English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hot line U خط تلفنی بیست و چهار ساعته
hot lines U خط تلفنی بیست و چهار ساعته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
round-the-clock U بیست و چهار ساعته
great diurnal range U حداکثر اختلاف جذر و مد بیست و چهار ساعته
vigesimal U بیست قسمت شده بیست گانه
Calvinist austerity U [معماری قرن بیست و بیست و یک بخصوص در هلند از مشخصه های آن تیرهایی با لبه های تیز و سخت بوده است.]
exchange cable U کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
telephone conversation U گفتگوی تلفنی مذاکره تلفنی
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
round the clock U ۲۴ ساعته
liberty U مرخصی 84 ساعته
liberties U مرخصی 84 ساعته
diurnal U اختلاف سطح 42 ساعته اب
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster U تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium U چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
zipper U گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
zippers U گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetragonal U دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumana U چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrahedron U جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetrapterous U دارای چهار بال چهار جناحی
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
telephone repeater U دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
radio-telephones U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio telephone U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
quatrefoil U چهار ترک چهار گوشه
qyaternary U چهار واحدی چهار عضوی
quadrangles U چهار گوش چهار دیواری
quadrangle U چهار گوش چهار دیواری
one and twenty U بیست و یک
two and twenty U بیست و دو
twenty one U بیست ویک
threescore U سه ضرب در بیست
twenty first U بیست و یکم
vigesimal U بیست تایی
twenties U عدد بیست
twenty U عدد بیست
icosahedron U بیست وجهی
icosahedron U بیست رویی
dovble U سکه بیست دلاری
silver wedding U بیست وپنجمین سال عروسی
he was given 0 lashes U بیست ضربه شلاق خورد
I reckon she is twenty. U بحساب من بیست سالش است
Twenty head of cattle . U بیست رأس گاو ( احشام )
x U حرف بیست و چهارم الفبای انگلیسی
U, u (U's, u's) U حرف بیست و یکم الفبای انگلیسی
icosi U پیشوندی بمعنی بیست وبیست تایی
y U بیست و پنجمین حرف الفبای انگلیسی
w U بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی
I give you full marks for that . U نمره ات بیست است ! ( آفرین و مرحبا )
u U بیست و یکمین حرف الفبای انگلیسی
v U حرف بیست و دوم الفبای انگلیسی
The well is twenty meters deep. U این چاه بیست متر گود است
z U بیست و ششمین و اخرین حرف الفبای انگلیسی
he is scarcely 0 years old U جخت اگر بیست سال د اشته باشد
borstal U دارالتادیب جوانان بین شانزده و بیست و یک سال
borstals U دارالتادیب جوانان بین شانزده و بیست و یک سال
twelvepence U سکه سیمین انگلیسی که بیست تای ان یک لیره یا پوند است
Hiberno-romanesque U [سبک ساختمان های کلاسیک در ایرلند قرن ده تا بیست میلادی]
trunk line U خط تلفنی
telephonic U تلفنی
telephone subscriber U مشترک تلفنی
telephone traffic U ترافیک تلفنی
wire net U شبکه تلفنی
telephone message U پیغام تلفنی
wire-tap U استراقسمع تلفنی
wire-tapping U استراقسمع تلفنی
wire-tapping U گوشیازی تلفنی
telephone frequency U بسامه تلفنی
telebrief U هماهنگی تلفنی
wire-taps U استراقسمع تلفنی
wire-taps U گوشیازی تلفنی
telephone conversation U مکالمه تلفنی
call girl U فاحشه تلفنی
call girls U فاحشه تلفنی
telephone message U پیام تلفنی
interphone system U سیستم تلفنی
wire-tapped U استراقسمع تلفنی
wire-tapped U گوشیازی تلفنی
telephone connection U اتصال تلفنی
telephone communication U ارتباط تلفنی
wire-tap U گوشیازی تلفنی
International Modern U [سبک مدرن بین المللی در معماری قرن بیست میلادی که اولین بار در آلمان استفاده شد.]
