Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to report to the police
U
خود را به پلیس معرفی کردن
[بخاطر خلافی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
precinct
[American E]
U
ایستگاه پلیس
[در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
district
U
ایستگاه پلیس
[در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
policing district
U
ایستگاه پلیس
[در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
police district
U
ایستگاه پلیس
[در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
scissoring
U
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
presented
U
معرفی کردن
nominate
U
معرفی کردن
introduce
U
معرفی کردن
presenting
U
معرفی کردن
presents
U
معرفی کردن
introducing
U
معرفی کردن
introduced
U
معرفی کردن
nominates
U
معرفی کردن
nominating
U
معرفی کردن
recommend
U
معرفی کردن
recommending
U
معرفی کردن
present
U
معرفی کردن
introduces
U
معرفی کردن
recommends
U
معرفی کردن
insets
U
معرفی کردن
inset
U
معرفی کردن
bring forward
U
معرفی کردن
speak well for
U
معرفی کردن
representations
U
معرفی کردن
representation
U
معرفی کردن
to register
[with a body]
U
اسم نویسی کردن
[خود را معرفی کردن]
[در اداره ای]
[اصطلاح رسمی]
reports
U
معرفی کردن خود
preconize
U
بعموم معرفی کردن
reported
U
معرفی کردن خود
report
U
معرفی کردن خود
police
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
police
U
مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
policed
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
polices
U
مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
polices
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
policed
U
مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
nark
U
مامور خفیه پلیس جاسوسی کردن
to r.someone as a
U
کسی را به سمتی معرفی کردن
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
meets
U
معرفی شدن به ملاقات کردن
meet
U
معرفی شدن به ملاقات کردن
to call 911
[American English]
U
تلفن اضطراری کردن
[به پلیس یا آتش نشانی]
to report oneself
U
حاضر شدن وخود را معرفی کردن
to proclam someone a traitor
U
کسیرا بعموم خائن معرفی کردن
to give publicity to
U
بعموم نشان دادن یا معرفی کردن
personation
U
خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
to i. any one into abenefice
U
کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
to register with the police
U
نشانی خود را در اداره پلیس ثبت کردن
[نقل منزل]
to report somebody
[to the police]
for breach of the peace
U
از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن
[به پلیس]
شکایت کردن
bear arms
U
سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
boolean algebra
U
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
walkthrough
U
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
declares
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declaring
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
bobbies
U
پلیس
german shepherd
U
سگ پلیس
bobby
U
پلیس
constable
U
پلیس
constables
U
پلیس
policed
U
پلیس
guard dog
U
سگ پلیس
polices
U
پلیس
police
U
پلیس
gendarmes
U
پلیس
K9
[canine]
U
سگ پلیس
cops
U
پلیس
cop
U
پلیس
police dog
U
سگ پلیس
gendarme
U
پلیس
border guard
U
پلیس مرزبانی
border police
U
پلیس مرزبانی
runner
U
افسر پلیس
police power
U
دادگاه پلیس
frontier police
U
پلیس مرزبانی
police power
U
نیروی پلیس
police office
U
پاسگاه پلیس
police calls
U
استمداد پلیس
police reporter
U
مخبر پلیس
plainclothesman
U
پلیس مخفی
road guard
U
پلیس راه
patrol wagon
U
اتومبیل پلیس
battle lights
U
چراغ پلیس
local building inspector
U
پلیس ساختمان
shore patrol
U
پلیس ساحلی
police forces
U
نیروی پلیس
patrolmen
U
پلیس گشتی
police stations
U
مرکز پلیس
police officer
U
افسر پلیس
police force
U
دادگاه پلیس
police force
U
نیروی پلیس
patrolman
U
پلیس گشتی
Interpol
U
پلیس بینالمللی
paddywagon
U
اتومبیل پلیس
police officer
U
مامور پلیس
police forces
U
دادگاه پلیس
police station
U
مرکز پلیس
police station
U
ایستگاه پلیس
policemen
U
مامور پلیس
vice squads
U
جوخه پلیس
police officers
U
مامور پلیس
vice squad
U
جوخه پلیس
policeman
U
مامور پلیس
police officers
U
افسر پلیس
flatfoot
U
پلیس گشتی
runners
U
افسر پلیس
police stations
U
ایستگاه پلیس
reclame
U
معرفی
designation
U
معرفی
designations
U
معرفی
representation
U
معرفی
reference
U
معرفی
representations
U
معرفی
presentation
U
معرفی
presentations
U
معرفی
shore patrol
U
پلیس نیروی دریایی
give in charge
U
تحویل پلیس دادن
bust
[colloquial]
U
حمله ناگهانی پلیس
raided
U
ورود ناگهانی پلیس
raiding
U
ورود ناگهانی پلیس
raid
U
ورود ناگهانی پلیس
rozzer
[British E]
U
پلیس
[اصطلاح روزمره]
black Marias
U
اتومبیل گشتی پلیس
filth
[British E]
U
پلیس
[اصطلاح روزمره]
cop
U
پلیس
[اصطلاح روزمره]
mountie
U
پلیس سوار کانادا
under police surveillance
U
تحت نظر پلیس
turn over to the police
U
تحویل پلیس دادن
round-up
U
حمله ناگهانی پلیس
police raid
U
حمله ناگهانی پلیس
posse comitatus
U
دسته افراد پلیس
constableship
U
وفیفه یا رتبه پلیس
The police held the crowd back.
