English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I feel like throwing up. <idiom> U دارم بالا میارم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
iam proud to know him U از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
iam p to of knowing him U از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
I have a carton of cigarettes U من یک ... دارم.
I agree. U قبول دارم.
my a is 0 years U من 04سال دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم.
I'm in doubt about it. U من بهش شک دارم.
I am standing by you . I am right behind you . U هوایت را دارم
I want to have a word with you . I want you . U کارت دارم
i intend to stay here U خیال دارم که ...
I have a headache. U من سر درد دارم.
i maintain U عقیده دارم که ...
it is in my recollection U یاد دارم
own a house U خانهای دارم
i wish to stay here U میل دارم ...
I'm in a hurry. من عجله دارم
I need my e U من دوست دارم
I have a question. U من یک سئوال دارم.
I have tobacco. من یک توتون دارم.
close the door please U خواهش دارم
I believe in God. U من به خدا ایمان دارم.
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
I have cigar U من یک سیگار برگ دارم.
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
I owe her a grudge U حق دارم که با اولج باشم
I have an appointment with the dentist. U با دندانساز قرار دارم
I am beginning to realize ( understand ) . U کم کم دارم متوجه می شوم
I am deae beat . I am tired out . U از خستگی دارم غش می کنم
I am in a great hurry . I am pressed for time . U خیلی عجله دارم
I have a pain in my chest. U سینه درد دارم
I feel nauseated. U حالت تهوع دارم.
iam ill bested U موقعیت بدی دارم
i am busy at the moment U اکنون کار دارم
I am positive that ... U من اطمینان کامل دارم که ...
i humbly request that U خواهش عاجزانه دارم که ...
i am on the wrong side of 0 U من بیش از 05 سال دارم
i am purposed to go U قصد دارم بروم
i am purposed to go U در نظر دارم بروم
i have a hunch that U سخت گمان دارم که
i am reluctant to go U اکراه دارم از رفتن
i have a hunch that U بیم یافن ان دارم که ...
i have a silk rug Štoo U یک قالیچه ابریشمی هم دارم
I am staying at the hotel. U در هتل منزل دارم.
i have a suit to the shah U به شاه عرض دارم
i am famishing U از گرسنگی دارم می میرم
i yearn for U ارزوی استراحت دارم
i am rials in pocket U سه ریال در جیب دارم
i stand to it that U جدا عقیده دارم که
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
I would like to know the truth. U من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
i have worse to tell you U بدتر از این دارم که بشمابگویم
I have to study U من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
I live a very regular life . U زندگی خیلی منظمی دارم
do tell me U خواهش دارم بمن بگویید
i am in a hurry for it U عجله دارم یا در شتاب هستم
much as I'd like to <idiom> U با اینکه اینقدر دوست دارم
He owes me some money. U از او پول می خواهم (طلب دارم )
i have a suit to the shah U عریضه برای شاه دارم
I love her with my whole being . U با تمام وجود دوستش دارم
It pleases me. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
I'll need a plot of land . U یک قطعه زمین لازم دارم
I am going on twenty. U دارم می روم توی 20سالگی ؟
I am thinding of going to Europe. U خیال دارم به اروپ؟ بروم
i own to having done it U اقرار دارم که ان کار را کرده ام
I have all kinds of problems. U هزار جور گرفتار ؟ دارم
I have a steady monthly income. U درآمد ماهیانه ثابتی دارم
i heed your help U به مساعدت شما احتیاج دارم
i have come on business U کاری دارم اینجا امدم
please dont forget it U خواهش دارم فراموش نکنید
I have a date with my fiandee. U با نامزدم قرار ملاقات دارم
I'm working on it. U دارم روش کار میکنم.
I am very busy today . U امروز خیلی کار دارم
I like it. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
thank tou for that book U خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
i intend to stay here U قصد دارم اینجا بمانم
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
I intend to buy a car . U خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
pray consider my case U خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
i rely solely on god... U تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . U دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
i have as many books as you U کتاب شما دارید منهم دارم
i insist on his innocence U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I am looking for work ( ajob). U دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
I have a son your age. U پسری دارم بسن ( وسال) شما
i please to do it U خوش دارم که این کار را بکنم
i p to arrange an intrriew U قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
i insist that he is innocent U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I am working here non-stop. U یک بند دارم اینجا کار می کنم
I'm starving [to death] . U از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
I'm sure we can come to some arrangement. U من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
I would like to learn the truth. U من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
Could I have a word with you ? U عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
My clothes are a witness to my poverty. U لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
Can I go earlier today, just as a special exception? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
I have a free hand in this matter. U دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
i intend my son for the bar U خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
i insist on your being present U جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix. U بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
iam impatient to go U دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
From your lips to God's ears! <idiom> U امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
Is there enough time to change trains? U آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings. U عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
AFAIK U خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
pan- U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pans U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
it is not t. U برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
state tiger U در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
request modify U درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
i suffer from headache U سردرد دارم دچار سردرد هستم
Now I'm starting to believe it. U دارم یواش یواش قبولش میکنم.
high burst ranging U تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
I like to be friends with you. U من دوست دارم با تو دوست باشم.
lever bridge U پل بالا رو
upper U بالا
upped U رو به بالا
upped U بالا
up U رو به بالا
headwater U بالا اب
balcony U لژ بالا
ascendency U بالا
superincumbent U از بالا
aweigh U بالا
on high U در بالا
outreach U بالا
highest U بالا
top U بالا
overhead U بالا
upping U رو به بالا
high U بالا
highs U بالا
ascendancy U بالا
overtone U بالا تن
up U بالا
atop U بالا
in old age [in great age] U در سن بالا
upper limit U حد بالا
above U در بالا
at a great age U در سن بالا یی
upside U بالا
over U بالا
uppermost U از بالا
up there U ان بالا
up stairs U بالا
overtones U بالا تن
balconies U لژ بالا
aloft U بالا
over- U بالا
gallery U لژ بالا
galleries U لژ بالا
overhead U سر بالا
upping U بالا
high frequency U بسامد بالا
high frequency alternator U ژنراتورفرکانس بالا
high voltage U ولتاژ بالا
high efficiency U راندمان بالا
high frequency U فرکانس بالا
high grown U بلند بالا
high impedance U امپدانس بالا
high resolution U وضوح بالا
high temperature U دمای بالا
high wing U بال بالا
high precison U دقت بالا
high order U رتبه بالا
up <adv.> U به بالا [آمدن]
high storage U انباره بالا
high contrast U تغایر بالا
heave U بالا کشیدن
atop U بطرف بالا
uplifts U بالا بردن
uplift U بالا بردن
hoists U بالا کشیدن
hoists U بالا بردن
hoisted U بالا کشیدن
hoisted U بالا بردن
hoist U بالا کشیدن
hoist U بالا بردن
tossing U بالا انداختن
tosses U بالا انداختن
tossed U بالا انداختن
toss U بالا انداختن
spec U مشخصات بالا
top-down U از بالا به پایین
heaved U بالا کشیدن
radius U زند بالا
high burst U ترکش بالا
heave in U بالا کشیدن
heave away U بالا بکشید
head piece U قسمت بالا
h.f. U فرکانس بالا
face up feed U خورد رو به بالا
upwards <adv.> U به بالا [رفتن]
bottom up U از پایین به بالا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com