Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hypostyle
U
دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
monopteral
U
دارای یک ردیف ستون
amphistylar
U
دارای دو ردیف ستون درطرفین یا در جلو و عقب ساختمان
single file
U
یک ردیف ستون
colonnade
U
ردیف ستون
colonnades
U
ردیف ستون
colonnade
U
ردیف ستون ایوان ستوندار
colonnades
U
ستون بندی ردیف درخت
colonnades
U
ردیف ستون ایوان ستوندار
colonnade
U
ستون بندی ردیف درخت
enneastyle
U
دارای نه ستون درجلو
stylate
U
دارای ساقه یا ستون ثابت
dipteral
U
دارای دوردیف ستون دورتادور
Jaldar
U
[نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
terraced houses
U
خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
row marker
U
دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
pilaster
U
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
moving pivot
U
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
Composite Order
U
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
pilaster
U
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
herma
U
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
diptetal
U
[دارای دو ستون دور تا دور]
baluster
U
ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
blocked
U
[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
eustyle
U
[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
there is many a slip between the cup and the lip
<proverb>
U
از این ستون به آن ستون فرج است
columna rostrata
U
[ستون های توسکانی با پایه ستون]
rudder post
U
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
machine based
U
مبتنی بر ماشین
democratic
U
مبتنی بر دمکراسی
market directed economy
U
اقتصاد مبتنی بر بازار
tortious
U
مبتنی بر تعدی و تفریط
character based program
U
برنامه مبتنی بر کاراکتر
computer based training
U
تربیت مبتنی بر کامپیوتر
cell
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar
U
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
from pillar to post
U
از این ستون بان ستون
band of shaft
U
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
angle-leaf
U
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulate
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
pace setter
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost
U
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace-setter
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
judge made law
U
نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
pan germanism
U
نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
dialectic
U
روش مبتنی بر مباحثه و مکالمه روشی است که فلاسفهای نظیر سقراط
dialectic materialism
U
دیالکتیک مادی مبتنی بر قبول جبرتاریخ به عنوان یک سائق عمده وقایع
cadre strength column
U
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation
U
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
predicates
U
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicating
U
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicate
U
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicated
U
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
objectivism
U
روش فکری که مبتنی بر اصالت حقایقی است که به وسیله درک حسی استنباط میشود
pile
U
ستون ستون لنگرگاه
piled
U
ستون ستون لنگرگاه
fractional reserve banking
U
روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
forward chaining
U
روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
imperialism
U
سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column
U
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
pilots
U
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
piloted
U
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
pluralism
U
عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
isolationism
U
سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
imperialism
U
استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
pilot
U
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
socle
U
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
acentrous
U
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
communism
U
کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
predicate
U
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicates
U
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicated
U
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicating
U
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
bureaucreacy
U
رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
intermediate
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد
contracts under seal
U
عقود مصدقه عقود مبتنی بر سند رسمی
orphans
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
subjective
U
فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
lines
U
ردیف
rank
U
ردیف صف
rack
U
ردیف
racked
U
ردیف
racks
U
ردیف
rank
U
ردیف
wracked
U
ردیف
wracks
U
ردیف
ranges
U
ردیف
ranked
U
ردیف صف
line
U
ردیف
ranks
U
ردیف
ranked
U
ردیف
ranks
U
ردیف صف
tier
U
ردیف
cue
U
ردیف
column
U
ردیف
octachord
U
ردیف
rows
U
ردیف
tiers
U
ردیف
sequences
U
ردیف
sequence
U
ردیف
row
U
ردیف
rowed
U
ردیف
runs
U
ردیف
columns
U
ردیف
cues
U
ردیف
class
U
ردیف
classed
U
ردیف
classes
U
ردیف
classing
U
ردیف
ranged
U
ردیف
deque
U
ردیف
range
U
ردیف
run
U
ردیف
barbette
U
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
bubble tray column
U
ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
tierced
U
ردیف شده
file number
U
شماره ردیف
tier
U
ردیف شدن
tier
U
ردیف کردن
range
U
سلسله ردیف
aline
U
ردیف شدن
ranges
U
سلسله ردیف
tiers
U
ردیف شدن
serially
U
بطور ردیف
seriated
U
ردیف شده
seriation
U
ردیف کردن
shaw
U
ردیف درختان
clavier
U
ردیف جا انگشتی
pattern
U
ردیف بندی
patterns
U
ردیف بندی
ranged
U
سلسله ردیف
tier
U
ردیف صندلی
tier
U
ردیف افقی
tierced
U
ردیف دار
tiers
U
ردیف کردن
rowed
U
ردیف سطر
realign
U
ردیف کردن
realigned
U
ردیف کردن
realigning
U
ردیف کردن
tiers
U
ردیف افقی
spooler
U
برنامه ردیف گر
succession
U
ردیف جانشینی
lance corporal
U
هم ردیف سرجوخه
item number
U
شماره ردیف
tiers
U
ردیف صندلی
in a row
U
ردیف شده
successions
U
ردیف جانشینی
realigns
U
ردیف کردن
clavier
U
ردیف مضراب
row
U
ردیف مین
file
U
ردیف صف به صف کردن
hedgerows
U
ردیف خاربن
aligning
U
ردیف کردن
single line
U
ردیف تکی
single line
U
ردیف مجزا
rowed
U
ردیف کردن
aligns
U
ردیف کردن
row
U
ردیف کردن
rows
U
ردیف مین
filed
U
ردیف صف به صف کردن
rows
U
ردیف کردن
rowed
U
ردیف مین
row
U
ردیف سطر
hedgerow
U
ردیف خاربن
rows
U
ردیف سطر
aligned
U
ردیف کردن
string
U
ردیف سلسله
series
U
سلسله ردیف
align
U
ردیف کردن
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
second defendant
U
متهم ردیف دوم
rows
U
ردیف چند خانه
eleven punch
U
سوراخ ردیف یازدهم
hedgerow
U
ردیف بوتههای پرچین
rowed
U
ردیف چند خانه
hypen ladder
U
ردیف خطوط تیره
row
U
ردیف چند خانه
line-ups
U
ردیف ایستادن تیم
line-up
U
ردیف ایستادن تیم
line up
U
ردیف ایستادن تیم
hedgerows
U
ردیف بوتههای پرچین
tertial
U
سومین ردیف شاهپر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com