Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
phantom section
U
خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
terminal
U
نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
terminals
U
نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
turning point
U
نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
turning points
U
نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
dragged
U
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drags
U
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drag
U
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
jinriki
U
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
jinrikisha
U
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
real stagnation point
U
نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
dragrope
U
طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
autoscore
U
در پردازش کلمه دستورالعملی است که باعث میشود تا زیر متن خط کشیده شود
y scale
U
در عکس هوایی مایل مقیاسی خطی است که موازی با خط محوراصلی عرضها کشیده میشود
point designation
U
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
hand-held
U
وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
drawling
U
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawled
U
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawl
U
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawls
U
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
double row spot welding
U
جوشکاری نقطهای زنجیرهای جوشکاری نقطهای دوردیفه
drawings
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
intangible
U
نامرئی
invisible
U
نامرئی
disguised unemployment
U
بیکاری نامرئی
disappearances
U
نامرئی شدن
invisible file
U
فایل نامرئی
invisible hand
U
دست نامرئی
implicit costs
U
هزینههای نامرئی
disappearance
U
نامرئی شدن
intangible assets
U
دارائیهای نامرئی
invisible refresh
U
نوسازی نامرئی
invisibleness
U
نامرئی بودن
invisible items of trade
U
اقلام نامرئی تجارت
unvisual exchange
U
مبادله نامرئی چوب
formwork unexposed
U
قالب بندی سطوح نامرئی
sprint pass
U
مبادله نامرئی چوب امدادی
top
U
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
pin point
U
نقطهای
point operation
U
عمل نقطهای
dot matrix
U
ماتریس نقطهای
spot welding
U
جوش نقطهای
pinpoint target
U
هدف نقطهای
dot product
U
ضرب نقطهای
point estimation
U
تخمین نقطهای
multipoint line
U
خط چند نقطهای
bridge spot weld
U
جوشکاری نقطهای
spot welding
U
جوشکاری نقطهای
multipoint
U
چند نقطهای
point defect
U
نقص نقطهای
point load
U
بار نقطهای
point particle
U
ذره نقطهای
point indentification
U
هویت نقطهای
point target
U
اماج نقطهای
two point threshold
U
استانه دو نقطهای
point discharge
U
تخلیه نقطهای
point elasticity
U
کشش نقطهای
point contact
U
کنتاکت نقطهای
point estimate
U
براورد نقطهای
point estimation
U
براورد نقطهای
point function
U
تابع نقطهای
point group
U
گروه نقطهای
point imperfection
U
ناکاملی نقطهای
point charge
U
بار نقطهای
point contact
U
تماس نقطهای
sectors
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
U
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
lattice point group
U
گروه نقطهای شبکه
dichoglottic stimulation
U
تحریک دو نقطهای زبان
multipoint circuit
U
مدار چند نقطهای
spot welding electrode
U
الکترود جوشکاری نقطهای
spot welding machine
U
دستگاه جوش نقطهای
single row spot welding
U
جوشکاری نقطهای سری
dot matrix printers
U
چاپگر با ماتریس نقطهای
dot matrix printers
U
چاپگر یا ماتریس نقطهای
rpbis
U
همبستگی دو رشتهای نقطهای
point contact rectifier
U
یکسو کننده نقطهای
point biserial correlation
U
همبستگی دو رشتهای نقطهای
dot matrix character
U
کاراکتر ماتریس نقطهای
diglottic stimulation
U
تحریک دو نقطهای زبان
dot matrix printer
U
چاپگر یا ماتریس نقطهای
dot matrix printer
U
چاپگر با ماتریس نقطهای
known datum point
U
نقطهای با مختصات وگرای معلوم
welded contact rectifier
