Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
temperature
U
درجه گرما
temperatures
U
درجه گرما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
thermostat
U
تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
thermostats
U
تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
Other Matches
thermostats
U
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostat
U
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
beam attack
U
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
shoulder patch
U
درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator
U
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
sighting bar
U
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class
U
درجه سوم بلیط درجه 3
third-class
U
درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation
U
درجه ارتفاع درجه بلندی
sighting leaf
U
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
cauma
U
گرما
heats
U
گرما
radiation of heat
U
گرما
heat
U
گرما
isotherm
U
خط هم گرما
thermosphere
U
گرما کره
thermomagnetic
U
گرما مغناطیس
heats
U
گرما حرارت
cold is merely privative
U
گرما نیست
thermosphere
U
گرما سپهر
I am absolutely baked.
U
از گرما پختم
non conducting
U
عایق گرما
heat
U
گرما حرارت
thermal unit
U
واحدسنجش گرما
thermal reservoir
U
منبع گرما
thermal effect
U
اثر گرما
heat transfer
U
انتقال گرما
heat transmission
U
انتقال گرما
hot cabinet
U
قفسه گرما
incalescence
U
گرما جویی
incalescent
U
گرما گرای
intensity of heat
U
شدت گرما
melted
U
از گرما سوختن
pyromagnetic
U
گرما- مغناطیس
heat radiation
U
تابش گرما
heat loss
U
تلف گرما
thermal flux
U
شار گرما
thermal agitation voltage
U
اثر گرما
thermoelasticity
U
گرما کشسانی
thermochemistry
U
گرما شیمی
thermo electricity
U
گرما برق
heat flow
U
جریان گرما
thermal
U
مربوط به گرما
heat absorbing
U
جذب گرما
heat exchange
U
تبادل گرما
heat flux
U
شار گرما
pyro electricity
U
گرما برق
thermometers
U
گرما سنج
calorification
U
پیدایش گرما
radiator
U
گرما تاب
radiator
U
گرما افکن
adiabatic
U
عایق گرما
btu
U
واحدبریتانیایی گرما
convection
U
انتقال گرما
thermoelectric
U
گرما برقی
thermometer
U
گرما سنج
radiators
U
گرما افکن
radiators
U
گرما تاب
british thermal unit
U
واحد بریتانیایی گرما
calory
U
واحد سنجس گرما
she cannot bear heat
U
طاقت گرما را ندارد
radiator
U
بیرون دهنده گرما
radiators
U
بیرون دهنده گرما
she cannot bear heat
U
تاب گرما رانمیاورد
swelter
U
از گرما بیحال شدن
swelters
U
از گرما بیحال شدن
temperature independent paranagnetism
U
پارامغناطیس گرما مستقل
thermotropic
U
علاقمند به گرما دماگرای
fehrenheit thermometer
U
گرما سنج فارنهایت
to evolve heat
U
گرما بیرون دادن
to resist heat
U
تاب گرما اوردن
thermotaxis
U
تحرک در اثر گرما
thermotropism
U
حساسیت نسبت به گرما
thermonuclear reaction
U
واکنش گرما- هستهای
thermolytic
U
وابسته به تحلیل گرما
thermoforming
U
شکل دادن با گرما
thermoelectric effect
U
اثر گرما- برق
heat fast paint
U
رنگ مقاوم گرما
baking enamel
U
لعاب دادن با گرما
therms
U
واحد گرما حمام
hot shorteness
U
شکنندگی حاصل از گرما
cooling water thermometer
U
گرما سنج اب سرد
therm
U
واحد گرما حمام
resistant to heat
U
مقاوم در برابر گرما
heat stroke
U
گرماگرفتگی غش در اثر گرما
mechanical equivalent of heat
U
هم ارز مکانیکی گرما
chinical t.
U
گرما سنج طبی
heat transfer coefficient
U
ضریب انتقال گرما
therms
U
حمام عمومی گرما
calorie
U
واحد سنجس گرما
diathermacy
U
خاصیت هدایت گرما
heat-stroke
U
گرماگرفتگی غش در اثر گرما
heat flux density
U
چگالی شار گرما
calories
U
واحد سنجس گرما
sweltered
U
از گرما بیحال شدن
warmth
U
تعادل گرما ملایمت
therm
U
حمام عمومی گرما
b.t.u.
