English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
collected U دارای حواس جمع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
self collected U دارای کف نفس حواس جمع
Other Matches
I simply cant concentrate. U حواس ندارم ( حواس برایم نمانده )
distracts U حواس
distract U حواس
abstractedness U تفرقه حواس
abstractedly U با تفرقه حواس
absentminded U حواس پرت
wackiest U حواس پرت
senses U حواس پنجگانه
sensed U حواس پنجگانه
sense U حواس پنجگانه
distractions U حواس پرتی
attention U خاطر حواس
attentions U خاطر حواس
aprosexia U تفرقه حواس
distraught U پریشان حواس
sensuousness U وابستگی به حواس
wackier U حواس پرت
wacky U حواس پرت
whackier U حواس پرت
whackiest U حواس پرت
distraction U حواس پرتی
absent minded U حواس پرت
wool-gathering U حواس پرتی
the five senses U حواس پنجگانه
preoccupiedly U با حواس پریشان
preoccupied U پریشان حواس
mental defectives U اختلال حواس
absent-mindedly U حواس پرت
collectedness U جمعی حواس
absent-minded U حواس پرت
wackiness U حواس پرتی
sensuous U وابسته به حواس یااحساسات
sensuously U وابسته به حواس یااحساسات
haptics U علم حواس پوستی
wool gather U حواس پرت بودن
off-putting U حواس پرت کننده
supersensible U ماوراء عالم حواس
featherhead U شخص پریشان حواس
to space out U پرت شدن حواس
sensorium U مرکز حواس اعضای حس
nitwits U ادم پریشان حواس
nitwit U ادم پریشان حواس
dysaesthesia U اختلال حواس جسمانی
light-headed U گیج حواس پرت
light headed U گیج حواس پرت
featherhead U ادم حواس پرت سبکسر
preoccupiedly U با داشتن حواس در جای دیگر
woolly headed U مغشوش گیج و حواس پرت
featherbrain U ادم حواس پرت پریشان خیال
have eyes only for <idiom> U همه حواس وتوجه را به چیزی دادن
to listen with rapt attention U با مجذوبیت تمام گوش کردن با ششدانگ حواس وغیره
telesthesia U احساس چیزی از مسافت دوربدون دخالت حواس پنجگانه
mysticism U مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
to p off an awkward situation U حواس خود را از کیفیت بدی منحرف و به چیز دیگری متوجه کردن
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
distracts U گیج کردن حواس دشمن را پرت کردن
distract U گیج کردن حواس دشمن را پرت کردن
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
glochidiate U دارای مو
three-legged U دارای سه پا
trilinear U دارای سه خط
three legged U دارای سه پا
odoriferous U دارای بو
fraught with U دارای
footy U دارای پا
iodic U دارای ید
bilabiate U دارای دو لب
papillose U دارای برامدگی
palmy U دارای نخل
monandrous U دارای یک شوهر
overbusy U دارای کارزیاد
energetic U دارای انرژی
multilineal U دارای چندین خط
multifid U دارای چندشکاف
miasmatic U دارای دمه بد بو
portentous U دارای فال بد
synonymous U دارای تشابه
deadbeats U دارای سکون
deadbeat U دارای سکون
nucleate U دارای هسته
synonymous U دارای ترادف
monatomic U دارای یک جوهرفرد
nitrous U دارای شوره
stilted U دارای چوب پا
myrrhic U دارای بوی مر
multiflorous U دارای بیش از سه گل
melodious U دارای ملودی
myrrhy U دارای بوی مر
melodic U دارای ملودی
of that ilk U دارای همان جا
splash U دارای ترشح
prerogative U دارای حق ویژه
prerogatives U دارای حق ویژه
muciferous U دارای مخاط
salaried U دارای حقوق
monopetalous U دارای یک گلبرگ
monometallic U دارای یک فلز
splashes U دارای ترشح
splashing U دارای ترشح
monoclinal U دارای یک شیب
pelliculate U دارای پوسته
petiolate U دارای دمگل
squib U دارای صدای فش فش
flabby U دارای عضلات شل
formal U دارای فکر
stannous U دارای قلع
stannic U دارای قلع
staminate U دارای جرثومه نر
splashy U دارای ترشح
spirituous U دارای الکل
spiriferous U دارای عضومارپیچی
sonant U دارای اهنگ
equivocal U دارای دومعنی
backed U دارای پشت
social minded U دارای افکاراجتماعی
rectilinear U دارای مسیرمستقیم
legitimating U دارای حق مشروع
squibs U دارای صدای فش فش
swell butted U دارای ته گنده
sulfureous U دارای گوگرد
low spirited U دارای روحیه بد
low-spirited U دارای روحیه بد
strontic U دارای استرونیوم
deficient U دارای کمبود
redundant U دارای اطناب
straight line U دارای خط مستقیم
legitimate U دارای حق مشروع
legitimated U دارای حق مشروع
legitimates U دارای حق مشروع
short range U دارای برد کم
short-range U دارای برد کم
silicifoeous U دارای در کوهی
primiparous U دارای یک اولاد
primipara U دارای یک اولاد
prerogatived U دارای حق ویژه
reboant U دارای واکنش
preemptor U دارای حق شفعه
pre emptive U دارای حق شفعه
polygamous U دارای چند زن
plumose U دارای دسته پر
pinnular U دارای بالچه
pinnular U دارای برگچه
weighted U دارای وزن
pileate U دارای کلاهک
pseudonymous U دارای تخلص
pulsant U دارای تپش
shoaly U دارای جاهای کم اب
shelterer U دارای حفاظ
rifled U دارای خان
sexagenary U دارای سن 06 تا96
self abnegating U دارای کف نفس
sabulous U دارای شن ریزه
rugose U دارای رکه
reversioner U دارای حق رجوع
rattly U دارای صدای تق تق
rarely beautiful U دارای زیبائی
quartziferous U دارای در کوهی
pulsatile U دارای تپش
petiolated U دارای دمگل
amphibolic U دارای دو معنی
bicentric U دارای دومرکز
bichrome U دارای دو رنگ
entitative U دارای وجودخارجی
bimolecular U دارای دوملکول
bimorphemic U دارای دوشکل
bimotored U دارای دوموتور
binaural U دارای دو گوش
binocular U دارای دو چشم
binuclear U دارای دو هسته
binucleate U دارای دو هسته
binucleated U دارای دو هسته
bipartite U دارای دوقسمت
biradial U دارای دوشعاع
basined U دارای ابگیر
far reaching U دارای اثرزیاد
foliolate U دارای برگچه
floaty U دارای اب نشین کم
fibrinous U دارای مودلیفی
antithetic U دارای ضد ونقیض
antithetical U دارای ضد ونقیض
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com