Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
blind drainage area
U
حوزه ابریز بسته
bolson
U
حوزه ابریز بسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
period of concentration
U
در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
catchment area
U
حوزه ابریز
catchment areas
U
حوزه ابریز
catchment
U
حوزه ابریز مرزی
basin area
U
حوزه ابریز رودخانه
runoff
U
جریان اب حاصل ازبارندگی در حوزه ابریز
internal drainage
U
ابریز بسته
ridges
U
ابریز
ridge
U
ابریز
watercloset
U
ابریز
larmier
U
ابریز
drainage area
U
ابریز
catchment area
U
ابریز
gathering ground
U
ابریز
weather moulding
U
ابریز
drainage basin
U
ابریز
latrine
U
ابریز
catchment areas
U
ابریز
latrine
U
ابریز همگانی
watershed line
U
مرز ابریز
water bearer
U
ریزنده اب ابریز
weathering
U
ابریز ابچکان
aquarii
U
ساکب الماء ابریز اکواریس
dripstone
U
سنگی که اب باران راردمیکند ابریز
aquarius
U
ساکب الماء ابریز اکواریس
packet
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window
U
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet
U
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items
U
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
presidency
U
حوزه
extent
U
حوزه
departments
U
حوزه
realm
U
حوزه
department
U
حوزه
realms
U
حوزه
precincts
U
حوزه
jurisdication
U
حوزه
circuity
U
حوزه
scope
U
حوزه
aquifer
U
حوزه
zones
U
حوزه
zone
U
حوزه
district
U
حوزه
districts
U
حوزه
spheres
U
حوزه
sphere
U
حوزه
fielded
U
حوزه
ranged
U
حوزه
range
U
حوزه
basins
U
حوزه
basin
U
حوزه
ranges
U
حوزه
fields
U
حوزه
domain
U
حوزه
domains
U
حوزه
precinct
U
حوزه
area
U
حوزه
zero field
U
بی حوزه
ambit
U
حوزه
field
U
حوزه
areas
U
حوزه
drainage area
U
حوزه ابخیز
drainage basin
U
حوزه زهکش
circles
U
محفل حوزه
circled
U
محفل حوزه
modules
U
حوزه گنجایش
circling
U
محفل حوزه
magnetic field
U
حوزه مغناطیسی
circuits
U
جریان حوزه
precinct
U
بخش حوزه
magnetic fields
U
حوزه مغناطیسی
department
U
حوزه کمیته
circle
U
محفل حوزه
module
U
حوزه گنجایش
constituencies
U
حوزه انتخابیه
apanage
U
حوزه درامداتفاقی
constituency
U
حوزه انتخاباتی
drainge area
U
حوزه زهکشی
electorates
U
حوزه انتخابیه
chapelry
U
حوزه کلیسا
constituencies
U
حوزه انتخاباتی
constituency
U
حوزه انتخابیه
electorate
U
حوزه انتخابیه
departments
U
حوزه کمیته
precincts
U
بخش حوزه
f.of operations
U
حوزه عملیات
image field
U
حوزه تصویر
circuits
U
حوزه قضائی
judicature
U
حوزه قضایی
kingdom
U
حوزه اقتدار
scope
U
قلمرو حوزه
domain
U
حوزه دایره
test bay
U
حوزه ازمایش
span of control
U
حوزه نظارت
prefecture
U
حوزه اداری
seepage area
U
حوزه تراوش
induction field
U
حوزه القائی
circuit
U
حوزه قضائی
scope of coverage
U
حوزه عمل
domains
U
حوزه دایره
ground water basin
U
حوزه اب زیرزمینی
free field
U
حوزه ازاد
circuit
U
جریان حوزه
circuit
U
حوزه صلاحیت دادگاه
circuits
U
حوزه صلاحیت دادگاه
see
U
مقر یا حوزه اسقفی
venue
U
حوزه صلاحیت دادگاه
sees
U
مقر یا حوزه اسقفی
constituency
U
هیات موکلان یک حوزه
venues
U
حوزه صلاحیت دادگاه
active zone of well
U
حوزه فعال چاه
basin
U
حوزه رودخانه ابگیر
constituencies
U
هیات موکلان یک حوزه
poll
U
حوزه رای گیری
flooding area
U
حوزه سیل گیر
polled
U
حوزه رای گیری
polls
U
حوزه رای گیری
compass
U
حدود وثغور حوزه
coil field
U
حوزه سیم پیچ
catchment area
U
حوزه ابخیز ابگیر
intendancy
U
مدیریت حوزه مباشرت
intersplere
U
در حوزه یکدیگر امدن
princedom
U
حوزه حکومت شاهزاده
flashing
U
کاهش حوزه مغناطیسی
basins
U
حوزه رودخانه ابگیر
military area
U
حوزه جغرافیایی نظامی
magnetic deflection
U
انحراف در حوزه مغناطیسی
catchment areas
U
حوزه ابخیز ابگیر
free trade area
U
حوزه تجارت ازاد
to come within the scope of the law
U
در حوزه عمل قانون بودن
plural vote
U
رای یک تن در چند حوزه انتخابی
circuits
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
circuit
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
well field
U
حوزه تغذیه کننده چاه
degaussing
U
تعدیل حوزه میدان مغناطیسی ناو دیگازینگ
pocket borough
U
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
vicarate
U
قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicariate
U
قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
rain discharge
U
حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
occupation franchise
U
حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
corked
U
بسته
grumous
U
بسته
ice bound
U
یخ بسته
curdy
U
بسته
datagram
U
یچ بسته
imperforate
U
بسته
packages
U
بسته
interdependent
U
به هم بسته
shook
U
بسته
package
U
بسته
packaged
U
بسته
crossed cheque
U
چک بسته
crossed chaque
U
چک بسته
clotty
U
بسته
fronted
U
صف بسته
bunged up
U
بسته
bagful
U
یک بسته
strikebound
U
بسته
trusser
U
بسته
uncrossed
U
بسته
pinioned
U
کت بسته
packed
بسته ای
jellied
U
بسته
clotted
U
بسته
kit
U
بسته
parcel
U
بسته
parcels
U
بسته
kits
U
بسته
fardel
U
بسته
pack box
U
بسته
pent
U
بسته
shutting
U
بسته
packet
U
بسته
packets
U
بسته
bundling
U
بسته
bundles
U
بسته
barred
U
بسته
closed
U
بسته
shut
U
بسته
solid
U
بسته
logical
U
یچ بسته
pack
U
بسته
shuts
U
بسته
connected
U
بسته
packs
U
بسته
stack
U
بسته
stacked
U
بسته
solids
U
بسته
stacks
U
بسته
bundle
U
بسته
assumed
U
بخود بسته
blindfolds
U
چشم بسته
tongue tied
U
زبان بسته
to shut down
U
بسته شدن
closed system
U
نظام بسته
blindfolded
U
چشم بسته
closed system
U
سیستم بسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com