Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
origin writ
U
دادخواست بدوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
initialing
U
بدوی
inchoative
U
بدوی
proto
U
بدوی
incipient
U
بدوی
initial
U
بدوی
initialed
U
بدوی
rudimentary
U
بدوی
initialled
U
بدوی
nomad
U
بدوی
initialling
U
بدوی
Bedouin
U
بدوی
nomads
U
بدوی
Bedouins
U
بدوی
primitive
U
بدوی
initials
U
بدوی
rudimental
U
بدوی ابتدائی
rudiment
U
چیز بدوی
proto arabic
U
عربی بدوی
petition to court of first instance
U
عرضحال بدوی
prime impression
U
دعوی بدوی
germinal
U
جرثومهای بدوی
summary court
U
دادگاه بدوی
ingressive
U
بدوی ابتدائی
in germ
U
درمرحله بدوی
in embryo
U
درمرحله بدوی
court of first instance
U
دادگاه بدوی
seminal
U
نطفهای بدوی
incipiently
U
بطور ابتدائی یا بدوی
primitively
U
بطور قدیمی یا بدوی
primordially
U
بطور بدوی یا اصلی
embryos
U
گیاهک تخم مرحله بدوی
embryo
U
گیاهک تخم مرحله بدوی
demur
U
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurred
U
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurring
U
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurs
U
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
false
U
کدی که حاوی مقادیری بدوی حد است
claiming
U
دادخواست
claim
U
دادخواست
suits
U
دادخواست
claimed
U
دادخواست
petitioned
U
دادخواست
petition
U
دادخواست
bill
U
دادخواست
bills
U
دادخواست
suited
U
دادخواست
suit
U
دادخواست
petitions
U
دادخواست
claims
U
دادخواست
plea
U
دادخواست
pleas
U
دادخواست
petitioning
U
دادخواست
petitioner
U
دادخواست
petitioners
U
دادخواست
legal suit
U
دادخواست قانونی
to go to law
U
دادخواست دادن
implead
U
دادخواست دادن
submission of a claim
U
تسلیم دادخواست
suit
U
دادخواست عرضحال
declarations
U
اعلامیه دادخواست
declaration
U
اعلامیه دادخواست
bars
U
رد کردن دادخواست
bar
U
رد کردن دادخواست
petitioners
U
دادخواست دهنده
petitioner
U
دادخواست دهنده
suits
U
دادخواست عرضحال
sue
U
دادخواست دادن
sued
U
دادخواست دادن
suited
U
دادخواست عرضحال
sues
U
دادخواست دادن
suing
U
دادخواست دادن
libelant
U
دادخواست دهنده خواهان
suitor
U
دادخواست دهنده عارض
suitors
U
دادخواست دهنده عارض
petitions
U
شکایت کردن دادخواست
plaint
U
شکوائیه دادخواست عرضحال
petitioning
U
شکایت کردن دادخواست
plaints
U
شکوائیه دادخواست عرضحال
libellant
U
دادخواست دهنده خواهان
petitioned
U
شکایت کردن دادخواست
petition
U
شکایت کردن دادخواست
claims
U
دادخواست ادعانامه ادعا کردن
claimed
U
دادخواست ادعانامه ادعا کردن
claim
U
دادخواست ادعانامه ادعا کردن
claiming
U
دادخواست ادعانامه ادعا کردن
particulars
U
دادخواست خواهان و لایحه جوابیه خوانده
main motion
[at a party conference etc.]
U
دادخواست اصلی
[در همایش حزبی و غیره]
replication
U
جواب خواهان به دادخواست مدعی در دعوی
demurrer
U
ایراد میکند که ادله ابرازی برای اقامه دعوی کافی نیست و بالنتیجه خود را به پاسخگویی دادخواست ملزم نمیداند
to sue for damages
U
عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
petitions
U
عریضه عرضحال دادخواست دادن تقدیم عرضحال
petitioning
U
عریضه عرضحال دادخواست دادن تقدیم عرضحال
petitioned
U
عریضه عرضحال دادخواست دادن تقدیم عرضحال
petition
U
عریضه عرضحال دادخواست دادن تقدیم عرضحال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com