Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
anticipative
U
درحالت انتظار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
U
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
walras law
U
براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
attend
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
attending
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
attends
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
holding position
U
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
in re
U
درحالت
subconsciously
U
درحالت ناخوداگاهی
subconscious
U
درحالت ناخوداگاهی
waiting position
U
ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
passiveness
U
فعل درحالت مجهول
somnolent
U
درحالت خواب وبیدار
stationary state
U
تعادل درحالت سکون
nominative indepdent
U
اسمی که درحالت نداواقع شود
scolex
U
کرم کدو درحالت جنینی
cackling
U
صدای مرغ درحالت تخم گذاری
In a state of despair(anxiety,etc).
U
درحالت یأس ونومیدی (تشویش وغیره )
cackled
U
صدای مرغ درحالت تخم گذاری
cackles
U
صدای مرغ درحالت تخم گذاری
cackle
U
صدای مرغ درحالت تخم گذاری
tenterhooks
<idiom>
U
درحالت معلق یا کش دادن به دلیل نا معلومی
mesmeric
U
مربوط بخواب مصنوعی درحالت خواب مغناطیسی گیرنده
aerostatics
U
علمی که درمورد گازها درحالت سکون و تعادل بحث میکند
home row
U
ردیفی از کلیدها روی صفحه کلید که انگشتان شخص درحالت عادی روی انها قرارمی گیرد
prospect
U
انتظار
expectation
U
انتظار
expectancy
U
انتظار
expectantly
U
با انتظار
prospects
U
انتظار
prospecting
U
انتظار
expectance
U
انتظار
ready line
U
خط انتظار
expectations
U
انتظار
anticipation
U
انتظار
prospected
U
انتظار
cooling period
U
زمان انتظار
expectancy chart
U
نمودار انتظار
error of expectation
U
خطای انتظار
expectancy table
U
جدول انتظار
expectative
U
مورد انتظار
half pay
U
حق انتظار خدمت
in prospective
U
انتظار داشته
in prospect
U
انتظار داشته
inopinate
U
انتظار نداشته
redezvous
U
محل انتظار
rendezvous area
U
موضع انتظار
ante-chamber
U
اتاق انتظار
anticipated
<adj.>
U
انتظار می رود
estimated
<adj.>
U
انتظار می رود
expected
<adj.>
U
انتظار می رود
presumable
<adj.>
U
انتظار می رود
waiting-room
U
اتاق انتظار
in the cards
<idiom>
U
انتظار داشتن
beyond the pale
<idiom>
U
دوراز انتظار
to look forward to
U
انتظار داشتن
to my great surprise
U
برخلاف انتظار من
wait state
U
حالت انتظار
wait state
U
وضعیت انتظار
wait time
U
زمان انتظار
waiting room
U
اطاق انتظار
waiting time
U
زمان انتظار
reception room
U
اتاق انتظار
reception rooms
U
اتاق انتظار
probable
<adj.>
U
انتظار می رود
lobbies
U
سالن انتظار
lobby
U
سالن انتظار
standby
U
حالت انتظار
standbys
U
حالت انتظار
anterooms
U
اطاق انتظار
anteroom
U
اطاق انتظار
ante-rooms
U
اطاق انتظار
bide
U
در انتظار ماندن
waiting-room
U
اطاق انتظار
waiting-rooms
U
اطاق انتظار
lobbied
U
سالن انتظار
anticipatory
U
در حال انتظار
waiting lists
U
لیست انتظار
aspiration level
U
سطح انتظار
waiting list
U
لیست انتظار
to look forward to something
U
انتظار چیزی را داشتن
tempo stroll variation
U
واریاسیون صبر و انتظار
suit up
U
ذخیره در انتظار بازی
sales expectations
U
فروش مورد انتظار
point spread
U
امتیاز قابل انتظار
in prospect
U
مورد انتظار
[در برنامه ]
one anxious week of waiting
U
یک هفته انتظار با نگرانی
likly
U
انتظار داشتنی مناسب
nonpay status
U
حالت انتظار خدمتی
intended saving
U
پس انداز مورد انتظار
anticipated inflation
U
تورم مورد انتظار
on deck
U
در انتظار نوبت شنا
means end expectation
U
انتظار وسیله- هدف
beyond one's expectation
U
مافوق انتظار کسی
expected value
U
ارزش مورد انتظار
expected price
U
قیمت مورد انتظار
expected frequency
U
فراوانی مورد انتظار
look forward
U
انتظار چیزی را داشتن
anticipated price
U
قیمت مورد انتظار
anticipated profit
U
سود مورد انتظار
intended investment
U
سرمایه گذاری مورد انتظار
fractional antedating goal response
U
خرده پاسخ انتظار هدف
par for the course
<idiom>
U
تنها چیزیکه انتظار داشته
to have arrived
[expected moment]
U
رسیدن
[به زمان انتظار رفته]
waits
U
انتظار کشیدن معطل شدن
hold forth
U
پیشنهاد کردن انتظار داشتن
awaiting aircraft availability
U
زمان انتظار درخط تعمیر
speculates
U
انتظار سودو زیاد داشتن
to look forward expectantly to the future
U
با انتظار به آینده نگاه کردن
promise
U
نوید انتظار وعده دادن
speculating
U
انتظار سودو زیاد داشتن
speculate
U
انتظار سودو زیاد داشتن
profiteers
U
فردیکه انتظار سودزیاد دارد
waited
U
انتظار کشیدن معطل شدن
profiteer
U
فردیکه انتظار سودزیاد دارد
product life expectancy
U
عمر مورد انتظار محصول
expects
U
انتظار داشتن منتظر بودن
expecting
U
انتظار داشتن منتظر بودن
expected
U
انتظار داشتن منتظر بودن
expect
U
انتظار داشتن منتظر بودن
promises
U
نوید انتظار وعده دادن
wait
U
انتظار کشیدن معطل شدن
await
U
منتظر شدن انتظار داشتن
awaited
U
منتظر شدن انتظار داشتن
awaiting
U
منتظر شدن انتظار داشتن
awaits
U
منتظر شدن انتظار داشتن
speculated
U
انتظار سودو زیاد داشتن
a further 50 are in prospect
U
۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
cabstand
[American E]
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
taxi stand
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
taxi rank
[British E]
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
I look forward to receiving your reply.
U
من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
envisage
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaged
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisages
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaging
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
queuing theory
U
نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
central tendency
U
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
ready cap
U
حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
lounger
U
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
deliver the goods
<idiom>
U
موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth.
U
لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
get away with murder
<idiom>
U
انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
immediate
U
پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
hang
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
Those who play with edged tools must expect to be .
<proverb>
U
کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
mttr
U
متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas..
<proverb>
U
کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
ring
U
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
von neuman morgensterm utility index
U
شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com