English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
draughth U درمعرض جریان هوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
open U درمعرض
subjects U درمعرض
subjecting U درمعرض
subjected U درمعرض
subject U درمعرض
disposable U درمعرض
opened U درمعرض
prone U درمعرض
opens U درمعرض
exposure U درمعرض گذاری
visually U درمعرض دید
to hang by the eyelids U درمعرض خطربودن
visual U درمعرض دید
wind U درمعرض بادگذاردن
exposures U درمعرض گذاری
visuals U درمعرض دید
susceptibility U درمعرض بودن
breathy U درمعرض نسیم
winds U درمعرض بادگذاردن
disposure U درمعرض گذاری
vulnerable U درمعرض اسیب در معرض
disposal U مصرف درمعرض گذاری
exposure to cold U درمعرض سرما بودن
exhibits U درمعرض نمایش قراردادن
exhibiting U درمعرض نمایش قراردادن
exhibited U درمعرض نمایش قراردادن
exhibit U درمعرض نمایش قراردادن
to expose to sale U درمعرض فروش گذاشتن
confiscable U درمعرض ضبط وتوقیف
bleak U درمعرض بادسرد متروک
susceptibility U درمعرض اسیب بودن
bleakest U درمعرض بادسرد متروک
bleakly U درمعرض بادسرد متروک
solarize U درمعرض افتاب قراردادن
bleaker U درمعرض بادسرد متروک
confiscatable U درمعرض ضبط وتوقیف
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
exposing U درمعرض اشعه قرار دادن
exposes U درمعرض اشعه قرار دادن
sunned U درمعرض افتاب قرار دادن
exposing U درمعرض گذاشتن نمایش دادن
suns U درمعرض افتاب قرار دادن
market U درمعرض فروش قرار دادن
marketed U درمعرض فروش قرار دادن
markets U درمعرض فروش قرار دادن
sunning U درمعرض افتاب قرار دادن
exposes U درمعرض گذاشتن نمایش دادن
to place on the market U درمعرض فروش قرار دادن
sun U درمعرض افتاب قرار دادن
expose U درمعرض گذاشتن نمایش دادن
to put on the market U درمعرض فروش قرار دادن
expose U درمعرض اشعه قرار دادن
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
disposure U درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
adventures U : درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
adventure درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
luminescence U پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
heavy current engineering U مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
against the stream U بر ضد جریان اب
going U جریان
gush U جریان
in hand U در جریان
proceeding U جریان
courses U جریان
flow line U خط جریان
effluvium U جریان
runoff U جریان
gushes U جریان
gushed U جریان
rheostome U جریان بر
affluxion U جریان
afflux U جریان
flowline U خط جریان
conduct U جریان
process U جریان
conducted U جریان
flow limit U حد جریان
insets U جریان
inset U جریان
flush U جریان
flushes U جریان
processes U جریان
coursed U جریان
actions U جریان
tide U جریان
action U جریان
rede U جریان
income U جریان
line of flow U خط جریان
fluor U جریان
conducts U جریان
conducting U جریان
course U جریان
flushing U جریان
twayblade U جریان
current U جریان
total current U جریان کل
circulation U جریان
flows U جریان
in the air <idiom> U جریان
flow U جریان
stream U جریان
circulations U جریان
flowed U جریان
stream U جریان اب
streamed U جریان
streams U جریان اب
streams U جریان
currents U جریان
streamed U جریان اب
afoot U در جریان
fusing current U جریان ذوب
current density U تکائف جریان
current converter U مبدل جریان
free stream U جریان ازاد
free flow U جریان ازاد
current density U چگالی جریان
flow net U شبکه جریان
flow of expenditure U جریان هزینه
flowlines U خطوط جریان
flow sheet U نمودار جریان
flowmeter U جریان سنج
current density U غلظت جریان
flow of production U جریان تولید
current displacement U تغییر جریان
fluidmeter U جریان سنج
current detector U اشکارساز جریان
flow of income U جریان درامد
current compensation U جبران جریان
generation of current U تولید جریان
idle current U جریان بی باری
counter current U جریان متقابل
induced current U جریان القایی
cooling water circulation U جریان اب سرد
conventional current U جریان قراردادی
idle current U جریان کور
ignition current U جریان احتراق
convectional current U جریان قراردادی
imaginary current U جریان راکتیو
impluse U ضربه جریان
impluse current U جریان ضربهای
increase of current U افزایش جریان
convection current U جریان همرفتی
power current U جریان قوی
heavy current U جریان قوی
current capacity U فرفیت جریان
crosscurrent U جریان مخالف
crosscurrent U جریان متقاطع
cromwell current U جریان اب کرامول
critical flow U جریان بحرانی
cretical flow U جریان بحرانی
peak value U جریان بیشینه
gold flow U جریان طلا
crest value U جریان بیشینه
ground ball U توپ در جریان
live ball U توپ در جریان
ground water runoff U جریان زیرزمینی
heat flow U جریان گرما
indravgnt U جریان درونی
flow method U روش جریان
disturbing current U جریان پارازیت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com