U
واحد بریتانیایی گرما
heat radiates from the stove
U
گرما ازبخاری متشعشع میشود
thermolytic
U
وابسته به تجزیه در اثر گرما
thermographic
U
وابسته به گرما سنجی یادمانگاری
calorie
U
واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
calories
U
واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
convectors
U
جسم انتقال دهنده گرما
electricity
U
مین نور یا گرما یا نیرو
warm spot
U
اندامها و مراکزاحساس گرما در پوست
stew
U
خیس عرق شدن
[در گرما]
conductibility of heat
U
قابلیت هدایت گرما گرمارسانی
convector
U
جسم انتقال دهنده گرما
heater
U
بخاری دستگاه تولید گرما
heaters
U
بخاری دستگاه تولید گرما
registering
U
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
variations of temperature
U
اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
register
U
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
registers
U
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
brevet
U
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
In the heat of the moment
<idiom>
[در گرما گرم کار]
[بحث ومجادله لفظی]
chromometer
U
ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
epicritic
U
تمیز دهنده گرما وسرما حساس بسرماوگرما
thermostatics
U
اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
material theory of heat
U
پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
advection
U
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
glass wool
U
تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
stirling cycle
U
سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
cracking
U
وارد کردن گرما و معمولافشار برای شکستن هیدروکربنهای کمپلکس گاه درحضور کاتالیزور
master at arms
U
درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
thermodynamics
U
علم مربوط به تبادل کار وحرارت و جریان گرما وتغییر دما بویژه در سیالات متحرک
thermal
U
کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
electrosensitive
U
کاغذ چاپ پوشیده شده از فلر که میتواند حروف را توسط گرما با نوک مخصوص چاپ -Ddot matrix نمایش میدهد
conductance
U
رسانایی الکتریکی گرما رسانایی
marks
U
درجه
rank
U
درجه
third-rate
U
درجه سه
nobby
U
درجه یک
mark
U
درجه
proportions
U
درجه
copesetic
U
درجه یک
third rate
U
درجه سه
copacetic
U
درجه یک
ranks
U
درجه
kyu
U
درجه
low grade
U
کم درجه
ranked
U
درجه
proportion
U
درجه
gauge=gage
U
درجه
degrees
U
درجه
first class
U
درجه یک
first string
U
درجه یک
gauge glass
U
درجه اب
chinical t.
U
درجه
lengths
U
درجه
length
U
درجه
degree
U
درجه
gage=gauge
U
درجه
gage
U
درجه
grades
U
درجه
scale
U
درجه
second-rate
U
درجه دو
aquastat
U
درجه
top-notch
U
درجه یک
slap-up
U
درجه یک
number one
U
درجه یک
high-class
U
درجه یک
top
U
درجه یک
topnotch
U
درجه یک
tophole
U
درجه یک
top hole
U
درجه یک
rates
U
درجه
clinical thermometer
U
درجه
elevation
U
درجه
elevations
U
درجه
classy
U
درجه یک
second class
U
درجه 2
second rate
U
درجه دو
second class
U
درجه دو
just as well
<adv.>
U
به یک درجه
pitch
U
درجه
pitches
U
درجه
title
U
درجه
titles
U
درجه
rate
U
درجه
scalage
U
درجه
grade
U
درجه
equally
<adv.>
U
به یک درجه
echelons
U
درجه
run of the mine
U
بی درجه
gauge
U
درجه
gauges
U
درجه
echelon
U
درجه
gauged
U
درجه
white wool
U
پشم درجه یک
water hardness
U
درجه سختی آب
scaling
U
درجه بندی
oxidation degree
U
درجه اکسایش
permanent rank
U
درجه دایمی
penetration point
U
درجه نفوذ
coarse wool
U
پشم درجه دو
oil guage
U
درجه روغن
octan rating
U
درجه اکتان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com