English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prosodemic U درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
semi-detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
alternated U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternate U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternates U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
i/o U فایلی که محتوای آن از رسانه ذخیره سازی به رسانه جانبی انتقال می یابد
transporting U انتقال از یک مسیر به دیگری
transports U انتقال از یک مسیر به دیگری
transported U انتقال از یک مسیر به دیگری
transport U انتقال از یک مسیر به دیگری
relocation U انتقال به محل دیگری ازحافظه
rub off <idiom> U به شخص دیگری انتقال دادن
transshipment U انتقال به کشتی یا وسیله نقلیه دیگری
migration U انتقال کاربران از یک سخت افزار به دیگری
inheritance U انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
inheritances U انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
trasship U بکشتی یا وسیله نقلیه دیگری انتقال دادن
relocation U کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
relocating U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocates U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocated U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocate U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
an intercurrent disease U ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
relocatable U آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
dib U باسی که هنگام انتقال داده از بخشی از کامپیوتر به دیگری استفاده میشود مثل بین حافظه و CPU
transferring U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfers U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
idler wheel U چرخ یا دنده چرخندهای که حرکت را به چرخ دیگری انتقال میدهد
off load U انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
pathologically U از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
about U درباب
concerning U درباب
see of rome U درباب پاپ
holy see U درباب پاپ
undershot U درباب چرخی گفته میشود) که اب اززیرانرابگرداند
praecocial U درباب پرندگانی گفته میشودکه جوجههای انهاهمین ازتخم ...قوت دارند
gymnopaedic U درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
unpriced U درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
indeterminate change of station U انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
perfoliate U درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
fish fag U زن بدزبان یابد دهان
transfers U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring U انتقال دادن نقل کردن انتقال
fast moving stock U موجودی که به سرعت کاهش می یابد
the old p should be continued U رویه پیش بایدادامه یابد
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
continuous U آنچه بدون توقف ادامه یابد
CSLIP U نرخ ارسال داه افزایش می یابد
estate in reversion U هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
pipelines U بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
ox fly U یکجور مگس که بزیرپوست گاو راه می یابد
pipeline U بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
static economy U اقتصاد ساکن وضعیت اقتصادی یی که مدت زیادی دوام یابد
overnight U مسابقهای که ثبت نام 27ساعت پیش از مسابقه پایان می یابد
Appetite comes with eating. <proverb> U با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد. [ضرب المثل]
wash in U پیچش بال بطوریکه زاویه نصب ان بطرف نوک کاهش یابد
dynamically U ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
west coast computer faire U یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
dynamic U ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
had health U ناخوشی
ill health U ناخوشی
sicknesses U ناخوشی
sickness U ناخوشی
illness U ناخوشی
maladies U ناخوشی
trichosis U ناخوشی مو
unhealthiness U ناخوشی
diseases U ناخوشی
malady U ناخوشی
disease U ناخوشی
illnesses U ناخوشی
indisposedness U ناخوشی
pathogenetic U ناخوشی زا
morbidness U ناخوشی
morbidity U ناخوشی
invalidism U ناخوشی
outdent U خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
rarefaction U جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
maldemer U ناخوشی دریا
spelled U حمله ناخوشی
biliousness U ناخوشی زردابی
pathognomic U نماینده ناخوشی
mal de mer U ناخوشی دریا
morbific U ناخوشی اور
diagnoses U تشخیص ناخوشی
estival U ناخوشی تابستانی
microzym U میکرب ناخوشی
dermatopathy U ناخوشی پوست
pathognomomical U نماینده ناخوشی
morbid anatomy U از لحاظ ناخوشی
diseases of this nature U اینگونه ناخوشی ها
bulimy U ناخوشی گرسنگی
enteropathy U ناخوشی رودهای
spell U حمله ناخوشی
diagnosis U تشخیص ناخوشی
morbific U تولیدکننده ناخوشی
hepatic disease U ناخوشی جگر
livers U ناخوشی جگر
out break of a disease U شیوع ناخوشی
altitude sickness U ناخوشی ارتفاع
myopathy U ناخوشی ماهیچه
impaludism U ناخوشی مردابی
morbid U ویژه ناخوشی
to be infected with disease U ناخوشی راواگیرکردن
liver trouble U ناخوشی جگر
laryngopathy U ناخوشی خرخره
liver U ناخوشی جگر
spells U حمله ناخوشی
pathogeny U پیدایش ناخوشی
prototypes U اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
prototype U اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
attacked U اصابت یا نزول ناخوشی
morbidly U بطور ناخوشی یا فاسد
paragrahia U ناخوشی غلط نویسی
psychopathic U وابسته به ناخوشی دماغی
contagions U سرایت ناخوشی واگیر
contagion U سرایت ناخوشی واگیر
mycotic U دچار ناخوشی قارچی
pathogenesis U مبحث پیدایش ناخوشی
pestilence U ناخوشی همه جاگیر
arthropathy U ناخوشی بند یا مفصل
attacks U اصابت یا نزول ناخوشی
attack U اصابت یا نزول ناخوشی
bunt U ناخوشی قارچی گندم
qualms U ناخوشی همه جاگیر
sickleave U مرخصی بابت ناخوشی
illness faded her beauty U ناخوشی زیبایی اوراکاست
cirrhosis U ناخوشی الکی جگر
diagnostic U وابسته به تشخیص ناخوشی
pandemic U ناخوشی همه گیر
pandemics U ناخوشی همه گیر
qualm U ناخوشی همه جاگیر
to swing the lead U خود را به ناخوشی زدن
laryngopathy U ناخوشی خشک نای
he is liable to become sick U اماده ناخوشی است
immune from disease U مصون از گرفتن ناخوشی
epizootic U ناخوشی همه گیرحیوانی
unhealthy U ناخوش ناخوشی اور
foot rot U ناخوشی پا در گاو و گوسفند
pellagrous U دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
metastasis U جابجا شدن ناخوشی
psychiater U پزشک ناخوشی دماغی
epidmic disease U ناخوشی همه جا گیر
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
idiopathy U علاقه خاص ناخوشی جداگانه
otological U وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
nephritic U درمان کننده ناخوشی گرده
pathognomic U وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
mycetoma U یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
hydropathic U وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
pyretotherapy U معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
venturi U کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
backward chaining U روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
half life period U مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
countersignature U امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
foot and mouth U یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
pathognomonic U وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
to i. the germs of a disease U میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
To pretend sickness(ignorance). U تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
hydrargyia or rism U مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
the disease threatens to sprea U این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
framboesia U ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
orthopaedy U معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
intercurreace U مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
germtheory U فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
average propensity to save U میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
subscriber U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribers U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
mercantilists U مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
pellagra U یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
humoral pathology U علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
expansion card U کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
galvanist U متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
pebrine U یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
psilosis U یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
mask design U اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
pliantly polonica U یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
vives U یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com