Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
satrun
U
خدای بذر کاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oceanus
U
خدای دریا خدای اقیانوس
asclepius
U
خدای طب
godling
U
خدای کوچک
poseidon
U
خدای دریا
the a of days
U
خدای ازلی
lar n
U
خدای خانگی
thank god
U
سپاس خدای را
god the father
U
خدای پدر
the supreme
U
خدای تعالی
the supreme being
U
خدای تعالی
aeolian
U
خدای بادها
the supreme
U
خدای بزرگ
ares
U
خدای جنگ
titan
U
خدای خورشید
titans
U
خدای خورشید
the ever lasting
U
خدای سرمد
the infinite god
U
خدای سرمد
odin
U
خدای خدایان
parcae
U
سه خدای سرنوشت
neptune
U
خدای دریاها
my goodness (my God)
<idiom>
U
اوه خدای من
the invisible
U
خدای نادیده
the almighty god
U
خدای قادرمطلق
mars
U
بهرام خدای جنگ
latri
U
پرستش خدای برحق
jahweh
U
یهو خدای یهود
idol
U
خدای دروغی مجسمه
He is a pastmaster at it .
U
خدای اینکار است
monotheism
U
اعتقاد به خدای واحد
pluto
U
خدای عالم اسفل
hymens
U
خدای عروسی ونکاح
the ever lasting fod
U
خدای ازلی و ابدی
hymen
U
خدای عروسی ونکاح
hephaestus
U
خدای اتش وفلز کاریhipster
trinity
U
معتقدبوجود سه اقنوم در خدای واحد
saturnalia
U
جشن خدای زحل عیاشی
hermes
U
خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
the a of days
U
خدای سرمدی قدیم الایام
valhalla
U
سالن پذیرایی خدای اودین
woden
U
"ادین " خدای روز چهارشنبه
uranus
U
خدای اسمان فرزندزمین و پدرتیتان ها
Jehovah
U
یهو خدای بنی اسرائیل
ra
U
خدای افتاب مصریان قدیم
sun disk
U
صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
jhvh
U
یهوه خدای قوم یهود
minerva
U
صنایع یدی خدای پزشکی
pan-
U
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pan
U
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
incarnationist
U
کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
pans
U
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
proteus
U
خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
dionysus
U
>دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
priapus
U
خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
parthenon
U
پارتنون معبد خدای اتنا در اتن
apollo
U
خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
vesta
U
الهه رومی خدای اجاق وخانه داری
satyric
U
وابسته به نیم خدای جنگلی دیو صفت
bacchic ornament
U
[وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
Trinity
U
سه گانگی
[معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد]
[تثلیث]
Cupid
U
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
cupids
U
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
kalki
U
نام دهمین واخرین مظهرvishnu خدای بزرگ هندوها
bacchic
U
وابسته به باکوس خدای میگساری و پرستش او مستانه و پرهیاهو
torched
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes
U
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
pence for any thing
U
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing
U
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
apolline
U
[نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
glid
U
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
siva
U
خدای والامقام هندو که ازخدایان سه گانه یا تثلیث دین هندو بشمار میرود
drilling pattern
U
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
plumbery
U
سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics
U
موزاییک کاری معرق معرق کاری
malfunction
U
کژ کاری
feckful
U
کاری
slobbery
U
تف کاری
parget
U
گچ کاری
effective
U
کاری
inaction
U
بی کاری
malfunctioned
U
کژ کاری
malfunctions
U
کژ کاری
plastering
U
گچ کاری
curry powders
U
کاری
active
U
کاری
electroplating
U
اب کاری
intent on doing anything
U
کاری
flower piece
U
گل کاری
plasterwork
U
گچ کاری
under employment
U
کم کاری
impotency
U
کاری
curry
U
کاری
curry powder
U
کاری
impotence
U
کاری
currie
U
کاری
hypofunction
U
کم کاری
curries
U
کاری
hunkerism
U
محافظه کاری
hypothyroidism
U
کم کاری تیروئید
i will see sbout it
U
یک کاری می کنم
hydrotreating
U
هیدروژن کاری
ingraving
U
کنده کاری
marbling
U
مرمر کاری
marquetery
U
منبت کاری
marquetery
U
خاتم کاری
masonery
U
سنگ کاری
meshwork
U
شبکه کاری
misprision
U
خلاف کاری
molding operation
U
فرم کاری
molding operation
U
قالب کاری
maleficence
U
تبه کاری
malefaction
U
تبه کاری
lighterage
U
دوبه کاری
measure of prevention
U
احتیاط کاری
insagacity
U
ندانم کاری
it is a soft snap
U
کاری ندارد
knurled tool
U
ابزار اج کاری
lattice work
U
شبکه کاری
latticing
U
شبکه کاری
lay off
U
فصل کم کاری
acting
U
فعال کاری
lead work
U
سرب کاری
hours of business
U
ساعتهای کاری
fal lal
U
ریزه کاری
extravagantly
U
با افراط کاری
plumbing
U
سرب کاری
squalor
U
کثافت کاری
mining
U
معدن کاری
decoration
U
زینت کاری
decorations
U
زینت کاری
misconduct
U
خلاف کاری
acrography
U
گچ کاری برجسته
active cell
U
خانه کاری
an active man
U
مرد کاری
an active remedy
U
درمان کاری
anaplasty
U
پیوند کاری
argentation
U
نقره کاری
blindage
U
صیقل کاری
boo boo
U
اشتباه کاری
elegance
U
ریزه کاری
glazing
U
شیشه کاری
brickwork
U
سفت کاری
punching
U
منگنه کاری
workstation
U
ایستگاه کاری
workstations
U
ایستگاه کاری
compounding
U
امیزه کاری
farming
U
اجاره کاری
joinery
U
نازک کاری
welding
U
جوش کاری
lubrication
U
روغن کاری
drilling
U
مته کاری
fretwork
U
منبت کاری
forging
U
چکش کاری
smelting
U
ذوب کاری
forming
U
فرم کاری
amalgamate
U
ملغمه کاری
amalgamated
U
ملغمه کاری
amalgamates
U
ملغمه کاری
amalgamating
U
ملغمه کاری
brick work
U
سفت کاری
brick work
U
اجر کاری
brickworks
U
سفت کاری
disguised underemployment
U
کم کاری پنهان
discreetness
U
احتیاط کاری
discreetnss
U
احتیاط کاری
drilling work
U
مته کاری
dry farm
U
دیم کاری
factorage
U
حق العمل کاری
fairing
U
صیقل کاری
fiendishness
U
تبه کاری
figuration
U
شیرین کاری
finishing touches
U
دست کاری
flagitiousness
U
تبه کاری
folding machine
U
دستگاه خم کاری
folding press
U
پرس خم کاری
galvanization
U
رویینه کاری
glyptics
U
کنده کاری
graving
U
کنده کاری
habitual way of doing anything
U
کردن کاری
delicacy of touch
U
ریزه کاری
d. touch
U
نازک کاری
cutting off
U
برش کاری
bumping tool
U
ابزار خم کاری
business hours
U
ساعت کاری
calk
U
بتونه کاری
canniness
U
ملاحظه کاری
cartwhip
U
شلاق کاری
caulking
U
بتونه کاری
cautiousness
U
احتیاط کاری
cementation
U
سمنت کاری
cementation
U
سیمان کاری
chromium plating
U
اب کرم کاری
compulsiveness
U
مکرر کاری
conservativeness
U
محافظه کاری
contouring operation
U
فرم کاری
contrasuggestibility
U
وارون کاری
cotton plantation
U
پنبه کاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com