که دریک دستگاه مختصات شتابدار درحرکت است
ledger blade U تیغه پارچه بری که دریک جاایستاده و پره گردنده دارد
farrow U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
side tone U انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
run around U تنظیم متن در اطراف یک شکل دریک صفحه چاپ شده
psychedelic U روان گردان
moving coil U قاب گردان
swing gates U دریچههای گردان
swing bucket U جراثقال گردان
quizmaster U آزمونچه گردان
star handle U دستگیره گردان
quizmaster U آزمون گردان
moving magnet U اهنربای گردان
smoke jack U سیخ گردان
slewing crane U جراثقال گردان
curved design U نماد گردان
pivoted lever U اهرم گردان
vizor U افتاب گردان
turnsole U گل افتاب گردان
flexible drive tool U ابزار گردان
turnable foot bridge U پل پیاده رو گردان
variable capacitor U خازن گردان
swivel vise U گیره گردان
helianthus U گل افتاب گردان
swivel knee U زانویی گردان
swivel joint U مفصل گردان
imprest U تنخواه گردان
vent wing U پنجره گردان
visard U افتاب گردان
swivel block U قرقره گردان
visorless U بی افتاب گردان
merry go round U چرخ گردان
pivoting window U پنجره گردان
rotary beam antenna U انتن گردان
He turned away from his wife . U از همسرش رو گردان شد
rotary converter U تبدیل گر گردان
rotary table U میز گردان
rotary switch U کلید گردان
rotary shear U قیچی گردان
rotary converter U مبدل گردان
rotary selector U سلکتور گردان
rotary pump U پمپ گردان
rotary klin U کوره گردان
rotary furnace U کوره گردان
rotary drum U طبلک گردان
rotary discharger U تخلیه گر گردان
rotary crane U جراثقال گردان
roll over credit U اعتبار گردان
rotary type regulator U رگولاتورنوع گردان
rotary kiln U کوره گردان
quizmasters U آزمونچه گردان
quizmasters U آزمون گردان
separate battalion U گردان مستقل
selector switch U کلید گردان
portable lamp U چراغ گردان
portable pump U پمپ گردان
propeller fan U پروانه گردان
rotating field U میدان گردان
revolving crane U جرثقیل گردان
rotary wing U بال گردان
revolving credit U اعتبار گردان
revolving fund U تنخواه گردان
revolving kiln U کوره گردان
rotary current U جریان گردان
ervolving credit U اعتبار گردان
battalion commander U فرمانده گردان
visors U افتاب گردان
rotors U چرخ گردان
rotor U چرخ گردان
circulation pump U پمپ گردان
turrets U برج گردان
turret U برج گردان
pivots U پاشنه گردان
pivoted U پاشنه گردان
pivot U پاشنه گردان
sunflower U گل افتاب گردان
centrosphere U گردان سپهر
swivel U مفصل گردان
treadmills U نوار گردان
treadmill U نوار گردان
swivel U حلقه گردان
daisy U گل افتاب گردان
daisies U گل افتاب گردان
artillery battalion U گردان توپخانه
sunshades U افتاب گردان
sunshade U افتاب گردان
barysphere U گردان سپهر
sunflowers U گل افتاب گردان
cylinderical rotary valve U شیر گردان
working capital U تنخواه گردان
knobs U تکمه گردان
knob U تکمه گردان
manipulator U تعزیه گردان
spindle U میله گردان
swivelled U حلقه گردان
selectors U کلید گردان
engineer battalion U گردان مهندسی
engineer battalion U گردان مهندس
swivelled U مفصل گردان
spindles U میله گردان
selector U کلید گردان
tape drive U نوار گردان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com