Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
preexistent
U
دارای تقدم در وجود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pre existence
U
تقدم وجود
preexistence
U
تقدم وجود
priority targets
U
هدفهای دارای تقدم
preemptor
U
شریک دارای حق تقدم در خرید
objectives
U
دارای وجود خارجی
objective
U
دارای وجود خارجی
in nature
U
همه جا دارای وجود خارجی یا طبیعی
substantialize
U
دارای وجود خارجی کردن یاشدن
background processing
U
کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
migration
U
انتقال داده بین وسیله با تقدم بالا یا line-on با تقدم پایین یا line-off
foreground program
U
برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
an fitting
U
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
precession
U
تقدم
precedence
U
تقدم
priorship
U
تقدم
priorities
U
تقدم
priorities
U
حق تقدم
precedence
U
حق تقدم
priority
U
حق تقدم
priority
U
تقدم
precedency
U
حق تقدم
preemimence
U
تقدم
preference
U
تقدم
leads
U
تقدم
lead
U
تقدم
priorship
U
حق تقدم
antecedence
U
تقدم
right of way
U
حق تقدم
primacy
U
تقدم
anteriority
U
تقدم
right of way
U
تقدم
better hand
U
تقدم
right of priority
U
حق تقدم
preferment
U
حق تقدم
rights of way
U
تقدم
rights of way
U
حق تقدم
pas
U
حق تقدم
preferences
U
تقدم
to give place to
U
تقدم دادن
priority of check
U
تقدم کیش
precedence
U
ترتیب تقدم
emergency priority
U
تقدم اضطراری
burdened
U
فاقد حق تقدم
law of primacy
U
قانون تقدم
time priority
U
تقدم زمانی
to give priority to
U
تقدم دادن به
urgent priority
U
تقدم فوری
precedence
U
تقدم پیامها
urgent priority
U
تقدم حیاتی
to give preference to
U
تقدم دادن بر
major road
U
راه با حق تقدم
lead
U
سرمشق تقدم
priority of fires
U
تقدم اتشها
leads
U
سرمشق تقدم
precession of the equinoxes
U
تقدم اعتدالین
emergency priority
U
تقدم فوری
rating
U
ترتیب تقدم
priority intersection
U
تقدم باراهفرعی
ratings
U
ترتیب تقدم
precendence rules
U
قواعد تقدم
valve lead
U
تقدم سوپاپ
rights of way
U
حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
primacy recency effect
U
اثر تقدم - تاخر
prolepsis
U
تقدیم یا تقدم امری
preempt
U
حق تقدم پیدا کردن
law of prior entry
U
قانون تقدم ورود
right of way
U
حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
system priorities
U
تقدم های سیستم
issue priority
U
ترتیب تقدم توزیع
issue priority
U
تقدم توزیع اماد
backgrounds
U
کار با حق تقدم پایین
transposition
U
تقدم و تاخر جابجاشدگی
background
U
کار با حق تقدم پایین
background
U
برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
freight route order
U
ترتیب تقدم استفاده از جاده ها
privilegium
U
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
backgrounds
U
برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
to put somebody on the back burner
U
به کسی حق تقدم ندادن
[اصطلاح مجازی]
to shunt somebody aside
U
به کسی حق تقدم ندادن
[اصطلاح مجازی]
to put somebody in a backwater
U
به کسی حق تقدم ندادن
[اصطلاح مجازی]
to put
[throw]
[toss]
somebody on to the scrap heap
U
به کسی حق تقدم ندادن
[اصطلاح مجازی]
interrupts
U
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
foreground
U
برنامه با تقدم بالا در سیستم چندکاره
interrupting
U
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupt
U
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
alphameric
U
مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم
The pedestrain has the right of way.
