English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chimere U خرقه بدون استین ویا بااستین گشاد وبزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dalmatic U خرقه استین گشاد
dolman sleeve U استین گشاد و اویخته
raglan U پالتو استین گشاد سبک و فراخ
tunics U پیراهن بی استین یا با استین که مردوزن میپوشیده اند
tunic U پیراهن بی استین یا با استین که مردوزن میپوشیده اند
straddled U گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
straddle U گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
straddles U گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
To walk with ones feet wide apart. U گشاد گشاد راه رفتن
She stared at him with wide eyes. U با چشمهای گشاد ( گشاد شده ) با ؟ خیره شده بود
splayfooted U پای پهن وبزرگ
splayfoot U پای پهن وبزرگ
gown U خرقه
cloak U خرقه
cloaked U خرقه
stole U خرقه
gowns U خرقه
cloaking U خرقه
cloaks U خرقه
kaftan U خرقه
pugs U بینی کوتاه وبزرگ وسرببالا
pug U بینی کوتاه وبزرگ وسرببالا
hill myna U سار سیاه وبزرگ اسیایی
Young and old. U کوچک وبزرگ (همه و همگی )
pelisse U خرقه زنانه
block letter U چاپ نوعی حروف چوبی وبزرگ
cassock U خرقه پوش کشیش
cassocks U خرقه پوش کشیش
limulus U خرچنگ نعل اسبی وبزرگ سواحل امریکا
anlage U اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود
sleeves U استین
sleeve U استین
armholes U جای استین
armscye U جای استین
armhole U جای استین
sleeves U استین زدن به
oversleeve U استین کار
habergeon U جوشن بی استین
sleevelet U نیم استین
sleeve U استین زدن به
to pull any one by the sleeve U استین کسیرا کشیدن
jumper U استین کوتاه زنانه
to pull any one's sleeve U استین کسیرا کشیدن
to twitch one by the sleeve U استین کسیرا کشیدن
jumpers U استین کوتاه زنانه
camisole U نوعی ژاکت استین دار
kaross U پوستین بی استین بومیان افریقا
to inflate any one with pride U باد در استین کسی انداختن
inverness U یکجور ردای بی استین مردانه
toga U ردای بی استین لباس رسمی قضات
togas U ردای بی استین لباس رسمی قضات
dolman U جامه بلندی که جلوش باز و استین تنگی دارد
scapular U عبای کوتاه شانه پوش ردای بی استین باشلق دار کتفی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
reamer U گشاد کن
straddle U گشاد با زی
straddled U گشاد با زی
straddles U گشاد با زی
loose-fitting U گشاد
loose fitting U گشاد
wide U گشاد
widest U گشاد
wider U گشاد
broader U گشاد
loosest U گشاد
looser U گشاد
loose U گشاد
broadest U گشاد
broad U گشاد
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
dilating U گشاد کردن
dilatant U گشاد شونده
slopping U شلوار گشاد
bigmouthed U دهن گشاد
wide mouthed U دهن گشاد
bell mouthed U دهن گشاد
slop U شلوار گشاد
stretchier U گشاد شونده
stretchiest U گشاد شونده
stretchy U گشاد شونده
slopped U شلوار گشاد
reaming U گشاد کردن
straddles U گشاد نشستن
spacious U جامع گشاد
straddle U گشاد نشستن
pajamas U شلوار گشاد
slip-ons U لباس گشاد
dilates U گشاد کردن
slip on U لباس گشاد
ream U گشاد کردن
dilate U گشاد کردن
straddled U گشاد نشستن
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
mother hubbard U لباس گشاد زنانه
wide eyed U دارای چشم گشاد
robes U لباس بلند و گشاد
clump block U قرقره دهان گشاد
varicosity U گشاد شدگی سیاهرگ
varix variously U سیاهرگ گشاد شده
jars U شیشه دهن گشاد
carboy U تنگ دهن گشاد
jars U کوزه دهن گشاد
blouse U پیراهن یاجامه گشاد
blouses U پیراهن یاجامه گشاد
wide-eyed U دارای چشم گشاد
mason jar U کوزه دهن گشاد
slackest U کساد کردن گشاد
capacious U گنجایش دار گشاد
oxbags U شلوار خیلی گشاد
robe U لباس بلند و گشاد
slack U کساد کردن گشاد
slacks U کساد کردن گشاد
jarred U شیشه دهن گشاد
oxford bags U شلوار خیلی گشاد
to let out U افشاکردن گشاد کردن
sack U پیراهن گشاد و کوتاه
sacked U پیراهن گشاد و کوتاه
jar U شیشه دهن گشاد
jar U کوزه دهن گشاد
Wellington U چکمه دهان گشاد
sacks U پیراهن گشاد و کوتاه
astraddle U دارای پای گشاد
jarred U کوزه دهن گشاد
straddled U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
sprawling U گشاد نشستن هرزه روییدن
risk U گشاد بازی بخطر انداختن
risks U گشاد بازی بخطر انداختن
risking U گشاد بازی بخطر انداختن
To widen a road . U جاده یی را گشاد کردن ( تعریض )
sprawls U گشاد نشستن هرزه روییدن
To spend recklessly ( prodigally ) . U گشاد بازی کردن ( ولخرجی )
sprawl U گشاد نشستن هرزه روییدن
scrawl U خط خطی کردن گشاد نشستن
straddle U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
scrawled U خط خطی کردن گشاد نشستن
risked U گشاد بازی بخطر انداختن
carronade U یکجورتوپ کوتاه دهن گشاد
straddles U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
scrawls U خط خطی کردن گشاد نشستن
scrawling U خط خطی کردن گشاد نشستن
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
rochet U جبه کتانی گشاد اسقفان وراهبان
krater U کوزه دهن گشاد دسته دارقدیمی
These shoes are too big for me . U این کفشها برایم گشاد است
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
She likes loose - fitting dresses . U از لباس های گشاد خوشش نمی آید
varicosity U جایی که چند سیاهرگ گشاد شده باشند
The shoes are a size too big for my feet. U کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
My shoes stretched after wearing them for a couple of days . پس از چند روز پوشیدن، کفشهایم گشاد شدند.
pajamas U جامه گشاد که در خانه یا هنگام خوابیدن می پوشند
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
bloomer U شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
slop U هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopping U هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopped U هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
The position is over his head . he cannot cope with it . U این شغل برای سرش خیلی گشاد است ( از توانائی اوبیرون است )
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
bay U دهانه خلیج دهانه گشاد
bayed U دهانه خلیج دهانه گشاد
bays U دهانه خلیج دهانه گشاد
baying U دهانه خلیج دهانه گشاد
without U بدون
undoubted U بدون شک
indubitable U بدون شک
undoubtedly U بدون شک
acheilos U بدون لب
but U بدون
doubtlessly U بدون شک
and no mistake U بدون شک
obtrusively U بدون حق
i'll warrant U بدون شک
wanting U بدون
not nearctic U بدون
acheilous U بدون لب
ex- U بدون
ex U بدون
goalless U بدون گل
to a certainty U بدون شک
bottomless U بدون ته
sans U بدون
unstressed U بدون مد
alcohol-free <adj.> U بدون الکل
unalloyed U بدون الیاژ
adrift U بدون هدف
Nothing down. U بدون بیعانه.
vainly U بدون نتیجه
expired U بدون اعتبار
free from error <adj.> U بدون مشکل
immaculate <adj.> U بدون مشکل
inoffensive U بدون زنندگی
flawless <adj.> U بدون مشکل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com