English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fifo U خروج به ترتیب ورود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
freedom of entry and exit U ازادی ورود و خروج
gangways U محل ورود و خروج از ناو
gangway U محل ورود و خروج از ناو
valves U دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
valve U دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
to take off one U رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
devices U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
first in first out U به ترتیب ورود
fifo U به ترتیب ورود
last in first out U به ترتیب عکس ورود
lifo U به ترتیب عکس ورود
i/o U دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
deffered entry U ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
accession number U شماره رکورد که ترتیب ورود رکوردها را نشان میدهد
last in , first out U اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
random processing U پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
scheduled U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation U ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
chains U 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain U 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
firing order U ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
leakage or breakage U خروج
emersion U خروج
exodus U خروج
propulsion U خروج
prolapsus U خروج
emission U خروج
emissions U خروج
exit U خروج
exhausts U خروج
egress U خروج
egression U خروج
exhaust U خروج
exits U خروج
outgo U خروج
emission U صدور خروج
outages U راه خروج
emissions U صدور خروج
outage U راه خروج
angle of emergence U زاویه خروج
prolapse of the uterus U خروج سیبک
exit point U نقطه خروج
exhaust velosity U سرعت خروج
exhaust valve U شیر خروج
exeat U اجازهء خروج
outlet U مجرای خروج
outlets U مجرای خروج
blow out U خروج ناگهانی
work function U انرژی خروج
emergency exit U در خروج اضطراری
spermatism U خروج منی
order off U حکم خروج
log off U خروج از سیستم
spurted U خروج ناگهانی
eccentricities U خروج از مرکز
spurting U خروج ناگهانی
spurts U خروج ناگهانی
light spill U خروج نور
ejaculate U خروج منی
ejaculated U خروج منی
log out U خروج از سیستم
logout U خروج از سیستم
order off the field U حکم خروج
defecation U خروج مدفوع
spurt U خروج ناگهانی
debouch U راه خروج
dump valve U شیر خروج
electron affinity U انرژی خروج
emergency exit U خروج اضطراری
eccentricities U خروج از مرکزیت
ejaculating U خروج منی
transpiration U خروج نفوذ
debouchment U خروج ازتنگنا
out flow of capital U خروج سرمایه
ingress and egress U دخول و خروج
eccentricity U خروج از مرکز
eccentricity U خروج از مرکزیت
ejaculates U خروج منی
capital outflow U خروج سرمایه
eccentricity U گریز یا خروج از مرکز
primer leak U خروج گازاز ته چاشنی
eccentricity of the load U خروج از مرکزیت بار
clearing outwards U اعلامیه خروج کشتی
eccentricities U گریز یا خروج از مرکز
clearance outwards U مجوز خروج کشتی
Where is the emergency exit? U در خروج اضطراری کجاست؟
exophthalmos U خروج تخم چشم
inner work function U انرژی خروج درونی
shell U برنامه خروج موقت
outer work function U انرژی خروج بیرونی
gas tight U مانع خروج گاز
exhaust U تخلیه کردن خروج
out flow of labor U خروج نیروی کار
exhaust U خروج گاز یابخار
shelling U برنامه خروج موقت
exhausts U خروج گاز یابخار
undoubling U خروج از دوبلگی شطرنج
steam tight U مانع خروج بخار
shells U برنامه خروج موقت
infinite U حلقهای که خروج ندارد.
exhausts U تخلیه کردن خروج
choke ring U حلقه مانع خروج گاز
trap house U محل خروج هدفهای متحرک
clearance outwards U مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
break cover U خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
exhaust pipe U لوله خروج بخار یا دود
Please show me the way out I'll show you ! U لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
ne exeat regno U دستور عدم خروج از مملکت
clearance papers U اسناد خروج کشتی از بندر
obturator U الات مانع خروج گاز
jets U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetting U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
exit U خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
jet U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetted U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
blowing U خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
to shut in U تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
muzzle energy U نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
exit road U راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
port of exit U مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
spermatorrhoea U خروج منی بدون اراده احتلام
exits U خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
lithotomy U برش مثانه برای خروج سنگ
blowdown U خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
blast U ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blasts U ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
photoemission U خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
extravasattion U خروج ازمجرای طبیعی ریزش خون وغیره درانساج بدن
jet propulsion U نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
inning U ورود
importation U ورود
entrancing U ورود
entrances U ورود
entranced U ورود
right of entry U حق ورود
introit U ورود
accession U ورود
re-entry U ورود
re entry U ورود
inductions U ورود
induction U ورود
entree U ورود
air inclusion U ورود هوا
introgression U ورود
arr U ورود
admitance U ورود
importing U ورود
imported U ورود
import U ورود
appulse U ورود
entry U ورود
arrivals U ورود
entrance U ورود
ingression U ورود
ingress U ورود
entrance fee U حق ورود
infare U ورود
entrance fees U حق ورود
arrival U ورود
deflation port U سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
import U مفهوم ورود
tardiness U تاخیر ورود
approach ramp U فرازای ورود
landings U ورود به خشکی
landfalls U ورود بخشکی
landfall U ورود بخشکی
homecomings U ورود بخانه
homecoming U ورود بخانه
admittance U ورود دخول
house warming U جشن ورود
inlets U ورود دخول
landings U ورود بخشکی
data insertion U ورود داده ها
landing U ورود بخشکی
arrival rate U نرخ ورود
imported U مفهوم ورود
importing U مفهوم ورود
acetylation U ورود ریشهء
house-warmings U جشن ورود
house-warming U جشن ورود
cost to entry U هزینه ورود
arrival hall U سالن ورود
capital inflow U ورود سرمایه
inlet U ورود دخول
data import U ورود داده
entry point U نقطه ورود
energy intake U ورود انرژی
landing U ورود به خشکی
tokens U بلیط ورود
token U اجازه ورود
port of entry U بندرمحل ورود
token U بلیط ورود
initation U ورود بعضویت
inlet time U زمان ورود
ease of entry U سهولت ورود
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com