telephone switching technique U اصول اتصالات تلفنی
duplex telephony U گفت و شنود تلفنی
telephone carrier current U جریان حامل تلفنی
duplex telephony U مکالمه تلفنی دو طرفه
telebrief U تماس مستقیم تلفنی
call meter U کنتور مکالمات تلفنی
radiotelephony U مکالمه رادیو تلفنی
phantom circuit U مدار دو خطه تلفنی
wire-tapping U استراقسمع تلفنی کردن
wire-tapping U نهان گوشی تلفنی
wire-tap U نهان گوشی تلفنی
wire-tap U استراقسمع تلفنی کردن
wire-tap U وسیلهی استراقسمع تلفنی
wire-tapped U نهان گوشی تلفنی
wire-tapped U وسیلهی استراقسمع تلفنی
wire-tapped U استراقسمع تلفنی کردن
local subscriber U مشترک تلفنی محلی
wire-taps U نهان گوشی تلفنی
log U ضبط تماسهای تلفنی
logs U ضبط تماسهای تلفنی
wire-tapping U وسیلهی استراقسمع تلفنی
wide area telephone service U سرویس تلفنی گسترده
push to talk U کلید مکالمه تلفنی
international telephone circuit U خط تلفنی بین المللی
line termination circuit U مدار مشترک تلفنی
telephone modal distance U مسافت مکالمه تلفنی
wire-taps U وسیلهی استراقسمع تلفنی
wire-taps U استراقسمع تلفنی کردن
toll calls U مخابره تلفنی خارج شهری
telephone repeater valve U لامپ تقویت کننده تلفنی
telephone directories U دفترتلفن فهرست مشترکین تلفنی
telephone directory U دفترتلفن فهرست مشترکین تلفنی
trunk call U اتصال تلفنی بین دومشترک
trunk calls U اتصال تلفنی بین دومشترک
toll call U مخابره تلفنی خارج شهری
loggers U وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
There is no such number. U همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
logger U وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
tele communication U مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
cross fire U تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
ring off U قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
ex-directory U تلفنی که شمارهی آن در کتابچهی تلفن داده نشده
I'm putting you through now. U شما را الان وصل میکنم. [در مکالمه تلفنی]
duplex operation U کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
hang-up U ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
hang up U ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
hang-ups U ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
ren U شمارهای که باریک وسیله را در شبکه تلفنی نشان دهد
phonopore U اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
answering U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answered U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
fcc U شبکههای تلفنی و رسانههای ارتباط جمعی میان ایالتی میباشد
telephony U سیستم ساخت Nouel وATLT که به PC امکان کنترل ارتباط تلفنی PBX میدهد.
vab U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواند یک سیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند
ciphony U رمز کردن پیامهای تلفنی مکالمات رمز شده
dial up U استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
quadrate U چهار یک
quartile U چهار یک
quatre U چهار
four U چهار
quadrupeds U چهار پا
quadrilateral U چهار بر
quadruple U چهار لا
quadruples U چهار لا
tetragon U چهار بر
quadrilaterals U چهار بر
quadrupled U چهار لا
quadrupling U چهار لا
tetrad U چهار
quarter U چهار یک
quadruped U چهار پا
long-distance U دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
two way telephone equipment U تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
long distance U دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
quadrant U چهار گوش
quadrant U چهار یک دایره
quadraple U چهار برابر
foursquare U چهار ضلعی
quadrate U چهار گوش
quadric U چهار تایی
quadrifid U چهار شکافی
quadrisyllabic U چهار هجائی
quadrangular U چهار گوشه
close U چهار گوشه
creep U چهار دست و پا
long legged U چهار پایه
all eyes U چهار چشمی
point four U اصل چهار
tetrasyllabic U چهار هجائی
quadrivalent U چهار بنیانی
tetrameter U چهار وزنی
tetramerous U چهار جزیی
tetrahedron U چهار وجهی
square dome U چهار طاقی
tetrahedral U چهار وجهی
tetrahedral U چهار ضلعی
tetragon U چهار گوشه
tetragon U چهار ضلعی
tetradactylous U چهار پنجهای
tetrad U چهار عنصری
qyaternary U چهار تایی
tetraphyllous U چهار برگه
tetrapod U پروانه چهار پا
quadrivalent U چهار ارزشی
twice is U دو دو تا چهار تا میشود
tetrasporous U چهار هاگی
the four seasons U چهار فصل
the cardinal humours U چهار ابگونه
tetravalent U چهار بنیانی
tetravalent U چهار فرفیتی
tetratomic U چهار اتمی
tetrastichous U چهار جزیی
tetrastich U چهار بیتی
quatrefoil U گل چهار گلبرگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com