Perdic | حمل کننده کالا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 213 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	consignor U	حمل کننده کالا
	freight forwarder U	حمل کننده کالا

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	cartel U	اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
	cartels U	اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
	shelf life U	مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
	c & f U	قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
	consignor U	ارسال کننده کالا
	free carrier U	تحویل به حمل کننده کالا
	free carrier U	یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
	freightliner U	شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
	income elasticity of demand U	تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
	mark up U	سود توزیع کننده کالا
	road haulier U	حمل کننده کالا از طریق خشکی
Other Matches

	law of demand U	براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
	supporting goods U	موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
	cob web theorem U	ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
	transire U	برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
	department store U	فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
	department stores U	فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
	barter with someone U	با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
	to barter [to trade by barter] U	دادوستد کالا با کالا کردن
	say's law U	از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
	cash on delivery U	فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
	demand elasticity U	درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
	throughput capacity U	فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
	consignee U	گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
	corrector U	جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
	produce U	کالا
	stuffs U	کالا
	stuffed U	کالا
	trafficking U	کالا
	produced U	کالا
	traffics U	کالا
	produces U	کالا
	merchandise U	کالا
	commodity U	کالا
	mattering U	کالا
	stuff U	کالا
	material U	کالا
	materials U	کالا
	commodities U	کالا
	products U	کالا
	goods U	کالا
	wares U	کالا
	article U	کالا
	ware U	کالا
	mercery U	کالا
	matter U	کالا
	mattered U	کالا
	matters U	کالا
	product U	کالا
	trafficked U	کالا
	chattel U	کالا
	traffick U	کالا
	cargoes U	کالا
	cargo U	کالا
	object of sale U	کالا
	good U	کالا
	traffic U	کالا
	articles U	کالا
	samples U	نمونه کالا
	traffics U	مبادله کالا
	lien on goods U	حق حبس کالا
	trafficked U	مبادله کالا
	fate of goods U	وضعیت کالا
	inventories U	موجودی کالا
	inventory U	موجودی کالا
	sample U	نمونه کالا
	stowage U	انبار کالا
	depots U	انبار کالا
	depot U	انبار کالا
	storeroom U	انبار کالا
	inventory U	صورت کالا
	copper alloy U	همبسته کالا
	bill of goods U	صورت کالا
	stock room U	انبار کالا
	draft U	بسته کالا
	drafted U	بسته کالا
	drafts U	بسته کالا
	interchanged U	مبادله کالا
	interchanges U	مبادله کالا
	interchanging U	مبادله کالا
	trafficking U	مبادله کالا
	fairest U	نمایشگاه کالا
	margin utility U	حد مطلوبیت کالا
	interchange U	مبادله کالا
	traffic U	مبادله کالا
	stock requisition U	درخواست کالا
	commodity flow U	جریان کالا
	commodity market U	بازار کالا
	barter U	دادوستد کالا
	bartered U	دادوستد کالا
	glut U	فراوانی کالا
	glut U	وفور کالا
	gluts U	فراوانی کالا
	gluts U	وفور کالا
	bartering U	دادوستد کالا
	barters U	دادوستد کالا
	on receipt of the goods U	بوصول کالا
	on receipt of the goods U	برسیدن کالا
	hold U	انبار کالا
	holds U	انبار کالا
	commodity exchange U	بورس کالا
	commodity exchange U	مبادله کالا
	warehouses U	انبار کالا
	mock up U	مدل کالا
	showrooms U	نمایشگاه کالا
	warehouse U	انبار کالا
