English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
isohaline U خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
auxiliary contours U خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
isobath U خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
contour lines U خطوط میزان منحنی
stepped lines U خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
stereocomparagraph U دستگاه رسم خطوط میزان منحنی به طریقه استریوسکوپی
isotherm U خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
depth contour U خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
fallout contours U خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
isovelocity U نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
curvilineal U دارای خطوط منحنی محدودبخطوط منحنی
curvature lines U خطوط منحنی
isobars U خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobar U خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
contour strip cropping U کشت نواری برروی خطوط میزان
raster scan graphics U نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی
foreshortening U نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
corporate model U نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
stroke writer U ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
coragne line U خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
isolead curve U خط میزان منحنی نقاط هم سبقت در تیراندازی خط نمایش سبقت
chlorinity U غلظت اب دریا
cotidal lines U خطوط هم مد
trick U خطوط
tricking U خطوط
tricked U خطوط
absorption spectrum U خطوط جذبی
absorption lines U خطوط دراشامی
lines of communication U خطوط مواصلاتی
front lines U خطوط مقدم
isovent U خطوط هم باد
along line U در امتداد خطوط
air way station U خطوط هوایی
dedicated lines U خطوط اختصاصی
line of communications U خطوط مواصلات
curvature lines U خطوط مدور
leading U فاصله خطوط
zigzags U خطوط منکسر
line of induction U خطوط القا
line spacing U فاصله خطوط
balmer lines U خطوط بالمر
grid lines U خطوط شبکه
isostatic lines U خطوط ایزواستاتیک
line to line fault U تماس خطوط
zigzagging U خطوط منکسر
line of flux U خطوط قوا
zigzagged U خطوط منکسر
cotidal lines U خطوط مدیکسان
spectral lines U خطوط طیفی
stream lines U خطوط جریان
street railway U خطوط تراموا
lines of force U خطوط نیرو
symmetry lines U خطوط تقارن
outside lines U خطوط حمله
equipotential lines U خطوط هم پتانسیل
extension lines U خطوط دنباله
isochromatique U خطوط همرنگ
closed traverse U خطوط متقاطع
isocline U خطوط هم شیب
lines of force U خطوط قوا
flow lines U خطوط جریان
flowlines U خطوط جریان
zigzag U خطوط منکسر
emission spectrum lines U خطوط نشری
fraunhofer lines U خطوط فرانهوفر
dark lines U خطوط تاریک
air line of communications U خطوط مواصلات هوایی
contour interval U فاصله خطوط واصل
collimate U منطبق کردن خطوط
meridians U خطوط نصف النهار
meridian U خطوط نصف النهار
vermiculate U دارای خطوط موجی
microwave transmission lines U خطوط انتقال ریزموج
trackage U خطوط راه اهن
line of communications U خطوط ارتباطی زمین
rivers U سفیدی بین خطوط
zigzags U خطوط جناغی پیوسته
river U سفیدی بین خطوط
sheetlines U خطوط کناره نقشه
zigzag U خطوط جناغی پیوسته
zigzagging U خطوط جناغی پیوسته
magnetic line of force U خطوط قوای مغناطیسی
dark line spectrum U طیف خطوط تاریک
zigzagged U خطوط جناغی پیوسته
magnetic lines of force U خطوط قوای مغناطیسی
curvilinear ornament U زینتکاری با خطوط خمیده
magnetic lines of force U خطوط نیروی مغناطیسی
magnetic path U مسیر خطوط قوا
communications U خطوط مواصلاتی ارتباطات
crawl trench U خطوط رابط سنگرها
voltage between lines U ولتاژ بین خطوط
gules U خطوط موازی عمودی
grid interval U فاصله خطوط شبکه
sheetlines U خطوط حاشیه نقشه
front lines U خطوط جلو جبهه
contours U خطوط کناره نما
rivulose U دارای خطوط مارپیچی
electric line of force U خطوط نیروی برق
domestic air traffic U خطوط هوایی داخلی
phraseogram U خط یا خطوط نماینده عبارات
cutting line of force U قطع خطوط قوا
open lines U خطوط باز شطرنج
retrace blanking U خاموشی خطوط بازگشتی
hypen ladder U ردیف خطوط تیره
hypen ladder U خطوط تیره نردبانی
diplomatics U شناسایی خطوط باستانی
isohyetal map U نقشه خطوط هم باران
endline U خطوط موازی با 04 مترفاصله
contours U خطوط تراز زمین
equal cost lines U خطوط هزینه برابر
leased line network U شبکه با خطوط استیجاری
advance of defensive line U در جلو خطوط پدافندی
hoseline U خطوط لوله لاستیکی
inside lines U خطوط حمله شمشیربازی
gridiron U خطوط یا میلههای فلزی مشبک
converge U تقارب خطوط وجود تشابه
ingrain U خطوط وخالهای رنگارنگ کاغذدیواری
floating lines U خطوط مواج عکس هوایی
