English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
homemade U خانگی خانه بافت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
homespun U بافت خانگی
Most home helps prefer to live out. U بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
electronic U سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
mixd weave U بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
plain weave U بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak U بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave U بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
greige carpet U فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk U ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab U سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house U تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house U خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
honeycombs U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
hound's tooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycomb U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tricotine U پارچه زبر لباسی خانه خانه
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
toft U عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
bagnio U فاحشه خانه جنده خانه
weigh house U قپاندار خانه ترازودار خانه
garde manger U سرد خانه اشپز خانه
home like U خانگی
domestic U خانگی
indoor U خانگی
home-grown U خانگی
free-range U خانگی
homelike U خانگی
household U خانگی
households U خانگی
home-made <adj.> U خانگی
domiciliary U خانگی
homebred U خانگی
fireside U زندگی خانگی
store-rooms U انبار خانگی
cottage industries U کارگاه خانگی
home computers U کامپیوتر خانگی
cottage industries U فرآورد خانگی
cottage industry U کارگاه خانگی
house party U مجالس خانگی
house party U دوره خانگی
store-room U انبار خانگی
homing pigeon U کبوتر خانگی
homing pigeons U کبوتر خانگی
hen U مرغ خانگی
hens U مرغ خانگی
house-party U مجالس خانگی
house-party U دوره خانگی
firesides U زندگی خانگی
house-parties U مجالس خانگی
store room U انبار خانگی
house-parties U دوره خانگی
home computer U کامپیوتر خانگی
cottage industry U فرآورد خانگی
houseplant U گیاه خانگی
lar n U خدای خانگی
domestic consumption U مصرف خانگی
domestic fuel U سوخت خانگی
domestic waste water U فاضلاب خانگی
household economy U اقتصاد خانگی
homer U کبوتر خانگی
Home appliances U وسایل خانگی
gecko U مارمولک خانگی
home work U کار خانگی
lares and penates U بتهای خانگی
burion U سهره خانگی
home-brew U مشروبات خانگی
home brew U مشروبات خانگی
houseplants U گیاه خانگی
sparrow U گنجشگ خانگی
sparrows U گنجشگ خانگی
home consumption U مصرف خانگی
Calor Gas U گاز خانگی
dishabille U جامه خانگی
mouses U موش خانگی
mouse U موش خانگی
Home appliances U لوازم خانگی
linnet U سهره خانگی
poultry U مرغ خانگی ماکیان
john barleycorn U مشروب الکلی خانگی
eight bit system U کامپیوتر خانگی کوچک
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
jersey giant U نژاد ماکیان خانگی بزرگ
minorca U مرغ خانگی سواحل مدیترانه
runts U کبوتر خانگی درشت کوتوله
domesticity U زندگانی خانگی رام شدگی
runt U کبوتر خانگی درشت کوتوله
audio U و معمولاگ در کامپیوترهای خانگی استفاده میشود
giblet U احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
Videotex U تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
an out match U مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
personal U ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک
ranges U یک خانه یا تعدادی خانه
ranged U یک خانه یا تعدادی خانه
range U یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb U خانه خانه کردن
the house is in my possession U خانه در تصرف من است خانه در دست من است
compacted U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compacting U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compact U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
homes U ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
compacts U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
home U ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
contexture U بافت
knitted U بافت
tissue U بافت
fiber U بافت
tissues U بافت
contexts U بافت
grain U بافت
gold tisane U زر بافت
context U بافت
of a loose texture U شل بافت
texture U بافت
knit goods U کش بافت
loose texture U بافت شل
neurine U بافت پی
textures U بافت
of a loose textture U شل بافت
compacted U نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacting U نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compact U نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacts U نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
texture U بافت تاروپود
sennet U بافت حصیری
soil texture U بافت خاک
necrosis U بافت مردگی
stroma U بافت نمدی
web U بافت یا نسج
webs U بافت یا نسج
selvedge U گرد بافت
selvage U گرد بافت
finespun U ریز بافت
weave U ساختن بافت
weaves U ساختن بافت
direction U سمت بافت
sclerosis U تصلب بافت
basket weave U بافت حصیری
sclerenchyma U بافت زنبوری
stroma U بافت بنیادی
chain stitch بافت زنجیری
biopsy U بافت برداری
vascular tissue U بافت اوندی
close-knit U ریز بافت
vascular tissue U بافت هادی
cellular tissue U بافت زنبوری
welknit U خوش بافت
collenchyma U بافت کلانشیم
xylem U بافت چوبی
texture of soil U بافت خاک
in vivo U بافت زنده
nerve tissue U بافت عصبی
fibrosis U تصلب بافت ها
cellular U بافت سلولی
fiber U بافت لیف
woof U دست بافت
woofs U دست بافت
adipose tissue U بافت چربی
grosses U درشت بافت
knit goods U کالای کش بافت
histoloysis U بافت خواری
grossest U درشت بافت
slip U خطا در بافت
style U سبک بافت
basket-weave U بافت حصیری
histology U بافت شناسی
plain weave U بافت ساده
fibre U بافت لیف
plain weave U بافت حصیری
slit weave U بافت چاکدار
gross U درشت بافت
grossed U درشت بافت
weaving draft U نقشه بافت
grossing U درشت بافت
typical <adj.> U بافت معمولی
grosser U درشت بافت
histogenesis U بافت سازی
hand knitted U دست بافت
histogen U بافت ساز
texture U ترکیب بافت
hand knife U خوش بافت
flat weave U تخت بافت
knotless U بافت تقلبی
interlocking U بافت با قلاب
phloem U بافت لیفی
knotless U بافت شل و آزاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com