English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
grange U خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
granges U خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
villa U خانه ییلاقی
granges U خانه ییلاقی
grange U خانه ییلاقی
bangaloid growth U خانه ییلاقی
dacha U خانه ییلاقی
villas U خانه ییلاقی
pens U حیوانات اغل خانه ییلاقی
summer house U خانه ییلاقی باغچه دار
penning U حیوانات اغل خانه ییلاقی
pen U حیوانات اغل خانه ییلاقی
penned U حیوانات اغل خانه ییلاقی
cottage U خانه روستایی
cottages U خانه روستایی
temporary structures U ساختمانهای موقت
temporary structures U ساختمانهای موقتی
permanent structures U ساختمانهای دائمی
farmery U ساختمانهای رعیتی
up country U ییلاقی
construction work in progress U هزینه ساختمانهای نا تمام
access structures U ساختمانهای عبور و مرور
farmstead U ابنیه و ساختمانهای مجاورمزرعه
sediment escape U ساختمانهای تخلیه و شستشو
chalets U کلبه ییلاقی
chalet U کلبه ییلاقی
bungalows U خانههای ییلاقی
bungalow U خانههای ییلاقی
chateau U قصر ییلاقی
sheet pile U سپر فولادی برای ساختمانهای ابی
intrusive bodies U ساختمانهای زمین شناسی بیرون زده
gutta U تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
freeboard deck U عرشهای که در زیران ساختمانهای غیر قابل نفوذ اب قرارگرفته
Fontainebleau U [سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house U تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house U خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
honeycomb U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
tricotine U پارچه زبر لباسی خانه خانه
honeycombs U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
toft U عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
hound's tooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
networking U 1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف
weigh house U قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
garde manger U سرد خانه اشپز خانه
bagnio U فاحشه خانه جنده خانه
russeting U روستایی
russetting U روستایی
yokel U روستایی
boors U روستایی
boor U روستایی
tao U روستایی
clodhopper U روستایی
clodhoppers U روستایی
Ferme ornee U [روستایی]
yokels U روستایی
ruralist U روستایی
cottager U روستایی
villager U روستایی
villagers U روستایی
loblolly U روستایی
peasant U روستایی
peasants U روستایی
muzhik or moujik U روستایی
rural U روستایی
agrestic U روستایی
hawbuck U روستایی کم رو
rustic U روستایی
cottagers U روستایی
churl U روستایی
bucolic U روستایی
infrastructures U تاسیسات ثابت پادگانی ساختمانهای پادگانی
civil engineering works U بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
villatic U روستایی دهاتی
cottage industries U صنعت روستایی
hobnail U دهاتی روستایی
gammer U پیر زن روستایی
russet U روستایی ضخیم
rurality U زندگی روستایی
cottage industry U صنعت روستایی
hoyden U روستایی بی تربیت
plough boy U جوانک روستایی
ruralize U روستایی شدن
predial or prae U کشتی روستایی
musette U یکجوررقص روستایی
municipal road U راه روستایی
diamond-faced U روستایی سازی
puli U سگ روستایی مجارستانی
isolated electric plant U نیروگاه روستایی
swain U جوان روستایی
countrified U روستایی روستا صفت
ruralization U ایجاد زندگی روستایی
countryfied U روستایی روستا صفت
georgic U وابسته به کشاورزی روستایی
hawbuck U روستایی بیدست وپا
country seats U خانهی بزرگ روستایی
peasntry U حالت یا خوی روستایی
rustic manners U اطوار روستایی یا ناهنجار
snowshed U پناهگاه روستایی در برابربرف
pastoralism U سبک شعر روستایی
country seat U خانهی بزرگ روستایی
bumpkins U روستایی نادان یا کودن
gaffers U پیر مرد روستایی
gaffer U پیر مرد روستایی
bumpkin U روستایی نادان یا کودن
vertical loom U دار روستایی [قالی]
cot U کلبه روستایی [حقیر]
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
pastoralist U سازنده شعرهای روستایی چوپان
idylls U چکامه درباره زندگی روستایی
idylls U شرح منظرهای اززندگانی روستایی
idyll U چکامه درباره زندگی روستایی
idyll U شرح منظرهای اززندگانی روستایی
a rural backwater U محل روستایی عقب افتاده
pastorale U شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
idyl U شرح منظرهای اززندگانی روستایی
idyl U چکامه درباره زندگی روستایی
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
vestal U روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
jacquerie U شورش و قیام روستاییان طبقه روستایی
kern U پیاده سبک اسحله ایرلندی روستایی
cotter U روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
cottar U روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
cottier U روستایی ایرلندی که کلبهای اجاره کرده است
ranged U یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb U خانه خانه کردن
ranges U یک خانه یا تعدادی خانه
range U یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession U خانه در تصرف من است خانه در دست من است
pop goes the weasel U یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
They have successfully managed the balancing act between retaining the rustic charm and modern conversion. U آنها با موفقیت توانستند تعادل بین افسون روستایی و تبدیل مدرن را ایجاد کنند.
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
stepped lines U خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
checkered U خانه خانه
housed U خانه
cloisonne U خانه خانه
lar U خانه
lares U خانه
double-fronted U خانه دو در
honeycomb U خانه خانه
honeycombs U خانه خانه
housing U خانه ها
quarterage U خانه
materfamilias U زن خانه
roommate U هم خانه
roommates U هم خانه
door to door U خانه به خانه
door-to-door U خانه به خانه
cellular U خانه خانه
houses U خانه
alveolate U خانه خانه
homes U خانه
house U خانه
houseless U بی خانه
sockets U خانه
unsheltered <adj.> U بی خانه
socket خانه
her house U خانه ان زن
her house U خانه اش
furnace house U خانه
i was under his roof U در خانه
dwelling U خانه
dwellings U خانه
cellulated U خانه خانه
home U خانه
room U خانه
within doors U در خانه
pieds-a-terre U خانه
lodges U خانه
domiciles U خانه
domicile U خانه
lodged U خانه
lodge U خانه
pigeon-holes U خانه
pigeon-hole U خانه
pigeon hole U خانه
cells U خانه
cell U خانه
pied-a-terre U خانه
houseroom U جا در خانه
tersellated U خانه خانه
shack U خانه
rooms U خانه
shacks U خانه
hub or hub by U خانه دار
husbandman U سرپرست خانه
wash house U رختشوی خانه
homemaker U خانه دار
houseboys U خانه شاگرد
home born U خانه زاد
bawdy house U فاحشه خانه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com