English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
He parked the car right in front of the garage. U درست جلوی گاراژ اتومبیل را پارک کرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
windshields U شیشه جلوی اتومبیل
wind screen U شیشه جلوی اتومبیل
front wing U گلگیر جلوی اتومبیل
ackermanaxle U محور جلوی اتومبیل
front mud guard U گلگیر جلوی اتومبیل
windshield U شیشه جلوی اتومبیل
front wheel suspension U اویزش چرخهای جلوی اتومبیل
panels U قسمت جلوی پیشخوان اتومبیل وهواپیماوغیره
panel U قسمت جلوی پیشخوان اتومبیل وهواپیماوغیره
anti dazzle vizor U سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
It took place under my very eyes. U درست جلوی چشمم اتفاق افتاد
paddocks U منطقه پارک کردن اتومبیل واماده کردن ان پیش ازمسابقه
paddock U منطقه پارک کردن اتومبیل واماده کردن ان پیش ازمسابقه
staging light U چراغی که به راننده علامت میدهد که چرخهای اتومبیل درست روی خط قرار دارند
garge U گاراژ
garage U گاراژ
motor pool U گاراژ
garages U گاراژ
common carrier U گاراژ دار
wagoner U گاراژ دار
garage equipment U تجهیزات گاراژ
garageman U گاراژ دار
slingshot U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
physical motor pool U پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
carport U گاراژ بدون سقف
stock-car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-cars U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod U اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
car port U گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
car ports U گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
windscreens U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreen U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobile U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobiles U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
What is that strange contraption you've got in the garage? U آن دستگاه عجیب و غریب که تو در گاراژ داری چیست؟
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
parked U پارک
park U پارک
vivary U پارک
parks U پارک
paradise U پارک
amusement parks U پارک تفریحی
parkland U زمین پارک
car park U جای پارک
NO PARKING U پارک نکنید!
motor pool U پارک موتوری
natinal park U پارک ملی
pool U پارک موتوری
amusement park U پارک تفریحی
pooled U پارک موتوری
parking U پارک کردن
pools U پارک موتوری
bosket U پارک یا باغ
bosquet U پارک یا باغ
park bench U نیمکت پارک
carriage drive U خیابان پارک
collective goods U پارک و غیره
double-parking U دوردیفه پارک کردن
double park U دوردیفه پارک کردن
double-park U دوردیفه پارک کردن
parking U محوطه پارک کردن
to park U پارک کردن [دستگاهی]
double-parked U دوردیفه پارک کردن
pool equipment U وسایل پارک موتوری
double-parks U دوردیفه پارک کردن
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
parking plan U طرح پارک کردن هواپیماها
Where can I park? کجا می توانم پارک کنم؟
laager U پدافنددور محل پارک هواپیما
english garden U پارک انگلیسی [قرن هجدهم]
impark U در پارک یا جنگل محصور کردن
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
Where can I park my car? U کجا اتومبیلم را میتوانم پارک کنم؟
How long can I park here? U چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
May I park there? U ممکن است اینجا پارک کنم؟
parking U پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
former U جلوی
frontward U جلوی
feont U جلوی
hard stand U بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
forward U جلوی گستاخ
prior U پیشین جلوی
forwarded U جلوی گستاخ
before my very eyes U جلوی چشمهایم
at the fore U در جلوی کشتی
sincipital U واقع در جلوی سر
fore U جلوی قایق
in the way U جلوی راه
fore U جلوی درجلو
camber U انحنای جلوی اسکی
I walked past the shop ( store ) . U از جلوی فروشگاه گذشتم
to stop the bus U جلوی اتوبوس را گرفتن
prowords U کلمات جلوی جملات
nose spray U بسکهای جلوی گلوله
cambers U انحنای جلوی اسکی
bowing U قسمت جلوی قایق
anticum U جرز جلوی معبد
afterleech U بادبان جلوی قایق
bowling crease U خط موازی جلوی پایه ها
head sail U بادبان جلوی دکل
googol U عدد یک با صد صفر در جلوی ان
forward echelon U رده جلوی نبرد
forward area U منطقه جلوی رزم
foresheets U فضای جلوی قایق
bow U قسمت جلوی قایق
bowed U قسمت جلوی قایق
decks U سکوی جلوی تانک
decked U سکوی جلوی تانک
deck U سکوی جلوی تانک
bows U قسمت جلوی قایق
to get in the way U جلوی راه را گرفتن
under one's nose <adv.> U جلوی چشم کسی
Get out of my sight! <idiom> U از جلوی چشمم دور شو!
