English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
double-park U نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double-park U دوردیفه پارک کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
double park U نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double park U دوردیفه پارک کردن
park U تفرجگاه
park U اتومبیل راپارک کردن
park U قرار دادن
park U گردشگاه
park U محل توقف
park U حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
park U توقف
park U درماندگاه اتومبیل نگاهداشتن
park U گردشگاه پردیز
Where can I park? کجا می توانم پارک کنم؟
to park U پارک کردن [دستگاهی]
park U شکارگاه محصور مرتع
park U پارک
park U باغ ملی
May I park there? U ممکن است اینجا پارک کنم؟
car park U پارکینگ
ball park U زمین بازیهای با توپ
car park U جای پارک
How long can I park here? U چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
national park U باغ ملی
retail park U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
Where can I park my car? U کجا اتومبیلم را میتوانم پارک کنم؟
coach park U مکانپارکینگاتوبوسو درشکه
Industrial Park U [طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
business park U [ساخت شرکت تجاری در منطقه ای با چشم انداز طبیعی]
park bench U نیمکت پارک
retail park U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
amusement park U فانفار
trailer park U محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
natinal park U پارک ملی
amusement park U پارک تفریحی
safari park U محوطهبستهمخصوصحیواناتوحشی
multi-storey car park U پارکینگ طبقاتی
multi-storey car park U پارکینگ چند طبقه
We had a slight contretemps at the parking lot [car park] . U ما یک مشاجره خفیفی در پارکینگ داشتیم.
double U اندازه دو برابر
double U مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double U مضاعف نمودن
double up U مراقبت از مهاجم با دو مدافع
double U دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double up U دولا شدن
double U استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double U دوبار
double up U دولاکردن
double U دو برابر بزرگتر
double up U در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
it is useful for a double p U برای دوکارسودمنداست
double up <idiom> U اتاق خود را باکسی شریک بودن
double out U 081 خارج
double out U درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double U دو نفره
do a double take <idiom> U با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
double p U پاروی دوسر
double a U زنای محصن بامحصنه
double-six U دوطرفشش
double zero U صفر2برابر
double-take U واکنش دوگانه
double-take U یکه خوردن
double three U دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
on the double U فرمان بدو رو
on the double U بدو رو
double a U زنای مردزن داربازن شوهردار
double U دواسترایک متوالی
double U دو برابر کردن
double U دو برابر
double U تاکردن
double U مضاعف کردن دولا کردن
double U :دوبرابر کردن
double U همزاد
double U دوسر المثنی
double U دولا
double U جفت
double U : دو برابر دوتا
double U تصویر قرینه
double in U 081 تو
double hi U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double in U درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double U مضاعف
double U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double U دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double U دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double U صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double U درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double U تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double U دو برابرشدن یا کردن
double U دوبار چرخش کامل ژیمناست
double U دویدن
double U بازی دوبل
double U بازی دونفره خطای دبل
double U توپزن 0001امتیازی فصل
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double salt U نمک مضاعف
double rhyme U شعر دو قافیهای
double hyphen U این علامت //
double ignorance U جهل مرکب
double row U موتور
double shear U تنش برشی دوتایی
double image U تصویر مضاعف
double seam U درز دوبل
double sampling U نمونه گیری چندگانه
double row U دوطرفه
double reverse U شوت برگردان به دروازه
double refraction U انکسار دوبل
double hook U قلاب ماهیگیری دو طرفه
double salt U ملح مضاعف
double sixes U جفت شش
double sixes U دو شش
double the edge U لب گردانیدن
double tent U چادر دو نفره
double team U تیم دونفره
double taxation U مالیات مضاعف
double taxation U مالیات بندی مضاعف
double tape U نوار مساحی مضاعف
double header U دو دور مسابقه یک تیم در یک روز
double helix U مارپیچ دوگانه
double star U ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double star U دوگانه
double star U دوتایی
double space U یک خط درمیان نوشتن
double space U یک سطر در میان
double touch U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double hit U دو ضربه غیرمجاز پی در پی
double hit U دوبله
double precision U مضاعف
double refraction U شکست دوبل
double leg U زیر دو خم با عوض کردن دست با مایه یک پا رو کار زیر دو خم خورجین تکان
double length U با طول مضاعف
double length U طول مضاعف
double organs U اندامهای جفتی
double limiter U محدود کننده مضاعف
double line U خط مضاعف
double or quits U بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
double motor U دوموتوره
double minimum U جفت کمینه
double minded U بی ثبات
double minded U فریبنده
double lock U دوبارکلیدگردانیدن در
double mind U دردل
double mind U منلون
double mind U فریبنده
double minded U متلون
double knot U گره دوبل
double oxer U مانع بوتهای با دو تیر درجلو و عقب
double refraction U شکست مضاعف
double refraction U انکسار مضاعف
double punch U منگنه مضاعف
double precision U دقت مضاعف
double integral U انتگرال دوبل
double chin U غبغب
double junction U اتصال مضاعف
double precision U دقت
double poppy U گل هزاره
double pole U دو قطبی
double pole U با دو قطب
double pneumonia U اماس هر دو شش
double pica U حروف 42 پونط
double kick U دو ضربه پی در پی
double knee U لوله زانویی دوبل
double minded U دودل
double decker U اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
double-faced U فرش های دو رو [فرشی که پشت و روی آن دارای پرز باشد.]
double weft U [دو پود هم ظرافت را با هم در عرض بکار بردن]
double knotting U گره دوخفتی یا دو رو [که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
double boiler U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
double boiler U حمام آب
double boiler U دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
with double cream U با کرم یا خامه زیاد
I'd like a double room U من یک اتاق دو نفره میخواهم.
a double room U یک اتاق دو نفره
a double bed U یک تخت دو نفره
double-talk <idiom> U حرف بیمعنا
double-cross <idiom> U گول زدن
double-digit <adj.> U دو رقمی
double window U پنجره دو جداره
double vault U [دو طاق با فضای خالی بین آنها]
double ressaunt U [ابزار بند با دو فیتیله وارونه]
double lancet U [پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
double-fronted U خانه دو در
double floor U دو کفی
double cone U [ابزار بند رومی مخروطی شکل]
double cloister U راهرو دو قسمتی
double church U کلیسا دو طبقه
double-bellid U [صراحی شکل شبیه دو کمان دراز]
double arch U قوس جفتی
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
double back <idiom> U برگشتن
double-glazing U شیشهدوجداره
double-takes U واکنش دوگانه
double-takes U یکه خوردن
double Dutch U طناببازی دوتایی نامفهوم
double chins U غبغب
double blind U دوسوکور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com