	showroom U	نمایشگاه کالا
	collection of goods U	دریافت کالا
	commodities exchange U	بورس کالا
	commodity agreement U	موافقتنامه کالا
	commodity broker U	دلال کالا
	commodity broker U	واسطه کالا
	commodity catalogue U	کاتالوگ کالا
	commodity code U	رمز کالا
	commodity code U	شماره کالا
	commodity code U	علامت کالا
	exclusion principle U	کالا نیستندشد
	sampled U	نمونه کالا
	fairs U	نمایشگاه کالا
	commodity U	کالا جنس
	commodities U	کالا جنس
	acceptance of goods U	پذیرفتن کالا
	consignor U	فرستنده کالا
	fairer U	نمایشگاه کالا
	fair U	نمایشگاه کالا
	order for goods U	سفارش کالا
	handling of goods U	جابجایی کالا
	altitude/height hold U	متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
	marshaller U	هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
	inhibitor U	کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
	propounder U	ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
	despatch documents U	اسناد ارسال کالا
	distribution system U	شبکه توزیع کالا
	custody of goods U	حفافت یا نگهداری کالا
	marketing area U	منطقه توزیع کالا
	mass production of goods U	تولید انبوه کالا
	stock U	موجودی کالا ذخیره
	acceptance of goods U	قبول کردن کالا
	stocked U	موجودی کالا ذخیره
	release U	ترخیص کردن کالا
	owner's risk U	ریسک صاحب کالا
	d. of goods U	تحویل کالا یا اجناس
	destination port U	بندر تحویل کالا
	price U	ارزش پولی کالا
	prices U	ارزش پولی کالا
	mock up U	نمونه نمایشی کالا
	fairing U	ارمغانی که از نماسشگاه کالا
	design change U	تغییر شکل کالا
	shipper U	فرستنده کالا با کشتی
	delivery U	تحویل کالا دادن
	deliveries U	تحویل کالا دادن
	sales tax U	مالیات بر فروش کالا
	materiel cognizance U	مدیریت تشخیص کالا
	to offer U	عرضه کردن [ کالا]
	discount of goods U	تخفیف روی کالا
	distribution cost U	هزینه توزیع کالا
	selling costs U	هزینههای فروش کالا
	delivery order U	دستور تحویل کالا
	storehouses U	مخزن انبار کالا
	storehouse U	مخزن انبار کالا
	released U	ترخیص کردن کالا
	order time U	زمان سفارش کالا
	the goods are orlie in pledge U	کالا در گرو اوست
	releases U	ترخیص کردن کالا
	strike below U	بردن کالا به انبار
	dead pledge U	گرو زمین و کالا
	on approval U	خرید کالا به شرط
	shipping agent U	موسسه حمل کالا
	containerization U	حمل کالا با کانتینر
	consignment note U	سند ارسال کالا
	to boycott goods U	تحریم کردن کالا
	objects U	کالا اعتراض کردن
	objecting U	کالا اعتراض کردن
	objected U	کالا اعتراض کردن
	object U	کالا اعتراض کردن
	indirect objects U	کالا اعتراض کردن
	direct objects U	کالا اعتراض کردن
	to countermand goods U	سفارش کالا را پس گرفتن
	to discharge goods U	کالا را تخلیه کردن
	stock requisition U	تقاضا جهت کالا
	goods inwards sheet U	برگ تحویل کالا
	goods received note U	برگه دریافت کالا
	launches U	جا انداختن کالا در بازار
	launched U	جا انداختن کالا در بازار
	price tag U	برچسب قیمت کالا
	launch U	جا انداختن کالا در بازار
	traded U	حمل کالا با کشتی
	traded U	مزاحمت مبادله کالا
	trade U	حمل کالا با کشتی
	trade U	مزاحمت مبادله کالا
	handling charges U	هزینههای جابجایی کالا
	launching U	جا انداختن کالا در بازار
	proforma U	پیشنهاد فروش کالا
	clearance U	ترخیص کالا ازگمرک
	identification of supplies U	تشخیص هویت کالا
	trade channel U	کانال توزیع کالا
	goods train U	قطار حمل کالا
	cargo handling at port U	جابجایی کالا در بندر
	carriage of goods U	حمل و نقل کالا
	catalogue price U	قیمت کالا درکاتالوگ
	goods trains U	قطار حمل کالا
	storeroom U	مخزن انبار کالا
	demand U	تقاضای خرید کالا
	demanded U	تقاضای خرید کالا
	turnover tax U	مالیات بر گردش کالا
	demands U	تقاضای خرید کالا
	product liability U	مسئوولیت در قبال کالا
	initial campaign U	معرفی کالا به بازار
	unit cost U	هزینه هر واحداز کالا
	total revenue U	قیمت کل فروش یک کالا
	quick disconnect coupling U	کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده