Total search result: 201 (3 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
dichogamic U |
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
dichogamous U |
دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند |
 |
 |
bisexuals U |
دارای خصوصیات جنس نر وماده |
 |
 |
bisexual U |
دارای خصوصیات جنس نر وماده |
 |
 |
stochastic U |
دارای تغییردر مواقع مختلف |
 |
 |
clustering U |
مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند |
 |
 |
topographic map U |
نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد |
 |
 |
pert chart U |
نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند |
 |
 |
record U |
تعداد موضوعات دادههای مبوطه که در حافظه موقت نگهداری می شوند و اماده پردازش هستند |
 |
 |
object program U |
برنامه مقصد دستورالعملهایی که ازcompiler یا assemblerنتیجه شده و اماده اند تا درکامپیوتر اجرا شوند |
 |
 |
scissored wool U |
پشم مقراضی [پشمی که با قیچی دستی چیده شده نه با ماشین برقی لذا الیاف یک ناحیه دارای طول های متفاوت می باشند.] |
 |
 |
ready reserve U |
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده |
 |
 |
array U |
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه |
 |
 |
arrays U |
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه |
 |
 |
vitrescent U |
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای |
 |
 |
double knotting U |
گره دوخفتی یا دو رو [که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.] |
 |
 |
ground readiness U |
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی |
 |
 |
shift U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
 |
 |
shifts U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
 |
 |
shifted U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
 |
 |
warp patterning U |
طراحی با تار [گاه با استفاده از تارهای رنگی و یا تارهای با ظرافت متفاوت از تار جهت بوجود آمدن جلوه های متفاوت در فرش استفاده می شود.] |
 |
 |
combatant U |
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ |
 |
 |
display board U |
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر |
 |
 |
combatants U |
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ |
 |
 |
manned U |
اماده به جنگ جنگ افزار حاضر به تیر دارای خدمه |
 |
 |
Male and female . U |
نر وماده |
 |
 |
monoecious U |
نر وماده |
 |
 |
hermaprodite U |
نر وماده |
 |
 |
monecioius U |
نر وماده |
 |
 |
monaecious U |
نر وماده |
 |
 |
optical U |
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری |
 |
 |
spandrel U |
لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.] |
 |
 |
bisexuality U |
داشتن خصوصیات نر وماده |
 |
 |
diclinous U |
درختانی که نر وماده دارند |
 |
 |
saddle bag U |
خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.] |
 |
 |
fertility U |
باروری |
 |
 |
productivity U |
باروری |
 |
 |
fecundity U |
باروری |
 |
 |
fruition U |
باروری |
 |
 |
psychophysics U |
مبحث روابط روان وماده |
 |
 |
fertility rate U |
نرخ باروری |
 |
 |
fertilizable U |
قابل باروری |
 |
 |
productivity U |
حاصلخیزی باروری |
 |
 |
supercritical U |
حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی |
 |
 |
On such ( these ) occasions . U |
دراینگونه مواقع |
 |
 |
sometimes U |
بعضی مواقع |
 |
 |
We would like to take this opportunity to … U |
مواقع را مغتنم شمرده ... |
 |
 |
on guard U |
اماده توپگیری اماده برای توگیری |
 |
 |
autogamous U |
مربوط به لقاح یا باروری گل بوسیله گرده خودش |
 |
 |
sou'wester U |
کلاه مخصوص مواقع توفانی دریا |
 |
 |
fire escapes U |
خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی |
 |
 |
fire escape U |
خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی |
 |
 |
tailcoat U |
کت دامن گرد مخصوص مواقع رسمی |
 |
 |
mead U |
نوشابه الکلی مرکب از عسل واب ومالت وماده مخمر شهد اب |
 |
 |
rhythm method U |
روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن |
 |
 |
teleutospore U |
هاگ کامل وبالغ قارچ در اخر دوره باروری |
 |
 |
sequential U |
داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند |
 |
 |
index number U |
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص |
 |
 |
fire escape U |
پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق |
 |
 |
silk hat U |
کلاه بلند ابریشمی مخصوص مواقع رسمی |
 |
 |
fire escapes U |
پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق |
 |
 |
ahoy U |
ندا و خبر برای مواقع سلام لفظ |
 |
 |
trafficked U |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
 |
 |
trafficking U |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
 |
 |
overlay U |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
 |
 |
traffics U |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
 |
 |
traffic U |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
 |
 |
overlaying U |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
 |
 |
overlays U |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
 |
 |
continuously set vector U |
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی |
 |
 |
activities U |
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند |
 |
 |
activity U |
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند |
 |
 |
routine U |
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند |
 |
 |
routinely U |
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند |
 |
 |
batch processing U |
سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند |
 |
 |
routines U |
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند |
 |
 |
stacked U |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
 |
 |
stack U |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
 |
 |
stacks U |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
 |
 |
occasional U |
وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه |
 |
 |
Emergeny exit . U |
پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری ) |
 |
 |
ejection seat U |
صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند |
 |
 |
detects U |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
 |
 |
detecting U |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
 |
 |
ended U |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
 |
 |
end U |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
 |
 |
ends U |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
 |
 |
detect U |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
 |
 |
detected U |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
 |
 |
Nomatic rugs U |
قالی های عشایری و قشقایی [این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.] |
 |
 |
bills U |
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود |
 |
 |
bill U |
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود |
 |
 |
Turkaman rugs U |
فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.] |
 |
 |
causeways U |
جاده ایکه از کف زمین بلندتراست |
 |
 |
causeway U |
جاده ایکه از کف زمین بلندتراست |
 |
 |
saturated colour U |
که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند |
 |
 |
VDU U |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
 |
 |
vdt U |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
 |
 |
VDUs U |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
 |
 |
ramp alert U |
اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای |
 |
 |
wrongshipped U |
محموله ایکه اشتباها" ارسال شده |
 |
 |
rock gardens U |
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده |
 |
 |
rock garden U |
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده |
 |
 |
By an inconceivable trick( trickery) . U |
با حقه ایکه عقل جن هم به آن نمی رسد |
 |
 |
apertures U |
اندازه دهانه ایکه از ان نور عبورکند |
 |
 |
aperture U |
اندازه دهانه ایکه از ان نور عبورکند |
 |
 |
vat dyeing U |
رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.] |
 |
 |
blanket policy U |
بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد |
 |
 |
penstock U |
لوله ایکه اب تحت فشار را به توربین میرساند |
 |
 |
discount house U |
موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید |
 |
 |
winterize U |
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن |
 |
 |
different U |
متفاوت |
 |
 |
other than U |
متفاوت |
 |
 |
away U |
متفاوت |
 |
 |
odd and ends U |
متفاوت |
 |
 |
keloid U |
برامدگی ایکه درمحل التیام زخم پدید می اید |
 |
 |
halucinogenic U |
مواد مخدره ایکه ایجاد اوهام وهذیان میکند |
 |
 |
others U |
متفاوت دیگری |
 |
 |
re-routing U |
ارسال در یک متفاوت |
 |
 |
re-routed U |
ارسال در یک متفاوت |
 |
 |
unlike signs U |
علامتهای متفاوت |
 |
 |
differebtial settlements U |
نشستهای متفاوت |
 |
 |
differentiated products U |
کالاهای متفاوت |
 |
 |
re-routes U |
ارسال در یک متفاوت |
 |
 |
re-route U |
ارسال در یک متفاوت |
 |
 |
re route U |
ارسال در یک متفاوت |
 |
 |
continuous tone U |
نقطههای متفاوت |
 |
 |
other U |
متفاوت دیگری |
 |
 |
compressors U |
برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است |
 |
 |
jaywalker U |
پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند |
 |
 |
delaying U |
وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود |
 |
 |
delays U |
وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود |
 |
 |
jaywalkers U |
پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند |
 |
 |
jet diffusion basin U |
حوضچه ایکه در اثر پخش فورانی انرژی را کاهش میدهد |
 |
 |
compressor U |
برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است |
 |
 |
delay U |
وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود |
 |
 |
monofilament U |
الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.] |
 |
 |
warning order U |
دستور اماده باش اعلام اماده باش |
 |
 |
subroutine U |
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود |
 |
 |
splint U |
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود |
 |
 |
acronyms U |
کلمه ایکه از حرف اول کلمات دیگری ترکیب شده باشد |
 |
 |
observation pipe U |
لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد |
 |
 |
enclave U |
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد |
 |
 |
enclaves U |
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد |
 |
 |
a whole new ball game <idiom> U |
یک ماجرای کاملا متفاوت |
 |
 |
changing U |
متفاوت ساختن چیزی |
 |
 |
far cry <idiom> U |
چیزی کاملا متفاوت |
 |
 |
another kettle of fish <idiom> U |
کاملا متفاوت از دیگری |
 |
 |
changed U |
متفاوت ساختن چیزی |
 |
 |
change U |
متفاوت ساختن چیزی |
 |
 |
changes U |
متفاوت ساختن چیزی |
 |
 |
outsize U |
اندازه متفاوت با عادی |
 |
 |
self fertility U |
خود باروری حاصلخیزی خود بخود |
 |
 |
as different as chalk and cheese <idiom> U |
مثل فیل و فنجان [متفاوت] |
 |
 |
range U |
تغییر کردن یا متفاوت بودن |
 |
 |
exceptional U |
متفاوت ونه مثل همیشه |
 |
 |
ranged U |
تغییر کردن یا متفاوت بودن |
 |
 |
differently U |
بطریق دیگر بطور متفاوت |
 |
 |
aliens U |
متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی |
 |
 |
ranges U |
تغییر کردن یا متفاوت بودن |
 |
 |
alien U |
متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی |
 |
 |
as different as chalk and cheese <idiom> U |
مثل آسمان و ریسمان [متفاوت] |
 |
 |
ingredient U |
عناصر |
 |
 |
ingredients U |
عناصر |
 |
 |
hylotheistic U |
یکی دانندهء خدا و ماده مربوط به این اعتقاد که خدا وماده یکی است |
 |
 |
laager U |
هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده |
 |
 |
clinch U |
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود |
 |
 |
clinching U |
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود |
 |
 |
anti knock U |
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد |
 |
 |
clinches U |
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود |
 |
 |
clinched U |
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود |
 |
 |
uniquely U |
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است |
 |
 |
unique U |
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است |
 |
 |
combo box U |
ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد |
 |
 |
swim against the tide/current <idiom> U |
کاری متفاوت از دیگران انجام دادن |
 |
 |
crossfertilize U |
پیوستن دونوع متفاوت از طریق لقاح |
 |
 |
special U |
آنچه متفاوت یا غیر عادی است |
 |
 |
transmutation U |
تبدیل عناصر |
 |
 |
cantilever elements U |
عناصر کنسولی |
 |
 |
combat , elements U |
عناصر رزمی |
 |
 |
orbital element U |
عناصر مداری |
 |
 |
trace elements U |
عناصر کمیاب |
 |
 |
data element U |
عناصر اطلاعات |
 |
 |
meteorological data U |
عناصر هواسنجی |
 |
 |
conversion of data U |
تبدیل عناصر |
 |
 |
minor elements U |
عناصر فرعی |
 |
 |
minor elements U |
عناصر جزئی |
 |
 |
firing data U |
عناصر تیر |
 |
 |
gft setting U |
عناصر خط کش تیر |
 |
 |
intelligence data U |
عناصر اطلاعات |
 |
 |
job elements U |
عناصر شغلی |
 |
 |
known data U |
عناصر معلوم |
 |
 |
representative elements U |
عناصر نماینده |
 |
 |
component operation U |
عناصر عملیاتی |
 |
 |
essential elements U |
عناصر ضروری |
 |
 |
column head U |
عناصر سرستون |
 |
 |
known data U |
عناصر تیرمعلوم |
 |
 |
clemency U |
اعتدال عناصر |
 |
 |
target indications U |
عناصر هدف |
 |
 |
bubble sort U |
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند |
 |
 |
point set curve U |
منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود |
 |