English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chinned U دارای چانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
chapfallen U دارای چانه اویزان
lantern jaw U دارای چانه باریک
Other Matches
chaffer U چانه
mentum U چانه
chins U چانه
ago U چانه
haggle U چانه
haggling U چانه
haggled U چانه
haggles U چانه
chin U چانه
haggling U چانه زدن
haggled U چانه زدن
shaven chin U چانه تراشیده
bargaining U چانه زدن
higgle U چانه زدن
collective bargaining U چانه زنی
bargains U چانه زدن
bargained U چانه زدن
lantern jawed U چانه دراز
lanternjaws U چانه دراز
bargain U چانه زدن
haggle U چانه زدن
haggles U چانه زدن
wage bargain U چانه زنی دستمزد
retreating chin U چانه عقب رفته
lantern jaw U چانه باریک ودراز
chin stay U بند زیر چانه
bargained U چانه زنی در معامله
bargain U چانه زنی در معامله
bargains U چانه زنی در معامله
bargaining U چانه زنی در معامله
bargaining U داد و ستد چانه زدن
bargained U چانه زنی در معاملات معامله
bargained U داد و ستد چانه زدن
bargain U چانه زنی در معاملات معامله
bargain U داد و ستد چانه زدن
bargaining theory of wages U نظریه چانه زنی مزدها
bargains U چانه زنی در معاملات معامله
bargains U داد و ستد چانه زدن
bargaining U چانه زنی در معاملات معامله
We have a neither bargained nor haggled , and the bride has been brought home. <proverb> U نه چک زدیم نه چانه عروس آمد تو خانه.
uppercuts U مشتی که اززیر به چانه حریف زده شود
uppercut U مشتی که اززیر به چانه حریف زده شود
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
bargain U معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargained U معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargaining U معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargains U معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
footy U دارای پا
three legged U دارای سه پا
trilinear U دارای سه خط
bilabiate U دارای دو لب
odoriferous U دارای بو
three-legged U دارای سه پا
fraught with U دارای
glochidiate U دارای مو
iodic U دارای ید
foliolate U دارای برگچه
melodic U دارای ملودی
quartziferous U دارای در کوهی
prerogatives U دارای حق ویژه
prerogative U دارای حق ویژه
geniculate U دارای زانویی
glary U دارای تشعشع
glanduliferous U دارای غد دکوچک
fibrinous U دارای مودلیفی
splashes U دارای ترشح
dipetalous U دارای دوگلبرگ
diplopodous U دارای هزار پا
dipolar U دارای دو قطب
dipteran U دارای دو بال
dolose U دارای قصدجرم
double tongued U دارای دوقول
dyslogistic U دارای خاطرات بد
splash U دارای ترشح
entitative U دارای وجودخارجی
far reaching U دارای اثرزیاد
febile U دارای حالت تب
electives U دارای حق انتخاب
salaried U دارای حقوق
floaty U دارای اب نشین کم
haired U دارای موی ...
umbrageous U دارای سوفن
in power U دارای اختیارات
indued with charm U دارای فریبندگی
inflorescent U دارای گل اذین
innervate U دارای پی کردن
insectile U دارای حشره
instinct with force U دارای زور
deadbeats U دارای سکون
deadbeat U دارای سکون
weighted U دارای وزن
binocular U دارای دو چشم
intercommunicate U دارای مراوده
invested with power U دارای اختیار
iodous U دارای یود
isogenous U دارای یک منبع
portentous U دارای فال بد
in force U دارای اعتبار
in flower U دارای شکوفه
hearted U دارای قلب ...
heterogamous U دارای مادگی ها
hexameter U دارای شش وزن
melodious U دارای ملودی
homolographic U دارای قرینه
humous U دارای موادالی
synonymous U دارای تشابه
synonymous U دارای ترادف
bimotored U دارای دوموتور
stilted U دارای چوب پا
ill neighboured U دارای همسایه بد
ill neighboured U دارای محیط بد
in defect U دارای کاستی
energetic U دارای انرژی
feldspathic U دارای فلدسپار
dimply U دارای فرورفتگی
divan U دارای دوفرفیت
antithetic U دارای ضد ونقیض
antithetical U دارای ضد ونقیض
arbitrative U دارای اختیارحکمیت
artiodactyl U دارای سم شکافته
artiodactylous U دارای سم شکافته
aulait U دارای شیر
azotic U دارای ازت
bodily U دارای بدن
basined U دارای ابگیر
bicentric U دارای دومرکز
bichrome U دارای دو رنگ
bimolecular U دارای دوملکول
bimorphemic U دارای دوشکل
overlapping U دارای اشتراک
amphibolic U دارای دو معنی
aluminous U دارای زاج
adamantean U دارای تلئلو
divans U دارای دوفرفیت
bifocal U دارای دو کانون
bifocals U دارای دو کانون
isometric U دارای یک میزان
isometrics U دارای یک میزان
ambivalence U دارای دو جنبه
behind U دارای پس افت
behinds U دارای پس افت
hectic U دارای تب لازم
privileged U دارای امتیاز
prurient U دارای فکرشهوانی
accentual U دارای تاکید
acetylate U دارای ریشهء
acetylize U دارای ریشهء
binaural U دارای دو گوش
hook-nosed U دارای بینی کج
binuclear U دارای دو هسته
chymiferous U دارای کیموس
cingulate U دارای کمربند
cirrous U دارای اویز
cloven foot U دارای پا یا سم شکافته
copperbottomed U دارای ته مسی
crepitant U دارای صدای خش خش
cretaceous U دارای گچ فراوان
cuspidal U دارای برامدگی
splashing U دارای ترشح
dartrous U دارای تبخال
declinatory U دارای تمایل
diandrous U دارای دوپرچم
dichotomous U دارای دو بخش
twofold U دارای دو چیز
elective U دارای حق انتخاب
cephalous U دارای کله
binucleate U دارای دو هسته
binucleated U دارای دو هسته
bipartite U دارای دوقسمت
biradial U دارای دوشعاع
biramous U دارای دو شاخه
bisulcate U دارای دوشکاف
bizonal U دارای دومنطقه
bodied U دارای بدن
buckish U دارای خوی بز
bumpiness U دارای برامدگی
calcareous U دارای کلسیم
calcic U دارای اهک
capitated U دارای سرمجزا
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com