English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sabotage U خرابکاری عمدی
sabotaged U خرابکاری عمدی
sabotages U خرابکاری عمدی
sabotaging U خرابکاری عمدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
counter sabotage U ضد خرابکاری
sabotaged U خرابکاری
obstructionism U خرابکاری
counter subversion U ضد خرابکاری
sabotage U خرابکاری
sabotaging U خرابکاری
sabotages U خرابکاری
subversion U خرابکاری
sabotage U خرابکاری کردن
subverting U خرابکاری کردن
subverts U خرابکاری کردن
sabotages U خرابکاری کردن
sabotaging U خرابکاری کردن
sabotaged U خرابکاری کردن
subversion U وابسته به خرابکاری
subverted U خرابکاری کردن
subvert U خرابکاری کردن
deliberates U عمدی
aforethought U عمدی
wilfull U عمدی
deliberated U عمدی
deliberating U عمدی
deliberate U عمدی
autonomic U عمدی
intentional U عمدی
advertency U عمدی
prepense U عمدی
premeditated U عمدی
studied U دانسته عمدی
dump U باخت عمدی
wilfull murder U قتل عمدی
cheap shot U خشونت عمدی
murders U قتل عمدی
murdered U قتل عمدی
murder U قتل عمدی
willful misconduct U خسارت عمدی
willful misconduct U زیان عمدی
reflation U تورم عمدی
wilful murder U قتل عمدی
lemon U باخت عمدی
lemons U باخت عمدی
intentional handball U هند عمدی
intentional movement U حرکت عمدی
inadvertent U غیر عمدی
unitentional U غیر عمدی
voluntary act U فعل عمدی
intentional foal U خطای عمدی
murdering U قتل عمدی
malice a U خیانت عمدی
tank U باخت عمدی
invlountary act U فعل غیر عمدی
homicide by misadventure U قتل غیر عمدی
d.sin U گناه بزرگ عمدی
sand bag U سستی عمدی در تمرین
vertical parity check U مقابله توان عمدی
was that intended? U ایا ان عمدی بود
by accident or d. U بطور اتفاقی یا عمدی
arson U اتش زدن عمدی
casually U بطور غیر عمدی
arson U ایجاد حریق عمدی
setting on fire U اتش زدن عمدی
miscarriage U سقط جنین غیر عمدی
hack U لگد زدن عمدی دررگبی
hacked U لگد زدن عمدی دررگبی
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
hacks U لگد زدن عمدی دررگبی
deliberated U عمدا انجام دادن عمدی
deliberating U عمدا انجام دادن عمدی
inadvertence U غیر عمدی عدم تعمد
miscarriages U سقط جنین غیر عمدی
deliberates U عمدا انجام دادن عمدی
deliberate U عمدا انجام دادن عمدی
involuntarily U بطورغیر ارادی یا غیر عمدی
unitentionally U ندانسته بطور غیر عمدی سهوا
voluntary U عمدی افراز ملک با تراضی شرکا
duster U پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
dusters U پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
draw play U ضربه عمدی با انتهای گوی گلف
arson U تولید حریق عمدی در مال غیر
destruct U خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
inadvertenly U بطور غیر عمدی ازروی ندانستگی
match penalty U خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
sappers U سرباز کلنگ دار سرباز حفار یا نقب زن متخصص خرابکاری
sapper U سرباز کلنگ دار سرباز حفار یا نقب زن متخصص خرابکاری
barratry U خسارات ناشی از جرم عمدی ناخدا یا ملوان کشتی
allowance U اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
allowances U اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
throws U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throw U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
columnar and trabeated U [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
manipulative deception U تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
safety U اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
kamikaze U ناپدید شدن عمدی موج سوارزیر موج
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com