Get out of my face! <idiom> U از جلوی چشمم دور شو!
foreshore U لبه جلوی ساحل دریا
forward bow spring U فنر جلوی سینه کشتی
jibs U بادبان سه گوشه جلوی دکل
foresail U بادبان سه گوش در جلوی دکل
jibbed U بادبان سه گوشه جلوی دکل
forebody U بدنه قسمت جلوی ناو
to block [hold up] (the) traffic U جلوی رفت و آمد را گرفتن
jib U بادبان سه گوشه جلوی دکل
metopon U قسمت جلوی زائده جلومغز
hold one's fire <idiom> U جلوی زبان خود را گرفتن
To teach grandma to suck eggs. U جلوی لوطی معلق زدن
to nip something in the bud U از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
To keep prices down. U جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
Accidents wI'll happen . U جلوی اتفاق رانتوان گرفت
nip in the bud <idiom> U از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
to bridle one's own tongue U جلوی زبان خودرا گرفتن
forwards U سه بازیگر جلوی تور والیبال
jibbing U بادبان سه گوشه جلوی دکل
foreshores U لبه جلوی ساحل دریا
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
Come and get warm by the fire . U بیا جلوی آتش که گرم بشوی
to block [to block up] [to clog] [to clog up] something U جلوی جریان [ریزش] چیزی را گرفتن
There is nothing to prevent me. U هیچی نمیتونه جلوی منو بگیره.
washes U حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
foreland U زمین جلوی موضع دماغه سنگر
fore and aft U واقع درطول کشتی جلوی و عقبی
wash U حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
He doesnt smok in front of (in the presence of)his father. U جلوی پدرش سیگار نمی کشد
Drop me by the phone booth. U مرا جلوی کیوسک تلفن پیاده کن
washed U حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
to get in somebody's way U جلوی راه کسی [چیزی] را گرفتن
tack U گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
hold one's tongue <idiom> U جلوی زبان خود را گرفتن،ساکت ماندن
to bolt somebody out U [با قفل کردن] جلوی راه کسی را گرفتن
You are roasting yourself in front of the fire . U خودت را جلوی آتش که داری کباب می کنی
It is never too late to mend. U هر کجا که جلوی ضرر رابگیری منفعت است
You are going to gain weight. if you let yourself go. U اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
mizzen staysail U بادبان روی سیم جلوی دکل فرعی
tacks U گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
leading point U نقطه نشانه روی در جلوی هدف متحرک
head up U بردن قسمت جلوی قایق بسمت باد
head off U دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
head down U دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
tacked U گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacking U گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
Drop me off in front of the train station! U من را جلوی ایستگاه راه آهن پیاده کنید!
fore check U جلوگیری از مدافع در منطقه دفاعش جلوی تور
to swat the ball away U با ضربه سخت جلوی توپ را گرفتن [دربازه بان]
center of gravity envelope U تصویر نموداری محدوده عقب و جلوی تغییرات مجازگرانیگاه
zero stage U طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
muzzle boresight U حلقه تار موی محوریابی جلوی لوله توپ
ante-choir U [فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا]
balanced control surfaces U سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
to let rip U حرف بدون جلوی خود را گرفتن زدن [اصطلاح روزمره]
course line shot U تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
I dare you to say it to his face. U خیلی راست می گویی ( اگه مردی ) جلوی خودش بگه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com