English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
full tracked U خودرو تمام شنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
full track U تمام شنی خودرو تمام شنی
Other Matches
four by two U خودرو چهارچرخی که فقط دوچرخ ان نیرو داشته باشد خودرو چهار در دو
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminates U تمام شدن تمام کردن
terminated U تمام شدن تمام کردن
terminate U تمام شدن تمام کردن
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
self grown U خودرو
locomobile U خودرو
autos U :خودرو
automotive U خودرو
automobile U خودرو
vehicles U خودرو
auto U :خودرو
adventive U خودرو
self propelled U خودرو
self propelling U خودرو
self driven U خودرو
motor vehicle U خودرو
four by four U خودرو 4 در 4
automobiles U خودرو
vehicle U خودرو
lap U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
tank vehicle U خودرو تانکرسوخت
liftruck U خودرو بالابر
drive screw U پیچ خودرو
bumper bar U سپر خودرو
tank transporter U خودرو مازتانک بر
tank vehicle U خودرو تانکر
truck vehicle U خودرو نظامی
moving stairway U پلکان خودرو
ammunition carrier U خودرو مهمات کش
moving staircase U پلکان خودرو
chasis U شاسی خودرو
wildwood U جنگل خودرو
escalator U پلکان خودرو
caterpillar truck U خودرو هزارپا
deep jeep U خودرو زیرابی
to turn [to turn off] [to make a turn] U پیچیدن [با خودرو]
propeller shaft U گاردان خودرو
scout car U خودرو دیده ور
automobile U ماشین خودرو
weedy U هرز خودرو
motor vehicle U خودرو موتوری
vehicular U مربوط به خودرو
personnel carrier U خودرو نفربر
motorcar U خودرو سواری
automobiles U ماشین خودرو
motor car U گردونه خودرو
motor cars U گردونه خودرو
to ride in the car U با خودرو رفتن
propeller U گاردان خودرو
locomobile U گردونه خودرو
escalators U پلکان خودرو
escalator U پلکان خودرو
to use the car U با خودرو رفتن
panorama U تمام نما اینه تمام نما
panoramas U تمام نما اینه تمام نما
dipped headlights [lights] [British English] U نور پایین [خودرو]
combat tire U تایر جنگی خودرو
low beams [beam light] [American English] U نور پایین [خودرو]
unladen weight U وزن ناخالص خودرو
dipped beams [beam light] [British English] U نور پایین [خودرو]
upper beam headlights U نور بالا [در خودرو]
full beam U نور بالا [در خودرو]
high beam [American English] U نور بالا [در خودرو]
signal U علامت راهنمای خودرو
signaled U علامت راهنمای خودرو
signalled U علامت راهنمای خودرو
dimmed headlights [lights] [American English] U نور پایین [خودرو]
wheel wrench U آچار چرخ خودرو
[spider-type] lug wrench [American E] U آچار چرخ خودرو
cross bar wrench U آچار چرخ خودرو
wheel brace U آچار چرخ خودرو
unladen weight U وزن کامل خودرو
payloads U بازده خودرو یا دستگاه
payload U بازده خودرو یا دستگاه
short wheel U خودرو شاسی کوتاه
trunk [American E] U صندوق چمدان [خودرو]
boot [British E] U صندوق چمدان [خودرو]
propeller joint U چهارشاخه گاردان خودرو
high gear U دنده قوی خودرو
suspension wheel U چرخ تعلیق خودرو
loading list U لیست بارگیری خودرو
loading plan U طرح بارگیری خودرو
lift truck U خودرو دارای جرثقیل
moving stairs {pl} U پلکان های خودرو
moving staircases U پلکان های خودرو
technical inspection U معاینه فنی [خودرو]
oil pan U جعبه کارتر خودرو
windshields U شیشه جلو خودرو
windshield U شیشه جلو خودرو
rollover U چپ شدن خودرو یاوسیله
escalators U پلکان های خودرو
moving stairways U پلکان های خودرو
Carpool U هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
to leave on U روشن گذاشتن [موتور یا خودرو]
motor transport U حمل ونقل به وسیله خودرو
mileage U مسافت طی شده به وسیله خودرو
to get a ride with somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to get a lift with somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to get a lift from somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
ride [American E] U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
lift U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
car passenger U مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
laden weight U وزن کلی خودرو با بار
wilding U گیاه یا میوه خودرو وحشی
six by four U خودرو شش در چهار خودروی شش چرخ
endgate U درب عقب [خودرو شناسی]
six by six U خودروی شش در شش نوعی خودرو شش چرخ
automotive U مربوط به وسایل نقلیه خودرو
gradeability U قابلیت عبور خودرو از شیبها
motor vehicle passenger U سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