lineaments U خطوط چهره صفات مشخصه
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
lineolated U خط دار دارای خطوط ریز
lpm U تعداد خطوط دردقیقه inutes
lineament U خطوط چهره صفات مشخصه
infiltrates U در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrated U در خطوط دشمن نفوذ کردن
convergent U خطوط متقارب ومتلاقی همگرا
infiltrating U در خطوط دشمن نفوذ کردن
converging U تقارب خطوط وجود تشابه
infiltrate U در خطوط دشمن نفوذ کردن
converged U تقارب خطوط وجود تشابه
lightface U حروفی که خطوط ان ریزوفریف باشد
sidelining U خطوط طرفین میدان بازی
magnetic path length U طول مسیر خطوط قوا
sidelines U خطوط طرفین میدان بازی
lineolate U خط دار دارای خطوط ریز
sidelined U خطوط طرفین میدان بازی
paleography U شناسایی وکشف خطوط قدیمه
overhead trolley U خطوط هوایی ترن برقی
converges U تقارب خطوط وجود تشابه
sideline U خطوط طرفین میدان بازی
t square U خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
stria U نوار باریک هریک از خطوط موازی
crawl trench U سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
graticule U خطوط مشخصه زمین درعکس هوایی
hierologist U متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
neatline U خطوط باریک حدود کناره نقشه
ring straked U دارای خطوط گرد در روی بدن
hierology U علم خواندن خطوط قدیم مصر
ring streaked U دارای خطوط گرد در روی بدن
agonic line U خطوط رسم شده روی نقشه
line engraving U گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
image sharpness U خطوط مورب تحت زاویه معین
bar pattern U ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
contour map U نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
granite paper U کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
floating lines U خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
topographic map U نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
oblique perspective U پرسپکتیوی که تمام خطوط اصلی ان مایل باشد
raster U خطوط مورب تحت زاویه مخصوص بصورت هاشورترام
line drawings U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
hachures U خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
line drawing U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
main stripe U [خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
teleprompter U اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
laid paper U کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
perspective grid U خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
lattice U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattices U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
hard clip area U حدودی که خارج از ان خطوط نمیتوانند روی یک رسام دیجیتالی رسم شوند
reversal temperature U دمایی که در ان خطوط طیفی گاز برافروخته در مقابل طیف جسم سیاه ناپدیدمیشوند
yard line U خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
dejagging U نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها
ribbing U ساختمان دندههای هر چیز راه ها یا خطوط بر جسته مجموعه تیریا دگلهای کشتی
outdent U خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
yard marker U خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
graticule ticks U نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
contour line U خط میزان منحنی
apolline U [نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
contour interval U فاصله میزان منحنی
counterinterval U فاصله میزان منحنی
approximate contour U میزان منحنی تقریبی
intermediate contour U میزان منحنی واسطه
index contour line U میزان منحنی اصلی
contour map U نقشه میزان منحنی دار
isogrive U خط میزان منحنی نقاط هم ثقل
sketching U روش گرافیک کامپیوتری که در ان دنبالهای از خطوط درطول مسیر مکان نما رسم شده یا طراحی می گردند
contour U محیط مریی دوره میزان منحنی
isogonic line U خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی
isogonal U خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی روی نقشه
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
threads U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
thread U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
chiromancy U پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
helical wave guide U لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
gridding U محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
fret U [نقشه پیچ در پیچ در حاشیه با استفاده از خطوط افقی و عمودی با زوایای ۹۰ درجه و مربوط به کشور چین]
striped lines U خطوط راه راه [همچون نقش محرمات]
Hanbel U [نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
railing U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com