English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
belayer U حمایت کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
consumer protection U حمایت از مصرف کننده
protective duty U حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
suporting cells U یاختههای نگاهدارنده یاختههای حمایت کننده
consumerism U حمایت از مصرف کننده
Other Matches
advocation U حمایت
in suppotrtof U به حمایت
auspices U حمایت
abetment U حمایت
aided U حمایت
vindication U حمایت
protectorship U حمایت
support U حمایت
aid U حمایت
lee U حمایت
protection U حمایت
sponsorship U حمایت
belay U حمایت
egis U حمایت
aiding U حمایت
patronage U حمایت
self support U حمایت از خود
shelter U محافظت حمایت
aided U حمایت کردن
sheltered U محافظت حمایت
sheltering U محافظت حمایت
aiding U حمایت کردن
maintenance U حمایت خرجی
overprotection U حمایت مفرط
shelters U محافظت حمایت
partisanship U هواخواهی حمایت
defend U حمایت کردن
aid U حمایت کردن
to take under one's wing U حمایت کردن
vindicative U حمایت امیز
emotional support U حمایت عاطفی
to agitate [for] U حمایت کردن
support U حمایت کردن
dynamic balay U حمایت متحرک
vindicable U حمایت کردنی
covering a man U حمایت فوروارد
defended U حمایت کردن
vindicating U حمایت کردن از
protects U حمایت کردن
protection U حراست حمایت
maintenance of membership U حمایت از عضویت
to defend [from] U حمایت کردن [از]
uphold U حمایت کردن از
upholds U حمایت کردن از
maintrain U حمایت کردن از
sustain U حمایت کردن از
sustained U حمایت کردن از
sustains U حمایت کردن از
vindicate U حمایت کردن از
vindicated U حمایت کردن از
vindicates U حمایت کردن از
protecting U حمایت کردن
defending U حمایت کردن
defends U حمایت کردن
propugn U حمایت کردن از
price support U حمایت قیمت
protect U حمایت کردن
price support U حمایت قیمتی
statolatry U حمایت ازقدرت مرکزی
bring up U صعود با حمایت از بالا
assists U پیوستن به حمایت کردن از
assisting U پیوستن به حمایت کردن از
vindicatory U مربوط به دفاع و حمایت
assisted U پیوستن به حمایت کردن از
assist U پیوستن به حمایت کردن از
auspice U سایه حمایت توجهات
protectionism U مکتب طرفدار حمایت
stand one's ground <idiom> U حمایت از جایگاه شخص
belay on U علامت با طناب در حمایت
espouse U شوهردادن حمایت کردن از
stead U گذاشتن حمایت کردن
environmetal protection U حمایت محیط زیستی
espoused U شوهردادن حمایت کردن از
protege U حمایت شده شاگرد
espouses U شوهردادن حمایت کردن از
agricultural support policy U سیاست حمایت از کشاورزی
espousing U شوهردادن حمایت کردن از
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
protectionist U طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionists U طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
protectionist U طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
protectionists U طرفدار حمایت از صنایع داخلی
price support system U نظام قیمتهای حمایت شده
maintain U حمایت کردن از مدعی بودن
consumer organization U سازمان حمایت از مصرف کنندگان
maintained U حمایت کردن از مدعی بودن
supportable U حمایت کردنی تاب اوردنی
farm price supports U حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
protectionism U سیستم حمایت از تولیدات داخلی
Thank you for your support U با تشکر برای حمایت شما.
maintains U حمایت کردن از مدعی بودن
price support U قیمت حمایت شده از طرف دولت
stick one's neck out <idiom> U مورد حمایت قراردادن ،ریسک کردن
in law U کسی که تحت حمایت قانون است
to stand by a person U از کسی پشتی یا حمایت یانگهداری کردن
out law U کسی که از حقوق و حمایت قانونی بهره مند نیست
price support U تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
property in action U مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
protect home judustry U حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. U سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
columnar and trabeated U [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
protectionism U دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
mercantilism U روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
to stand up for U پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
prodos U سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
assert U حمایت کردن ازاد کردن
asserting U حمایت کردن ازاد کردن
to give a knee to U حمایت کردن تایید کردن
stick up for <idiom> U کمک کردن ،حمایت کردن
asserted U حمایت کردن ازاد کردن
asserts U حمایت کردن ازاد کردن
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
insulators U جدا کننده عایق کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
support U حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com