U
پلیس جمعیت را عقب زد
The police stopped me.
U
پلیس جلویم را گرفت
peeler
U
اسباب پوست کن پلیس
peelers
U
اسباب پوست کن پلیس
black Maria
U
اتومبیل گشتی پلیس
raids
U
ورود ناگهانی پلیس
bust
[colloquial]
U
ورود ناگهانی پلیس
round-up
U
ورود ناگهانی پلیس
police raid
U
ورود ناگهانی پلیس
introduction
U
معارفه معرفی
letter
U
معرفی نامه
introductions
U
معارفه معرفی
letter of reference
U
معرفی نامه
letters
U
معرفی نامه
representer
U
معرفی کننده
designative
U
معرفی کننده
presentable
U
شایان معرفی
presentee
U
معرفی شده
nominator
U
معرفی کننده
letter of introduction
U
معرفی نامه
nuncupatory
U
معرفی کننده
Please call the police.
لطفا پلیس را خبر کنید.
pig
[American E]
U
پلیس
[اصطلاح تحقیر آمیز]
squad cars
U
اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
posses
U
دسته افراد پلیس جماعت
squad car
U
اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
concierge
U
پلیس محافظ درب ورودی
concierges
U
پلیس محافظ درب ورودی
give a person in charge
U
کسی را تحویل پلیس دادن
posse
U
دسته افراد پلیس جماعت
gestapo
U
گشتاپو سازمان پلیس مخفی
net authentication
U
معرفی ایستگاههای شبکه
introductions
U
معرفی رسمی اشناسازی
letterman
U
دارنده معرفی نامه
introduction
U
معرفی رسمی اشناسازی
presentably
U
بطور قابل معرفی
initial campaign
U
معرفی کالا به بازار
algebra
U
قوانینی که برای معرفی
The police officer took down the car number .
U
افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
large scale raid
U
حمله ناگهانی تعداد زیاد پلیس
police state
U
اداره کشور بوسیله نیروی پلیس
The thief surrender himself to the police.
U
سارق خود را تسلیم پلیس کرد
He is known to the police .
U
هویتش نزد پلیس معلوم است
police states
U
اداره کشور بوسیله نیروی پلیس
dog watch
U
پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
id
U
کارتی که ضخص را معرفی میکند
quantification
U
معرفی عناصر یک جسم تعریف
reagency
U
امادگی برای واکنش یا معرفی
social credit
U
تصادی معرفی شده است
roll out
U
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
computer generations
U
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
good wine needs no bush
U
چیزخوب نیازمند به معرفی نیست
The details of the report were verified by the police.
U
جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
Police are out in force.
U
نیروی پلیس با قدرت بزرگی ظاهر است.
to search
[for]
[someone]
U
دنبال
[کسی]
گشتن
[ برای مثال پلیس]
copper
[police officer]
U
پلیس
[اغلب تحقیر آمیز]
[اصطلاح عامیانه]
subscripted variable
U
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
tag
U
نوار پشت پوتین کارت معرفی
I have been referred. (introduced,recommended)to you by MR. . . .
U
از جانب آقای ... به شما معرفی شده ام
tags
U
نوار پشت پوتین کارت معرفی
Can you recommend a guest house?
U
آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟
Can you recommend a hotel?
U
آیا میتوانید یک هتل به من معرفی کنید؟
predefined
U
آنچه قبلا معرفی شده است
who are your reference?
U
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
technological
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com