U
یکسو کننده نقطهای جوش شده
HTTPD
U
تصاویر
previous spot
U
نقطهای که توپ در اخرین باروارد بازی شده
grazing point
U
نقطهای که مسیر گلوله به مانع برخورد میکند
invisible assets
U
دارائیهای نامرئی دارائیهای غیرقابل رویت
diorama
U
تصاویر متغیر
multiple images
U
تصاویر چندگانه
graphically
U
با استفاده از تصاویر
head spot
U
نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
check point
U
نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
artwork
U
کارها و تصاویر گرافیکی
modular constraint
U
محدودیت در جابجایی تصاویر
miniature camera
U
دوربین تصاویر کوچک
reprographics
U
موضوعات کتبی تصاویر
picture interpretation test
U
ازمون تفسیر تصاویر
lunitidal interval
U
فاصله زمانی بین عبور ماه از نقطهای وایجادمد در ان نقطه
fractal
U
روش فشرده سازی تصاویر
rogues gallery
U
گالری تصاویر جنایتکاران ومجرمین
healy picture completion test
U
ازمون تکمیل تصاویر هیلی
graphic
U
به صورت تصاویر و نقاط و نه متن
jacquard
U
نقوش و تصاویر بر روی پارچه
imageing model
U
روش یا مدل ارائه تصاویر
picture palace
U
نمایش گاه تصاویر متحرک
episcope
U
دستگاه نشان دهنده تصاویر
oblongated
U
کشیده
threaded
U
نخ کشیده
longed
U
کشیده
deep drawn
U
از ته دل کشیده
leptosome
U
کشیده تن
indrawn
U
تو کشیده
tenses
U
کشیده
leptokurtic
U
کشیده
posttensioning
U
پس کشیده
drew
U
کشیده شد
long
U
کشیده
long-
U
کشیده
longer
U
کشیده
longest
U
کشیده
tense
U
کشیده
drawn
U
کشیده
oblonated
U
کشیده
tensed
U
کشیده
tensest
U
کشیده
tenser
U
کشیده
ectomorph
U
کشیده تن
drawlingly
U
کشیده
longs
U
کشیده
tensing
U
کشیده
display
U
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
displays
U
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
discrete
U
الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
picturedrome
U
سینما نمایش گاه تصاویر متحرک
aspect
U
نرخ پهنا به ارتفاع تصاویر پیکس
aspects
U
نرخ پهنا به ارتفاع تصاویر پیکس
displayed
U
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
displaying
U
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
dieresis
U
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
diaeresis
U
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
popeye
U
در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
flare
U
زبانه کشیده
flares
U
زبانه کشیده
elongates
U
کشیده کردن
tractile
U
کشیده شدنی
elongating
U
کشیده کردن
elongate
U
کشیده کردن
saps
U
شیره کشیده از
sapped
U
شیره کشیده از
low angle fire
U
تیر کشیده
low angle
U
مسیر کشیده
vellum paper
U
کاغذمهره کشیده
linear
U
باریک کشیده
touse
U
کشیده شدن
extensive
U
بسیط کشیده
tensive
U
کشیده شدنی
leptomorph
U
کشیده ریخت
indrawn
U
بداخل کشیده
chock-a-block
U
کاملا کشیده
intractile
U
کشیده نشدنی
chock-a-block
U
بالا کشیده
sap
U
شیره کشیده از
long robe
U
صورت کشیده
deprived
U
محرومیت کشیده
ectomorphy
U
کشیده تنی
drags
U
کشیده شدن
deer neck
U
گردن کشیده
in tow
<idiom>
U
کشیده شده
flat trajectory
U
خط سیر کشیده
flat fire
U
تیر کشیده
drag
U
کشیده شدن
pinxit
U
کشیده است
at full length
U
دراز کشیده
prolate
U
کشیده شده
dragged
U
کشیده شدن
threaded
U
بند کشیده
deep fetched
U
از ته دل کشیده شده
drawable
U
کشیده شدنی
ectomorphic type
U
سنخ کشیده تن
couchant
U
دراز کشیده
cabinet prejection
U
نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
planar
U
اشیا یا تصاویر گرافیکی که در یک نقشه قرار دارند
Paintbrush/Paint
U
windows برای تولید و ویرایش تصاویر atmap
if you please
U
بیزحمت زحمت کشیده
taut
U
محکم کشیدن کشیده
draws
U
کشیده شدن عهده
drawn on
U
کشیده شدن عهده
extendible
U
کشیده شدنی امتدادپذیر
underdraw
U
کشیده نشدن زه تا اخر
draw
U
کشیده شدن عهده
chant
U
اهنگ ساده و کشیده
chanted
U
اهنگ ساده و کشیده
chanting
U
اهنگ ساده و کشیده
pencilled
U
با مداد کشیده شده
lanternjaws
U
صورت لاغر و کشیده
chants
U
اهنگ ساده و کشیده
hell bent
U
به بیراهه کشیده شده
hell-bent
U
به بیراهه کشیده شده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com