English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quarterback sneak U حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lunge U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunged U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
balestra U پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
lunging U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
slant U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slanted U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slants U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
front drop U پرش به بالا و چرخش بجلو وفرود روی شکم
breakaway U حمله یک یا چند بازیگر
center forward U بازیگر نوک حمله
jack knife U خم شدن بجلو با پاهای مستقیم و گرفتن مچ پا بادستها
weak side U حمله باتعداد کم جبههای با تعدادکمتر بازیگر
belly U نوعی روش حمله با پاس دادن به شکم بازیگر
bellies U نوعی روش حمله با پاس دادن به شکم بازیگر
center forward U نوک حمله بازیگر میانی جلو تور والیبال
scrambles U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
big leaguer U بازیگر لیگ سطح بالا
to run for the bus U برای گرفتن اتوبوس دویدن
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
hang U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
safety biltz U حمله با روش استفاده ازبازیگر بالا
foulest U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foul U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
to take by storm U با حمله گرفتن
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
holding U گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
escalating U بالا گرفتن
escalated U بالا گرفتن
escalates U بالا گرفتن
escalate U بالا گرفتن
tackles U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
blitz U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
tackled U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
blitzes U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
tackle U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
over estimation U دست بالا گرفتن
surmounts U بالا قرار گرفتن
surmounting U بالا قرار گرفتن
surmount U بالا قرار گرفتن
surmounted U بالا قرار گرفتن
upwash U حرکت هوا بطرف بالا درجلوی لبه حمله بال مادون صوت که منجر به تولید برامیگردد
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
overestimated U غلو کردن دست بالا گرفتن
overestimating U غلو کردن دست بالا گرفتن
overestimate U غلو کردن دست بالا گرفتن
overestimates U غلو کردن دست بالا گرفتن
snivelled U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivelling U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
bascket catch U گرفتن توپ با کف دست به طرف بالا در سطح کمر
snivels U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
sniveled U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivel U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
sniveling U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
send in U وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
covered U گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
double footed U بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
velimirovic attack U حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics U حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
counter riposte U حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
vortex breakdown/brust U جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
onward U بجلو
head way U بجلو
propelled U بجلو راندن
propels U بجلو راندن
propel U بجلو راندن
prefrontal U بجلو مغز
rio treaty U اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
ond shot U بیک حمله دریک حمله
hysteroid U حمله تشنجی شبیه حمله
hysterogenic U حمله تشنجی شبیه حمله
slide chasse U حرکت با یک پا بجلو و فشار
ap koobi seogi U راه رفتن بجلو
inclining U خمیدگی بجلو و پایین
Keep moving! U بجلو برو [بروید] !
buckets U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
ap joo choom U ایستادن اسب سواری بجلو
go long U تلاش درپاس طولانی بجلو
antrorse U خمیده بجلو یا متمایل ببالا
rocket propulsion U حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
ap dellyo chagi U ضربه پا بجلو در زاویه 54درجه
scull U حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculls U حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
Move along, please! [in a crowd] U لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی]
sidestep traverse U صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
sculled U حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
jump-start U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starting U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
french heel U پاشنه کفش زنانه بلند وخمیده بجلو
jump start U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starts U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
skulls U حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
sculls U حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
skull U حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
scull U حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
sculled U حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
set forward U جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
shoot the duck U حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
front line U خط حمله خط حمله یادفاع
to run through U دویدن
double U دویدن
races U دویدن
Running <adj.> U دویدن
raced U دویدن
race U دویدن
doubled U دویدن
runs U دویدن
run U دویدن
doubled up U دویدن
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
hitch and go U نوعی پاس که گیرنده بجلو می دود و به سمت دیگر می چرخد و باز به جلو ادامه میدهد
target date U زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
leaped U جستن دویدن
re-runs U دوباره دویدن
re-ran U دوباره دویدن
roil U دنبال هم دویدن
re-run U دوباره دویدن
to bolt U با سرعت دویدن
run for it <idiom> U به ضرب دویدن
running with the ball U با توپ دویدن
footrace U مسابقه دویدن
leap U جستن دویدن
winder U دویدن سریع
on the go <idiom> U مشغول دویدن
jogging U اهسته دویدن
outruns U در دویدن جلوافتادن
outrunning U در دویدن جلوافتادن
leaps U جستن دویدن
cursorial U مستعد دویدن
re-running U دوباره دویدن
outrun U در دویدن جلوافتادن
scuttle U بسرعت دویدن
scuttles U بسرعت دویدن
trig U تر وتمیز دویدن
jogged U اهسته دویدن
scuttling U بسرعت دویدن
runout U محوطه دویدن
track U مسابقه دویدن
tracked U مسابقه دویدن
tracks U مسابقه دویدن
jog U اهسته دویدن
jogs U اهسته دویدن
scuttled U بسرعت دویدن
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
long wind U طاقت زیاد دویدن
circle U دویدن در مسیر منحنی
to start U شروع کردن به دویدن
rerun U عمل دوباره دویدن
circling U دویدن در مسیر منحنی
circled U دویدن در مسیر منحنی
circles U دویدن در مسیر منحنی
circuit clout U یک امتیاز با دویدن به پایگاه
dinger U دویدن به پایگاه اصلی
to break into a run U شروع کردن به دویدن
To interrupt someone. To butt in. U تو حرف کسی دویدن
he fell to the ground U دویدن اغازکردبزمین افتاد
jogs U دویدن بصورت یورتمه
run way U محوطه دویدن هواپیما
sprints U با حداکثر سرعت دویدن
sprinted U با حداکثر سرعت دویدن
sprint U با حداکثر سرعت دویدن
jog U دویدن بصورت یورتمه
outkick U تندتر از رقیب دویدن
jogged U دویدن بصورت یورتمه
jogging U دویدن بصورت یورتمه
base running U دویدن بسوی پایگاه
departure end U انتهای محوطه دویدن هواپیما
break in U درمیان صحبت کسی دویدن
road work U دویدن جادهای در تمرین بوکس
arresting system runout U محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
ground game U روش استفاده از مانور دویدن
break-in U درمیان صحبت کسی دویدن
false starts U دویدن قبل ازصدای تپانچه
false start U دویدن قبل ازصدای تپانچه
to run a race U در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
roll out U دویدن هواپیما روی باند
break-ins U درمیان صحبت کسی دویدن
to overrun oneself U از دویدن زیاد خود را خسته کردن
to take a run-up U با دویدن به مکان شروع نزدیک شدن
cradles U نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
cradled U نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com