English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
knobstick U خائن اعتصاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strike pay U حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
hunger strikes U اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
hunger strike U اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
light strike U اعتصاب با اخطار کم مدت اعتصاب برقی
picketings U اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
renegades U خائن
treacherous U خائن
traitor U خائن
traitors U خائن
traditor U خائن
recreant U خائن
punic U خائن
false hearted U خائن
renegade U خائن
perfidious U خائن
betrayer U خائن
traitorous U خائن
warlock U خائن
traitress U زن خائن
ratter U خرابکار خائن
snaky U موذی خائن
to turn traitor U خائن شدن
untrue U نادرست خائن
ratters U خرابکار خائن
traitor to one's country U خائن به کشور
traitor U خائن به کشور
traitor to the countruy U خائن کشور
traitors U خائن به کشور
parricide U خائن به میهن پدر کش
patricides U خائن به میهن پدرکش
patricide U خائن به میهن پدرکش
traitor to the countruy U خائن نسبت به کشور
he is a manifold traitor U چندطرفه خائن است
hyenas U ادم درنده خو یا خائن
hyena U ادم درنده خو یا خائن
hyaenas U ادم درنده خو یا خائن
parricides U خائن به میهن پدر کش
traditor U خائن در امر مذهبی
he is a manifold traitor U از چند جهت خائن است
vipers U ادم خائن و بدنهاد شریر
viper U ادم خائن و بدنهاد شریر
to proclam someone a traitor U کسیرا بعموم خائن معرفی کردن
we abhor a traitor U از شخص خائن تنفر و بیم داریم
parricidal U خائن نسبت به پدر و مادر یا میهن یاپادشاه
He has been exposed as a traitor. U هویت مخفی او [مرد] بعنوان خائن افشا شد.
tie up U اعتصاب
turn out U اعتصاب
holdout U اعتصاب
holdouts U اعتصاب
stay in strike U اعتصاب
sit-ins U اعتصاب
sit in U اعتصاب
strike U اعتصاب
tie-up U اعتصاب
strikes U اعتصاب
tie-ups U اعتصاب
sit-in U اعتصاب
walk out U اعتصاب کردن
strikes U اعتصاب کردن
sit down U اعتصاب کارمندان
sit-down U اعتصاب کارمندان
strike U اعتصاب ضربه
strike U اعتصاب کردن
striker U اعتصاب کننده
wildcat strike <idiom> U اعتصاب کارگران
confrontational U انجام اعتصاب
strikers U اعتصاب کننده
strikebound U دچار اعتصاب
strike-breakers U اعتصاب شکن
strike-breaker U اعتصاب شکن
strikes U اعتصاب ضربه
out U در حال اعتصاب
official receiver U اعتصاب رسمی
go on strike U اعتصاب کردن
general strike U اعتصاب عمومی
struck U درحال اعتصاب
to strike work U اعتصاب کردن
riot and civil commotion U اعتصاب و تظاهرات
out- U در حال اعتصاب
hunger strike U اعتصاب غذا
outed U در حال اعتصاب
to go on strike U اعتصاب کردن
picket U اعتصاب کردن
picketed U اعتصاب کردن
pickets U اعتصاب کردن
general strikes U اعتصاب عمومی
to go on a hunger strike U اعتصاب غذا کردن
strike U اصابت اعتصاب کردن
strikes U اصابت اعتصاب کردن
blackleg U کارگر اعتصاب شکن
blacklegs U کارگر اعتصاب شکن
official receiver U اعتصاب باجایزه سندیکا
walkout U اعتصاب ,ترک جلسه
out law strike U اعتصاب غیر قانونی
walkouts U اعتصاب ,ترک جلسه
they are on strike U اعتصاب کرده اند
fink U اعتصاب شکن جاسوسی کردن
strike U تصادف و نصادم کردن اعتصاب
strikes U تصادف و نصادم کردن اعتصاب
finks U اعتصاب شکن جاسوسی کردن
go out U اعتصاب کردن دست کشیدن از
hunger-striker U اعتصاب غذا کننده [زن ] [مرد]
sick-outs U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
sick-out U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
pickets U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
picketed U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
picket U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
srcc U commotions civil riotsand ,strikes اعتصاب شورش و اشوبهای داخلی
He warned he would go on a termless hunger strike. U او [مرد] هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com