English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
seaway U دریای متلاطم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Anatolia U منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
high sea U دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
peakier U متلاطم
turbulent U متلاطم
lumpier U متلاطم
lumpiest U متلاطم
lumpy U متلاطم
peakiest U متلاطم
peaky U متلاطم
rumbustious U متلاطم
heavier U متلاطم
heavies U متلاطم
heaviest U متلاطم
heavy U متلاطم
pecky U متلاطم
unruly U متلاطم
eddies U جریان متلاطم
eddy U جریان متلاطم
drifting mine U مین متلاطم
turbulent U یاغی متلاطم
turbulent flow U جریان متلاطم
vext U متلاطم ساختن
eddied U جریان متلاطم
eddying U جریان متلاطم
furious U عصبانی متلاطم
choppy U اندکی متلاطم
lop U متلاطم شدن
lopped U متلاطم شدن
lopping U متلاطم شدن
lops U متلاطم شدن
loom U متلاطم شدن
loomed U متلاطم شدن
looming U متلاطم شدن
looms U متلاطم شدن
free eddy U جریان متلاطم ازاد
high sea U دریای ازاد
flat calm U دریای روغنی
sea nettle U ستاره دریای
sea fight U جنگ دریای
mare liberum U دریای ازاد
high seas U دریای ازاد
mare clausum U دریای بسته
rough sea U دریای خراب
mediterranean sea U دریای مدیترانه
dead sea U دریای لوط
moderate sea U دریای معتدل
adriatic sea U دریای ادریانیک
aegean sea U دریای اژه
the black sea U دریای سیاه
Oman U دریای عمان
territorial sea U دریای داخلی
territorial sea U دریای ساحلی
blue water U دریای ازاد
smooth see U دریای ارام
pontic U وابسته به دریای سیاه
pontic U شبیه دریای سیاه
Channel Islands U جزیرههای دریای مانش
solan U قاز دریای شمالی
service squadron U قسمت خدمات دریای
atlantic U دریای محیط غربی
erythrean U وابسته به دریای قلزم
calm sea U دریای خیلی ارام
gannet U غاز دریای شمالی
heavy sea U دریای خیلی خراب
closed sea U دریای غیر ازاد
bathyal U مربوط به دریای عمیق
pores U در دریای تفکرغوطه ور شدن
pore U در دریای تفکرغوطه ور شدن
polynia U منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
ship fever U طوفان سخت در دریای چین
booby U نوعی قاز دریای شمالی
polynya U منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
mediterranean sea U دریای روم بحر الروم
overland route U راه سفر به هندوستان از دریای مدیترانه
typhoon U توفان سخت دریای چین گردباد
submarine boat U زیر دریای [نظامی] [علوم طبیعی]
submarine U زیر دریای [نظامی] [علوم طبیعی]
snug down U امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
typhoons U توفان سخت دریای چین گردباد
Latvia U جمهوری لتونی در کرانهی جنوبی دریای بالتیک
damping vane U پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
small craft warning U پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
toss U دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
tossed U دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
tosses U دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
tossing U دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
fire support station U نققه هدف اتش پشتیبانی دریایی ایستگاه اتش دریای
China denies militarizing South China Sea. U چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
baltic U دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
mediterranean U وابسته بدریای مدیترانه دریای مدیترانه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com