U
حق تقدم در عبور با عابر پیاده است
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
backgrounds
U
که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
pre audience
U
ترتیب تقدم صحبت اصحاب دعوی در محکمه
transpostion
U
پس و پیش سازی تقدم وتاخر تغییر مایه
background
U
که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
foreground
U
کار با تقدم بالا که توسط کامپیوتر اجرا شود
maskable
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
dispatching priority
U
شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
democratic network
U
شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
absolute address
U
تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
machine address
U
تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
key
مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
ladder tournament
U
مسابقه برحسب مقام و قدرت بازیگر در جدول تقدم و تاخر
to marshal one's creditors
U
صورت بستانکاران خود را ازلحاظ تقدم و تاخر منظم کردن
onion skin architecture
U
طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
interrupts
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupting
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupt
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
foregrounding
U
اجرای کارهای با حق تقدم بالا برای برنامه ها در سیستم عامل چند منظوره
foreground
U
فضایی در سیستم عامل چند منظوره که کارهای با حق تقدم بالا و برنامه ها اجرا می شوند
existences
U
وجود
entity
U
وجود
In spite of . Despite . Notwithstanding .
U
با وجود
individuation
U
وجود
existence
U
وجود
being
U
وجود
neer do well or well
U
پی وجود
in spite
U
با وجود
despite
U
با وجود
entities
U
وجود
personality
U
وجود
personalities
U
وجود
presence
U
وجود
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
in spite of that
U
با وجود این
nonetheless
U
بااین وجود
viruses
U
وجود دارد
body and soul
<idiom>
U
با تمام وجود
persons
U
وجود ذات
virus
U
وجود دارد
to be there
U
وجود داشتن
individuality
U
وجود فردی
d. of constitution
U
نازکی وجود
be
U
وجود داشتن
quality
U
وجود خصوصیت
regardless
U
با وجود علیرغم
system
U
اصول وجود
universe
U
عالم وجود
qualities
U
وجود خصوصیت
exist
U
وجود داشتن
essence
U
وجود ماهیت
person
U
وجود ذات
drink hail
U
گوارای وجود
exists
U
وجود داشتن
d. constitution
U
وجود نازک
Despite the fact that…
U
با وجود اینکه
systems
U
اصول وجود
existed
U
وجود داشتن
self assertiveness
U
ابراز وجود
from the bottom of one's heart
<idiom>
U
از اعماق وجود
non ego
U
غیر وجود
none the less
U
با وجود این
reality
U
اصالت وجود
facts
U
وجود مسلم
realities
U
اصالت وجود
fact
U
وجود مسلم
begetter
U
وجود اور
pantheist
U
معتقدبوحدت وجود
case
U
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
signature
U
کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
signatures
U
کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
cases
U
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
pantheistic
U
مبنی بر وحدت وجود
begetting
U
سبب وجود شدن
begets
U
سبب وجود شدن
nevertheless
U
با این وجود علیرغم
hemoglobinuria
U
وجود هموگلوبین درادرار
atheism
U
انکار وجود خدا
pantheism
U
ایین وحدت وجود
hydrometeor
U
وجود بخاراب در هوا
cosmology
U
نظام عالم وجود
cosmologies
U
نظام عالم وجود
preexist
U
قبلا وجود داشتن
animalization
U
وجود مواد حیوانی
neer do well or well
U
ادم بی وجود یا بی خاصیت
beget
U
سبب وجود شدن
hematuria
U
وجود خون در ادرار
in the face of such odds
U
با وجود این تفاوت
and there an end.
U
و پایان وجود دارد.
for all that
U
با وجود همه اینها
numen
U
وجود الهی خدا
know nothing
U
منکر وجود خدا
cosmos
U
نظام عالم وجود
oxaluria
U
وجود جوهر ترشک
put one's foot down
<idiom>
U
با تمام وجود اعتراض کردن
phosphaturia
U
وجود فوسفات زیاد در پیشاب
react
U
تغییر به علت وجود یک ماده
converge
U
تقارب خطوط وجود تشابه
Is there electricity?
U
آیا برق وجود دارد؟
Is there drinking water?
U
آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
Is there a television?
U
آیا تلویزیون وجود دارد؟
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com