curb weight U وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
to go into the ditch U با خودرو به خندق جاده رفتن
motor vehicle passenger U مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
dome light U چراغ بالای طاق خودرو
to go for a spin U با خودرو گردش کوتاهی کردن
fast shuttle U تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
travelling crane U جرثقیل رونده بارانگیز خودرو
car passenger U سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
tank recovery vehicle U خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
half track U خودرو نیمه شنی یا نیم زنجیر
to swerve a car <idiom> U با خودرو ویراژ دادن [اصطلاح روزمره]
compass course U مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
She swerved sharply to avoid hitting a dog. U او [زن] ویراژ تندی داد تا با خودرو به سگ نزند.
less than carload U وزن باراضافه از فرفیت تناژ خودرو
dome U کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
chokes U خفه کردن ساسات خودرو چوک
domes U کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
trailer brake system U دستگاه ترمز تریلر [فناری خودرو]
skate mount U پایه دوار مسلسل روی خودرو
loading U بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
tracklaying U زنجیرگذاری کردن خودرو شنی دار
choke U خفه کردن ساسات خودرو چوک
choked U خفه کردن ساسات خودرو چوک
panel truck U یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
four by four U خودرو چهارچرخی که هرچهارچرخ ان نیرو داشته باشد
center disc [disk wheel] U دیسک با سوراخ بزرگ در کانونش [ فناوری خودرو]
straddle truck U نوعی خودرو چهارچرخ حمل بار و جراثقال
fifth wheel U جفت ساز که خودرو را به تریلر وصل میکند
maximum gradeability U حداکثر شیب قابل عبور به وسیله خودرو
unprompted U ناشی از طیب خاطر خودبخود بی اختیار خودرو
parking U پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
trailers U خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
trailer U خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
to start U روشن کردن [به کار انداختن] [موتور یا خودرو]
trucking U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucked U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
crashing U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
truck U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
crashingly U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
black box U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
speedograph U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
crashed U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crash U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashes U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
tachograph U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
trucks U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars. U هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
The motor vehicle is covered by theft insurance. U این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
stages U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
vehicle used for migrant-smuggling operations U خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
mileage on departure [arrival] U اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت [ورود] خودرو
He lost control of the car and swerved towards a tree. U او [مرد] کنترل خودرو را از دست داد و از پهلو به درخت خورد.
turnaround cycle U مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
bulk petroleum conversion kit U جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
back-seat drivers U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat driver U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
tailgate party [American E] U پیکنیک روی درب عقب ماشینها در توقفگاه خودرو قبل از شروع مسابقه ورزشی [در آمریکا]
full face U تمام رخ
full U تمام
It's over. U تمام شد.
fullest U تمام
full length U تمام قد
entire U تمام
out and out U تمام
all night U در تمام شب
full-face U تمام رخ
out-and-out U تمام
lion's share U تمام
it is all up U تمام شد
through U تمام
off U تمام
completing U تمام
thorough U تمام
thru U تمام
rounded U پر تمام
complete U تمام
full-length U تمام قد
completed U تمام
whole length U تمام قد
completes U تمام
yame U تمام
whole U تمام
incomplete U نا تمام
full-page U تمام صفحه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com