English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
substantialize U دارای وجود خارجی کردن یاشدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
objective U دارای وجود خارجی
objectives U دارای وجود خارجی
in nature U همه جا دارای وجود خارجی یا طبیعی
objectiveness U با داشتن وجود خارجی بطورواقعی یاخارجی
preexistent U دارای تقدم در وجود
gonidium U یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
extrinsic U دارای مبداء خارجی
adscititious U دارای منبع خارجی
behind the scenes U در پشت پرده دارای اطلاعات خصوصی یا خارجی
sprained U رگ به رگ کردن یاشدن
sprain U رگ به رگ کردن یاشدن
spraining U رگ به رگ کردن یاشدن
sprains U رگ به رگ کردن یاشدن
slacken U شل کردن یاشدن
slackens U شل کردن یاشدن
slackening U شل کردن یاشدن
slackened U شل کردن یاشدن
solidifying U سفت کردن یاشدن
ripening U رسیده کردن یاشدن
ripen U رسیده کردن یاشدن
solidified U سفت کردن یاشدن
solidifies U سفت کردن یاشدن
solidify U سفت کردن یاشدن
to crock up U خراب کردن یاشدن
prop U حائل کردن یاشدن
foreignize U بیگانه کردن یاشدن
propping U حائل کردن یاشدن
propped U حائل کردن یاشدن
ripens U رسیده کردن یاشدن
turn-off U خاموش کردن یاشدن
sponge U طفیلی کردن یاشدن
wither U پژمرده کردن یاشدن
mines U استخراج کردن یاشدن
sponged U طفیلی کردن یاشدن
mined U استخراج کردن یاشدن
ripened U رسیده کردن یاشدن
mine U استخراج کردن یاشدن
sponging U طفیلی کردن یاشدن
turn off U خاموش کردن یاشدن
slows U اهسته کردن یاشدن
slowing U اهسته کردن یاشدن
slowest U اهسته کردن یاشدن
turn-offs U خاموش کردن یاشدن
sacks U اخراج کردن یاشدن
sacked U اخراج کردن یاشدن
sack U اخراج کردن یاشدن
slow U اهسته کردن یاشدن
slowed U اهسته کردن یاشدن
slower U اهسته کردن یاشدن
change U دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
changed U دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
changing U دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
to wear out U ازپوشیدن زیادکهنه کردن یاشدن
changes U دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
shelved U شیب دار کردن یاشدن
shelve U شیب دار کردن یاشدن
solidifying U سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
solidify U سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
solidified U سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
solidifies U سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
wind U خسته کردن یاشدن ازنفس افتادن
cark U بار کردن غمگین ساختن یاشدن
winds U خسته کردن یاشدن ازنفس افتادن
emplace U جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
positive externalities U صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
condensing U منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condenses U منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condense U منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
an fitting U رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
exterior angle U زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity U جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
outwork U استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange U پول خارجی ارز خارجی
put one's foot down <idiom> U با تمام وجود اعتراض کردن
externalizes U خارجی کردن
externalized U خارجی کردن
externalises U خارجی کردن
externalization U خارجی کردن
externalizing U خارجی کردن
externalised U خارجی کردن
externalising U خارجی کردن
externalize U خارجی کردن
resident U ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
residents U ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
external sort U جور کردن خارجی
externalsorting U جور کردن خارجی
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
souse U مست مست کردن یاشدن
deport U تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deports U تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deporting U تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deported U تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
outflanks U ازجناح خارجی بدشمن حمله کردن
outflanked U ازجناح خارجی بدشمن حمله کردن
outflanking U ازجناح خارجی بدشمن حمله کردن
outflank U ازجناح خارجی بدشمن حمله کردن
wilson U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
chirk U شادکردن یاشدن
trances U مسحورکردن یاشدن
trance U مسحورکردن یاشدن
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
redundancies U در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
redundancy U در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
To perfect oneself in a foreign language . U معلومات خودرا در یک زبان خارجی کامل کردن
selected U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
select U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
selects U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
superannuate U بازنشسته دانستن یاشدن
abut U متصل بودن یاشدن
abuts U متصل بودن یاشدن
abutted U متصل بودن یاشدن
outside U خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outsides U خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
objectify U بنظر اوردن بصورت مادی و خارجی مجسم کردن
resident U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
Pronoia U واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
residents U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
declaration U نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declarations U نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declarative statement U نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
robustness U توانایی سیستم برای ادامه کار کردن حتی با وجود خطا در حین اجرای برنامه
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
routing U مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
exchange control U جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
personate U خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
curbs U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grates U باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grated U باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curb U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grate U باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
thread U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporating U جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporates U جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
militarize U جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
incorporate U جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
threads U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
HyperTerminal U برنامه ارتباطی که در ویندوز وجود دارد و به کاربر امکان صدا کردن کامپیوتر راه دور از طریق مودم و فایلهای ارتباطی میدهد
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
reman U دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
edges U : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edge U : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
inflames U دارای اماس کردن ملتهب کردن
fortifies U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifying U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
inflame U دارای اماس کردن ملتهب کردن
catalyze U دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
fortify U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
furnishes U دارای اثاثه کردن مجهز کردن
inflaming U دارای اماس کردن ملتهب کردن
furnish U دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnishing U دارای اثاثه کردن مجهز کردن
chains U متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain U متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
innervate U دارای پی کردن
fluoridate U دارای فلورید کردن
tooth U دارای دندان کردن
potentialize U دارای استعداد کردن
rampart U دارای استحکامات کردن
personified U دارای شخصیت کردن
nationalised U دارای ملیت کردن
nationalises U دارای ملیت کردن
nationalising U دارای ملیت کردن
gift U دارای استعداد کردن
gifts U دارای استعداد کردن
nitrogenize U دارای نیتروژن کردن
substantivize U دارای ماهیت کردن
crenellate U دارای کنگره کردن
crenelate U دارای کنگره کردن
vallum U دارای استحکامات کردن
vitaminize U دارای ویتامین کردن
ensoul U دارای روح کردن
systemize U دارای همست کردن
personifying U دارای شخصیت کردن
personify U دارای شخصیت کردن
personifies U دارای شخصیت کردن
nationalize U دارای ملیت کردن
nationalizes U دارای ملیت کردن
varnish U دارای فاهرخوب کردن
populate U دارای جمعیت کردن
populates U دارای جمعیت کردن
insoul U دارای روح کردن
varnishing U دارای فاهرخوب کردن
populating U دارای جمعیت کردن
hydroxylate U دارای هیدروکسیل کردن
hydrogenate U دارای هیدروژن کردن
indexes U :دارای فهرست کردن
indexed U :دارای فهرست کردن
whipstitch U دارای مرز کردن
embrasure U دارای منفذ کردن
embrasures U دارای منفذ کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com