English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spiller U خوش شانسی نه مهارت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
qualification card U کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
lotteries U شانسی
lottery U شانسی
fluky U شانسی
fortuitous <adj.> U شانسی
stochastic <adj.> U شانسی
swoopstake U شانسی
wanion U بد شانسی
stochastical <adj.> U شانسی
dicey U شانسی
deuce U جن بد شانسی
accidental <adj.> U شانسی
incidental <adj.> U شانسی
haphazard <adj.> U شانسی
contingent [accidental] <adj.> U شانسی
random <adj.> U شانسی
randomly U شانسی
casual [not planned] <adj.> U شانسی
adventitious <adj.> U شانسی
coincidental <adj.> U شانسی
random number U عدد شانسی
random U عدد شانسی
randomly U عدد شانسی
Lucky you! <idiom> U چه خوش شانسی!
per infortunium U به علت بد شانسی
off-chance U شانسی یابختویااقبال
cash in on <idiom> U شانسی سود بردن
happenstance U روی داد شانسی
fat chance <idiom> U هیچ شانسی نداشتند
luck out <idiom> U خوش شانسی آوردن
in luck <idiom> U خوش شانسی آوردن
random mixed U مخلوط شدن به طور شانسی
(be) thrown together <idiom> U شانسی با بقیه هم گروه شدن
lottery U امر شانسی کار الله بختی
lotteries U امر شانسی کار الله بختی
lose out <idiom> U بد شانسی آوردن ،مقام نیاوردن ،باختن
Luchily for me the train was late. U خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
dextrously U به مهارت
deftness U مهارت
skill U مهارت
adeptness U مهارت
inexpert U بی مهارت
proficiency U مهارت
handiness U مهارت
credential U مهارت
light handedness U مهارت
expertise U مهارت
unskillful U بی مهارت
expertise U مهارت
competence U مهارت
skilless U بی مهارت
skill less U بی مهارت
qualification U مهارت
adroitness U مهارت
proficiency pay U حق مهارت
masterkiness U مهارت
gripe U مهارت
ingenuity U مهارت
know-how U مهارت
facility U مهارت
artifices U مهارت
skill U مهارت
unskilled U بی مهارت
artifice U مهارت
executing U مهارت
sophistication U مهارت
incompetent U بی مهارت
executed U مهارت
executes U مهارت
technique U مهارت
inapt U بی مهارت
techniques U مهارت
techniques U فن مهارت
groove U مهارت
grooves U مهارت
ham fisted U بی مهارت
ham handed U بی مهارت
knack U مهارت
maladroit U بی مهارت
workmanship U مهارت
technique U فن مهارت
ham-fisted U بی مهارت
execute U مهارت
sissy U آدم بی مهارت
softie/softy U آدم بی مهارت
unskil U ناشی بی مهارت
wimp U آدم بی مهارت
qualification U مهارت فنی
up one's alley <idiom> U مهارت درچیزی
qualification U کسب مهارت
salesmanship U مهارت در فروشندگی
tactless U بی مهارت بی سلیقه
tactlessly U بی مهارت بی سلیقه
versatility U روانی مهارت
namby-pamby U آدم بی مهارت
mollycoddle U آدم بی مهارت
milquetoast U آدم بی مهارت
competence U مهارت فنی
credential U مهارت فنی
qualification U مهارت فنی
skill U مهارت فنی
weed U آدم بی مهارت
wet U آدم بی مهارت
cissy U آدم بی مهارت
jessie U آدم بی مهارت
jessy U آدم بی مهارت
weenie [Am E] U آدم بی مهارت
pussy [Am E] U آدم بی مهارت
pantywaist [Am En] U آدم بی مهارت
weakling U آدم بی مهارت
skillful Šetc U با مهارت ماهرانه
natatorial skill U مهارت در شنا
skill level U پایه مهارت
manual skill U مهارت دستی
manipulation U انجام با مهارت
qualify U کسب مهارت
skill learning U مهارت اموزی
seamanship U مهارت در دریانوردی
qualifies U کسب مهارت
dauber U نقاش بی مهارت
crafts U مهارت نیرنگ
combat proficiency U مهارت رزمی
motor skill U مهارت حرکتی
expertness U خبرویت مهارت
fundamental skill U مهارت بنیادی
human skill U مهارت انسانی
fine skill U مهارت فریف
tact U کاردانی مهارت
craft U مهارت نیرنگ
sport skill U مهارت ورزشی
wuss(y) U آدم بی مهارت
proficiency U مهارت تخصص
facileness U مهارت عدم ثبات
qualification record U پرونده مهارت فنی
master U کسب مهارت کردن
masters U کسب مهارت کردن
qualification badge U نشان مهارت در تیراندازی
skill U مهارت عملی داشتن
mastered U کسب مهارت کردن
diplomatically U از روی مهارت و بصیرت
expert badge U نشان مهارت در تیراندازی
stickhandling U مهارت در استفاده از چوب
sword play U مهارت در بکارگیری شمشیر
technomotorial skill U مهارت تکنیکی- حرکتی
sport skill pattern U الگوی مهارت ورزشی
wonderwork U کار عجیب مهارت
skill level U پایه مهارت فنی
fine art U هر مهارت هنری وفریف
conveyancing U مدیریت از روی مهارت
showboating U نمایش دادن مهارت
seaman ship U مهارت در راندن قایق
surfmanship U مهارت در موج سواری
technique U اصول مهارت روش فنی
overmaster U مهارت کامل پیدا کردن در
quaint U از روی مهارت عجیب و جالب
techniques U اصول مهارت روش فنی
rates U میزان مهارت شدت تغییرات
rate U میزان مهارت شدت تغییرات
overwrought U تهیه شده ازروی مهارت
veteran skill U مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
dan U درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
ropemanship U مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
to play a poor game U ناشی بودن مهارت نداشتن
technique U روش با مهارت برای انجام کاری
seeds U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
syllogist U کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
techniques U روش با مهارت برای انجام کاری
up one's street [British English] , down one's alley [American English] U مناسب ذوق وسلیقه [مهارت درچیزی ]
seed U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
cats U استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
to be out of one's depth U از توانایی و یا مهارت [کسی] خارج بودن
cat U استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
metrist U کسی که در متر کردن مهارت دارد
gymkhanas U مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
gymkhana U مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
mallet goal U نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
test examiner U مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
seaman's eye U دقت پیش بینی ملوانی مهارت دریایی
he muddled through U بدون هیچ زرنگی یا مهارت بمقصود خود رسید
slugger U بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
triple threat U بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
don't give up the day job <idiom> U [در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
solocross U مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
to be unable to hold a candle to somebody <idiom> U در برابر کسی پائین رتبه بودن [در توانایی یا مهارت و غیره]
trial U مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trials U مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
self- U که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
ship handling U مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
advanced level U پایه مهارت عالی در سطح عالی
reconditioning training U اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
trickier U خدعه امیز مهارت امیز
tricky U خدعه امیز مهارت امیز
trickiest U خدعه امیز مهارت امیز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com