Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
splash
U
دارای ترشح
splashes
U
دارای ترشح
splashing
U
دارای ترشح
splashy
U
دارای ترشح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
liquefacient
U
عامل موجب ترشح ترشح کننده
suppuration
U
ترشح ریم ترشح چرک
splutters
U
ترشح
spatter
U
ترشح
transudation
U
ترشح
transudate
U
ترشح
spattered
U
ترشح
splutter
U
ترشح
transpiration
U
ترشح
secretion
U
ترشح
sprayed
U
ترشح
flux
U
ترشح
spluttered
U
ترشح
spraying
U
ترشح
spray
U
ترشح
sprinkle
U
ترشح
leakages
U
ترشح
spluttering
U
ترشح
leakage
U
ترشح
sprinkled
U
ترشح
sprays
U
ترشح
sprinkles
U
ترشح
splash
U
ترشح
splashes
U
ترشح
splashing
U
ترشح
spatters
U
ترشح
spattering
U
ترشح
secretes
U
ترشح کردن
sprinkle
U
ترشح کردن
discharges
U
انفصال ترشح
anuria
U
قطع ترشح
secreting
U
ترشح کردن
discharge
U
ترشح کردن
discharge
U
انفصال ترشح
spluttering
U
ترشح کردن
discharges
U
ترشح کردن
plash
U
ترشح کردن
spoondrift
U
ترشح امواج
spatters
U
ترشح کردن
secrete
U
ترشح کردن
galactopoiesis
U
ترشح شیر
spatter
U
ترشح کردن
secreted
U
ترشح کردن
spattered
U
ترشح کردن
sprinkles
U
ترشح کردن
jakes
U
ترشح مدفوع
internal secretion
U
ترشح درونی
sprinkled
U
ترشح کردن
spattering
U
ترشح کردن
splutters
U
ترشح کردن
secretionary
U
ترشح کننده
splashing
U
صدای ترشح
splattering
U
ترشح کردن
splatters
U
ترشح کردن
salivation
U
ترشح بزاق
splashes
U
ترشح کردن
splashes
U
صدای ترشح
he was splashed all over
U
سرتا پا ترشح شد
splash
U
صدای ترشح
splash
U
ترشح کردن
splattered
U
ترشح کردن
splatter
U
ترشح کردن
splutter
U
ترشح کردن
spluttered
U
ترشح کردن
brights disease
U
ترشح بول
splashing
U
ترشح کردن
actescence
U
ترشح شیر
actescent
U
ترشح کننده شیر
salivated
U
بزاق ترشح کردن
agalaxy
U
قلت ترشح شیر
salivate
U
بزاق ترشح کردن
anuria
U
نقص در ترشح ادرار
agalactia
U
قلت ترشح شیر
pyosis
U
ترشح ریم چرک
liquefacient
U
مایع ترشح کننده
salivates
U
بزاق ترشح کردن
salivating
U
بزاق ترشح کردن
lactate
U
شیر ترشح کردن
lactogenic
U
موجب ترشح شیر
sprinkle
U
پاشیدن افشاندن ترشح کردن
vaginicolous
U
ترشح کننده یاساکن نیام
glands
U
هر عضو ترشح کننده دشبل
gland
U
هر عضو ترشح کننده دشبل
sprinkled
U
پاشیدن افشاندن ترشح کردن
exudate
U
ترشح التهابی برون نشست
paracholia
U
ترشح غیر عادی زرداب
sprinkles
U
پاشیدن افشاندن ترشح کردن
adrenal
U
مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
tuberculotoxin
U
مواد سمی که از باسیل کخ ترشح میشود
spray
U
ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
transpirable
U
قابل ترشح فاش شدنی رخنه پذیر
spraying
U
ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
sprayed
U
ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
sprays
U
ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
gastrin
U
هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
mucus
[secretion of the mucous membranes]
U
خلط
[بلغم]
[ماده لزج]
[ترشح غشا مخاطی]
[پزشکی]
phlegm
[secretion in the airway during inflammation]
U
بلغم
[مخاط]
[ترشح در دستگاه تنفسی در زمان التهاب]
[پزشکی]
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acromegaly
U
رشد بیش ازاندازهء سرو دست و پا در اثر ترشح زیاد غدهء
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
yellow bile
U
مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
endocrine
U
غده بدون مجرا و بداخل ترشح کننده غده درون تراو
slaver
U
گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
incretion
U
ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
three-legged
U
دارای سه پا
bilabiate
U
دارای دو لب
trilinear
U
دارای سه خط
three legged
U
دارای سه پا
iodic
U
دارای ید
glochidiate
U
دارای مو
footy
U
دارای پا
fraught with
U
دارای
odoriferous
U
دارای بو
haired
U
دارای موی ...
bifocal
U
دارای دو کانون
shelterer
U
دارای حفاظ
deficient
U
دارای کمبود
redundant
U
دارای اطناب
bifocals
U
دارای دو کانون
portentous
U
دارای فال بد
vivific
U
دارای حیات
strontic
U
دارای استرونیوم
swell butted
U
دارای ته گنده
shoaly
U
دارای جاهای کم اب
viniferous
U
دارای شراب
preemptor
U
دارای حق شفعه
petiolated
U
دارای دمگل
petiolate
U
دارای دمگل
handy
<adj.>
U
دارای مزیت
low-spirited
U
دارای روحیه بد
pre emptive
U
دارای حق شفعه
cloven foot
U
دارای پا یا سم شکافته
low spirited
U
دارای روحیه بد
woolly headed
U
دارای سر پشمالو
head
U
دارای سرکردن
homolographic
U
دارای قرینه
pileate
U
دارای کلاهک
equivocal
U
دارای دومعنی
cretaceous
U
دارای گچ فراوان
weak sighted
U
دارای چشم کم سو
crepitant
U
دارای صدای خش خش
rifled
U
دارای خان
polygamous
U
دارای چند زن
backed
U
دارای پشت
isometrics
U
دارای یک میزان
wapper jawed
U
دارای ارواره کج
warty
U
دارای زگیل
isometric
U
دارای یک میزان
short range
U
دارای برد کم
short-range
U
دارای برد کم
sulfureous
U
دارای گوگرد
heterogamous
U
دارای مادگی ها
hexameter
U
دارای شش وزن
hearted
U
دارای قلب ...
copperbottomed
U
دارای ته مسی
legitimate
U
دارای حق مشروع
legitimated
U
دارای حق مشروع
legitimates
U
دارای حق مشروع
legitimating
U
دارای حق مشروع
rectilinear
U
دارای مسیرمستقیم
flabby
U
دارای عضلات شل
windiness
U
دارای باد
humous
U
دارای موادالی
pinnular
U
دارای برگچه
pinnular
U
دارای بالچه
whizzer
U
دارای صدای غژ
sexagenary
U
دارای سن 06 تا96
behinds
U
دارای پس افت
behind
U
دارای پس افت
plumose
U
دارای دسته پر
weak eyed
U
دارای چشم کم سو
dipolar
U
دارای دو قطب
feldspathic
U
دارای فلدسپار
tristigmatic
U
دارای سه مادگی
trigynous
U
دارای سه مادگی
trigonous
U
دارای سه زاویه
ambivalence
U
دارای دو جنبه
trifoliolate
U
دارای سه نشریه
dolose
U
دارای قصدجرم
febile
U
دارای حالت تب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com